به گزارش 598 به نقل از سایت گل -.ارباب دوباره به سیم آخر زده درست مثل همه وقت های قبل که به سیم آخر می زد .مثل وقتی حامی شماره یکش را از پست سرپرستی تیم ملی کنار زد و کلا کارهای سرپرستی را داد به مترجم تیم ملی.مثل وقتی تصمیم گرفت جام حذفی را ملغا کند یا از تعداد تیم های لیگ دو تا بیاورد پایین .مثل وقتی زد به سیم آخر و گفت بعضی از مقامات بلندپایه فدراسیون فوتبال دستشان با قطری ها توی یک کاسه است.مثل وقتی که سر خود و بدون هیچ هماهنگی با فدراسیون سه تا خبرنگار را دعوت می کند و پرس کنفرانس خصوصی می گذارد و فدراسیون فوتبال و سازمان لیگش را یکجا می کشاند کف جوی آب و لباسشان را در می اورد و پهن می کند روی درخت تا خشک شوند.کارلوس کروش زده به سیم آخر.مو سپید ترین و محترم ترین عضو فدراسیون فوتبال با نزدیک 40 سال سابقه را راننده سازمان لیگ خطاب می کند و ارباب وار مانیفست می دهد بیرون.
منطق ارباب ساده است.همه خفه شوند.همه نفس نکشند.همه در لیگ و لیگ قهرمانان آسیا بدون ملی پوشانشان شرکت کنند.کسی که حتی یک بار هم به یک بازیکن جوان میدان نداده برای دیگران حکم می نویسد که شما لیگ را سی خودتان برگزار کنید و من تیم ملی را می برم اردوقول می دهم جوان های خوب لیگتان را هم دعوت کنم و ما توی دل می خندیم به این حرفش که مرد حسابی.تو که داری 25 نفر را می بری اردو می خواهی کدام جوان را دعوت کنی به تیم ملی؟
منطق ارباب ساده است.انشالاه همه تیم های ایرانی حاضر در لیگ قهرمانان آسیا همان مرحله ارسال مدارک حذف شوند ..اگر نشدند به درک.باید قول بدهند در بازی های لیگ قهرمانان بدون ملی پوشان خود شرکت کنند.تازه این کافی نیست.اگر هوس کردم باید با تیم امید بازی کنند که اگر خواستم امید نمازی را سر بازیشان چند تا بازیکن جوان ببیند.منی که یعقوب کریمی و آرش افشین را می بینم و بازی نمی دهم حالا یک دفعه هوس کرده ام مربیان لیگ جوانگرایی کنند.
انگار بازدیدش از مقبره شاه هخامنشی روی او تاثیر گذاشته.حالا کم مانده که بیانیه دهد:منم کروش،سرمربی دادگستر و برنامه ریز.هر جا جام حذفی دیدم پاره کردم و هر جا لیگ 18 تیمی دیدم 16 تیمی کردم.من آنم که پست سرپرستی تیم ملی به فرمانم ملغا شد و رحمتی را از اردوی تیم ملی بی هیچ سوال و جوابی بیرون کردم.
تومیسلاو ایویچ،سال 97 خیلی محترمانه به صفایی فراهانی توضیح داد که لیگ و تیم ملی با هم آماده نمی شوند.تیم ملی در اولویت قرار گرفت و لیگ بدون پرسپولیس به پایان رسید.اردوهای بلند مدت تیم ملی را ساخت.ایویچ شاخ و شانه ای نکشید و با مربیان باشگاهی فروتنانه سخن گفت.
چند سال بعد برانکو ایوانکویچ خیلی محترمانه با رییس فدراسیون و با مسولان سازمان لیگ تعامل کرد.تیم ملی در گیر و دار تحریم های بین المللی با مشکلاتی مواجه بود اما برانکو آراو و ساکت کنار ماندو کارش را پیش برد.نه علیه فدراسیون مصاحبه کرد و نه حرفی علیه کسی زد.سکوت کرد و کارش را در اردو هایش پیش برد.
نه برنامه ای نوشت برای لیگ و نه اجازه داد که کسی درکارش دخالت کند.نه دخالت کرد نه دخالت شد.رفتار کروش با این نفرات هیچ قابل قیاس است؟کروش فریاد می زند و جلوی درب فدراسیون هل من مبارز می طلبد.هر چه دلش می خواهد بار فدراسیون و سازمان لیگ می کند انگار دوباره مربی کره را پیش روی خود دیده.برای خودش مصاحبه می گذارد و بالادستی های خود را سکه یک پول می کند.جام حذفی را می گذارد توی کشو و برای نمایندگان ایران در آسیا شرط می گذارد که حق ندارند از ملی پوشان خود استفاده کنند.
دغدغه های سرمربی تیم ملی البته محترم است اما رفتار و گفتار و کردار او قابل قبول نیست.مرد پرتغالی یک بار دیگر به سیم آخر زده.آیا خبری است پشت این پرده که کروش یکباره طوری رفتار می کند که انگار روزهای آخر کارش در ایران است؟