بمناسبت یادواره سیامین سرداران و فرماندهان شهدای استان قم؛
در ابتداي مسابقه وقتي که دو تيم قصد داشتند مراسم ابتدايي را به جا بياورند، کاظميان که دل خوني از چکهاي برگشتي سعيد شيريني دارد، با صداي بلند او را صدا ميزند. شيريني با اين تصور که کاظميان قصد دارد از او رخصت بگيرد و کدورتها را کنار بگذارد به سوي او بر ميگردد و ميگويد جانم؟! اما کاظميان يک جمله سنگين که چند کلمه منشوري هم در آن گنجانده شده بود عليه شيريني به کار ميبرد.
سعيد شيريني که رنگ صورتش به واسطه شنيدن اين الفاظ پريده بود، راهش را کج کرد تا کاظميان همچنان با صداي بلند، جملاتش را تکرار نکند.
جالبتر اين بود که محمد دايي، برادر علي دايي و دستيار او، دقيقا کنار سعيد شيريني بود و اين جملات را شنيد. اما او هم مانند شيريني واکنشي به اين قضيه نشان نداد.