کد خبر: ۱۵۲۶۴۴
زمان انتشار: ۱۶:۱۳     ۰۶ مرداد ۱۳۹۲
گفتگویی متفاوت با دکتر باقری لنکرانی:
امیدوارم از کسانی که با اصول مردم سالاری دینی مساله دارند استفاده نکنند. امیدوارم کسانی که حسن شهرت مالی ندارند و پیش از این سابقه اشرافی گری و رانت خواری از آنها در اذهان نقش بسته، در این کابینه نباشند. کسانی نباشند که بخواهند با حضور در این کابینه سوابق سو قبلی خود را پاک کنند و کسانی نباشند که خود را وامدار کسی غیر از مردم و انقلاب ببینند.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، «من نمیخواهم بدبینانه قضاوت کنم. امیدوارم آقای روحانی کابینه خود را به صورت شرکت سهامی انتخاب نکنند. امیدوارم از کسانی که با اصول مردم سالاری دینی مساله دارند استفاده نکنند. امیدوارم کسانی که حسن شهرت مالی ندارند و پیش از این سابقه اشرافی گری و رانت خواری از آنها در اذهان نقش بسته، در این کابینه نباشند. کسانی نباشند که بخواهند با حضور در این کابینه سوابق سو قبلی خود را پاک کنند و کسانی نباشند که خود را وامدار کسی غیر از مردم و انقلاب ببینند.»

به گزارش پایگاه 598، گفتگوي سايت خبري صابرنيوز را با دکتر کامران باقری لنکرانی در ادامه تقدیم می گردد:

 
صابر: کجا متولد شدید؟ 

لنکرانی: تهران
 
صابر: کی آمدید شیراز؟
 
لنکرانی: سال 1349
 
صابر: ظاهرا شیراز را خیلی دوست دارید، درست میگم؟ 
 
لنکرانی: شیراز شهر دوست داشتنی هست . خیلی ها شیراز را دوست دارند. 

صابر: چرا بعد از وزارتتان دوباره برگشتید شیراز؟
 
لنکرانی: من تدریس، تحقیق و درمان بیمارنم را بسیار دوست دارم و ماندنم در تهران من را بیشتر درگیر کارهای دیگری میکرد و این فرصت را از من میگرفت. شیراز عزیز هم با مردمان خون گرمش، جاذبه خودش را دارد.  
 
صابر: تحصیلاتتان هم کامل در شیراز بود؟

لنکرانی: بله. من از اول ابتدایی تا فوق تخصص پزشکی را در شیراز تحصیل کردم و آن هم تقریبا بدون وقفه.
 
صابر: فکر کنم تحصیلاتتان را را تا آخرین مقطعی که وجود داشته ادامه دادید؟ ظاهرا
دیگه بعد از استاد تمام درجه علمی دیگه ای وجود نداره؟
 
لنکرانی: چرا. استادی که ده سال از استادیش بگذرد و یک سری شرایط را داشته باشد به عنوان استاد ممتاز شتاخته میشود . من الان حدود نه ساله استاد تمامم  و دارم مدارک را برای کسب رتبه استاد ممتازی آماده میکنم.
 
صابر: به استاد تمام پروفسور هم میگن، درسته؟
 
لنکرانی: بله
 
صابر: مدتی قبل از انتخابات ماجرای پروفسور بودن شما به یک خبر جنجالی تبدیل شده بود، یکسری رسانه ها می گفتند دروغه؟ 
 
لنکرانی: خوب در آن موقع خیلی حرفها زده شد.
 
صابر: معلومه که خیلی بچه درس خون بدودید، درسته؟ 
 
لنکرانی: من به ویژه پس از ورود به دوره بالینی طب،  سعی کردم با علاقه و با نگاه تکلیف مدارانه  و نه از سر رفع تکلیف درس بخوانم. در مورد هر بیماری که مطالعه میکنم، فکرم این است که ممکن است مورد مشابه این بیماری همین امروز به من مراجعه کند و من باید بهترین اقدام ممکن را برای او انجام دهم و گرنه ضامنم.  
 
صابر: به چهره تان میخوره دوران نوجوانی و جوانی تان حسابی بچه مثبت بودید؟
 
لنکرانی: نمیدانم منظورتان از بچه مثبت چیه. البته به معنای متداول شیطان نبودم . درسم را میخواندم و با بقیه رفتار خوبی داشتم.  اما پرسشگر بودم و در صورت نیاز منتقد. به همین دلیل در سال 1357 شاید از جمع بچه های مدرسه ما در روز اول اعتصاب ها که 14 مهر همان سال بود کمتر از 5 نفر به سر کلاس نرفتند که من هم یکی از آنها بودم.  
 
صابر: کی ازدواج کردید، زندگیتان الان چطور است؟
 
لنکرانی: سال 1371. عید غدیر و به برکت امیر المومنین زندگی خوبی دارم. همسری که قانع است و مومن و فرزندانی که سالمند و کوشا.
 
صابر: از کی وارد عرصه کار و تدریس شدید؟
 
لنکرانی: من از دوران تحصیل همزمان تدریس هم میکردم. سال 1361 به عنوان مربی تربیتی در همان مدرسه ای که در آن تحصیل کرده بودم ، درس هم میدادم. در دوران دانشجویی هم برای دانشجویان سایر رشته ها مثل دندانپزشکی و پرستاری تدریس میکردم. از سال 1371 نیز به عنوان هیات علمی در دانشگاه علوم پزشکی شیراز رسما استخدام شدم.

صابر: به غیر از وزارتتان چه کارهای را مشخصا انجام دادید؟
 
من در وهله اول معلم دانشگاهی بودم و هستم. بعد طبیبم و به هردو افتخار میکنم. اما در عرصه امور اجرایی نیز در سمتهایی مثل رییس بیمارستان نمازی  درسال 1372 تا 1373 و بعد معاونت اداری و مالی  دانشگاه از سال 1373 تا 1375 و بعد هم به عنوان مدیر گروه داخلی کار کردم.

صابر: کارهابی را که الان در عرصه تخصصی و کاریتان انجام  می دید، چیه؟ 

 
لنکرانی: در سه بخش تحقیق ، تدریس و ارایه خدمات شامل ویزیت بیمارن ، اندوسکوپی و مشاوره به سایر همکاران  به ویژه در خصوص بیماریهای التهابی روده و پیوند کبد، فعالیت دارم .
 
صابر: تا قبل از دوران وزارتتان چقدر اهل مسائل سیاسی و اجتماعی بودید؟ 
 
لنکرانی: من از سال 1357 با شروع انقلاب از فعالین انجمن اسلامی دبیرستان محل تحصیل بودم. به فاصله کوتاهی دبیر آن انجمن شدم . در همان زمان ها با سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم آشنا شدم. در آن دوره حضرت ایت الله راستی که خدای متعال شفایشان دهد به عنوان نماینده امام رضوان الله تعالی علیه بر سازمان نظارت داشتند. اختلاف نظری در خصوص اینکه سازمان تا چه حد باید خودش را با ایشان تطبیق دهد در سال 61 به وجود آمد. گروهی مثل اقایان بهزاد نبوی و سلامتیان میگفتند اگر ایشان مجتهد دینی است ما هم مجتهد سیاسی هستیم و به نوعی، به نگاه خود بسنده و فعالیت اجتماعی را ترویج میکردند. در مقابل تاکید آیت الله راستی بر این بود که فعالیت اجتماعی باید مبتنی بر معارف دینی باشد و در این عرصه هم باید معرفت دینی و هم اخلاق اسلامی و هم فقه اسلامی مبنا باشند. اگر حرکت اجتماعی بر خلاف این باشد مصداق (الذین ضل سعیهم فی الحیوه الدنیا ) است که قران کریم در معرفی گمراه ترین ها بیان فرموده است. این نگاه ایشان بر تفکر بنده بسیار اثر گذار بود و بنده از همان موقع تلاش کردم در هر صحنه ای که حاضر میشوم ، مبنای خود را تطبیق آن فعالیت با نگاه دینی قرار دهم. بعد هم تا کنون سعی کردم از محضر ایشان در عرصه های مختلف مشورت بگیرم و بهره مند شوم. البته من و جمعی از دوستان دیگرم که امروز هم با هم  کار میکنیم،  شیراز بودیم و سن من  در آن موقع 17 سال بود و بالتبع عضو سازمان نبودم . میدانید سازمان بعدا چند پاره شد و نهایتا گروهی که با آیه الله راستی اختلاف نظر داشتند آن موقع  از سازمان رفتند و سازمان با استفسار از امام رحمه الله علیه منحل شد. البته در دهه هفتاد مجددا و این بار توسط همان هایی که قبلا سازمان را ترک کرده بودند احیا شد و در مسیر همان خود بسندگی سیاسی حرکت کرد و در نهایت در وقایع سال 88، این گروه منحل شد. بگذریم .  در دانشگاه آن موقع  به دلیل همین تاکید بر ارتباط با روحانیت، ما را در انجمن اسلامی دانشگاه راه ندادند. عمده فعالیت ما در آن موقع در شیراز با ارتباط با آیت الله حائری و در دانشگاه با ارتباط با آیت الله ایمانی بود. ما هم بعدها با دوستانی که در تهران  جامعه اسلامی دانشجویان را تشکیل دادند مرتبط شدیم و این تشکل را در شیراز راه اندازی کردیم. در بسیج جامعه پزشکی و بعد انجمن اسلامی پزشکان هم بعدا به عنوان عضو شورای مرکزی فعالیت داشتم. به عنوان عضو هیات نظارت شورای نگهبان نیز در استان فارس نزدیک به 15 سال مسئولیت داشتم. 
 
صابر: چطور شد که وزیر شدید؟ شما شیراز بودید، قبلا هم که با آقای  احمدی نژاد ارتباط خاصی نداشتید؟ 
 
لنکرانی: من با ایشان قبل از ریاست جمهوری ایشان ملاقات هم نداشتم. البته دوستان مشترک زیادی داشتیم. در انتخابات 84 من به آقای احمدی نژاد  رای دادم . و به ایشان حسن ظن داشتم. این بود که وقتی برخی از دوستان ایشان پیشنهاد ملاقات با ایشان را دادند بنده که در آن موقع دبیر انجمن اسلامی پزشکان فارس بودم، پس از مشورت با دوستان انجمن مطالبی را که برای اصلاح نظام سلامت ضروری میدانستیم جمع بندی کرده و برای ارائه به ایشان آماده کردیم. حتی مکتوبی هم در این رابطه تهیه شد. ملاقات ابتدا با آقای دکتر دانش جعفری بود و بعد به دفتر آقای دکتر احمدی نژاد  رفتیم. هنوز به نظرم تنفیذ انجام نشده بود و ایشان در مجلس قدیم مستقر بودند. فکر نمیکردم در این ملاقات بحث وزارت خودم مطرح شود. اما ایشان گفتند اگر وزیر بهداشت بشوی چه اقداماتی را برای ارتقای سلامت مردم انجام خواهی داد. به ایشان همان موقع گفتم که دوستانی هستند که از سالها قبل خود را آماده وزارت کرده اند و همین الان میتوانند حتی  فهرست معاونین خود را هم به شما بدهند. من برای اینکار آمادگی ندارم و تیمی هم از قبل آماده نکرده ام . شما بهتر است از این دوستان که نام برخی از آنها را هم بردم استفاده کنید. در همان جلسه آقای دکتر خوش چهره هم در اتاق بودند و شاهد ماجرا. آقای دکتر احمدی نژاد گفتند ما بررسی کردیم و به تو رسیدیم از آنها هم استفاده کن. من موضوع را خیلی جدی نگرفتم . چون شنیده بودم به چند نفر دیگر هم در خصوص وزارت بهداشت تماس گرفته اند. برای مرخصی به تبریز رفته بودم که از دفتر ایشان از طریق استانداری من را پیدا کردن و اول برنامه خواستند و بعد هم گفتن بیا تهران برای ملاقات با رییس جمهوری. در ملاقات باز گفتم شما بهتر است از دیگران استفاده کنید . گفتند دیگر موضوع گذشته و اسم تو را کتبا به مجلس اعلام کرده ام. در این ملاقات در خصوص میثاق نامه وزرا ی دولت صحبت کردند و اینکه وزرا متعهد شوند همه توان خود را برای ادای وظیفه قرار دهند و برای خود و نزدیکانشان چیزی نخواهند و خلاصه کم نگذارند مطرح شد. میثاق نامه را خواندم و آن را پسندیدم و امضا کردم.  
 
صابر: به نظرتان خوب توانستید کار کنید، یعنی در آن چهار سالی که وزیر بودید، تحول در وزارت بهدشت ایجاد شد؟ 
 
لنکرانی: من در جلسه معارفه خودم گفتم کشور ما به درجه ای از ثبات رسیده که سیاست ها نباید با آمد و شد افراد تغییر کند.  گفتم ما پس از قانون اساسی، سند چشم انداز بیست ساله را داریم و بعد سیاست های برنامه توسعه که توسط رهبری ابلاغ شده اند و بعد هم خود برنامه توسعه را. همانجا عرض کردم من برنامه ای جز اجرایی کردن همین ها را ندارم. در طول چهار سال هم تلاشم همین بود.
 
صابر: وزیر بهداشت خوب وقوی، بیشتر باید متخصص در عرصه بهداشت و پزشکی باشه، یا سیاست گذار و مدیر؟ 
 
لنکرانی: همه اینها مهم است . اگر وزیر از نظام سلامت بیگانه باشد و واقعیات محیطی را نخواهد فهمید و در فضای مجازی برنامه ریزی به نتیجه نمیرسد. اگر نکاه کلان نداشته باشد در روزمرگی ها غرق میشود و اگر تصمیم گیری نتواند بکند ، نظام سلامت در بلاتکلیفی و سرگردانی سیر خواهد کرد. همه این ها لازم هستند. 
 
صابر: چی شد که وزارت را تحویل داید، یا بهتر بگم از شما تحویل گرفتن؟ دلیل خاصی هم برای این موضوع آوردن؟ 
 
لنکرانی: وزارت هیچکس که دائمی نیست. مأموریت چهار ساله من تمام شد و آقای رئیس جمهوری گفتند که میخواهند برای وزارت بهداشت از وزیر زن استفاده کنند. نظر من را خواستند. عرض کردم مخالفتی ندارم و وظیفه خودم هم میدانم برای تشکیل سریع تر دولت برای رأی آوردن ایشان تلاش هم بکنم. که همین کار را هم انجام دادم. البته آقای رئیس جمهور پیشنهاد برخی سمت ها در داخل کابینه و همچنین در خارج از کشور را مطرح کردند . که به ایشان گفتم من به همان کار دانشگاهی خودم علاقه بیشتری دارم. 
 
صابر: قضیه هلو چی بود؟ شنیدم ناراحت شده بودید، ناراحتی نداره که ماشاء الله از بس انسان خوب و دوست داشتنی هستید، به شما گفتند هلو، کجاش بده؟

لنکرانی: میدانم اقای دکتر احمدی نژاد برای بیان شدت علاقه خودشان به بنده از این عنوان استفاده کردند حتی در مناظره های انتخابات سال 88 نیز از بنده همراه با آقای دکتر میرکاظمی و دکتر حسینی وزیر اقتصاد به عنوان نخبگانی  که  در دولت حضوردارند در پاسخ به ایراد اقای دکتر رضایی در خصوص گسست نخبگانی دولت نام بردند . به هر حال میشد این اظهار محبت را با تعابیر دیگری هم بیان کرد. هنوز هم برخی از کسانی که در مباحث سیاسی با آنها هم عقیده نیستم به جای نقد صحبتها با اکتفا به عنوان هلو سعی میکنند از برخورد اندیشه ها فرار کنند. آخرین های آن در تیتر برخی از روزنامه  ها بود. چند روز پیش که برای نماز ظهر به حسینیه امام خمینی رحمه الله علیه مشرف بودم یکی از اقایانی که مسئولیت  در رسانه  ای دارند آمدن گفتن فلانی من را حلال کن چون در ایام انتخابات در مورد تو با این عنوان هلو زیاد بد و بی راه گفتم .

صابر: فکر می کنم بعد حدود یک سال بعد از تحویل وزارتتون جبهه پایداری را راه انداختید؟
 
لنکرانی: جبهه پایداری در سال مرداد 90 یعنی حدود دو سال پس از پایان مسئولیت بنده در دولت راه اندازی شد. 
 
صابر: جبهه پایداری در ابتدا قرار بود به عنوان یک مجموعه فراگیر حزب الله کارش را شروع کند و چترش آنقدر بزرگ باشد که تمام حزب اللهی را در زیرش قرار بگیرند، اما ظاهرا چنین چیزی اتفاق نیفتاد و به عنوان یک تشکیلات که از تعدادی شورای مرکزی تشکیل شده کارش را ادامه داد و نتوانست آن عام بودنش را حفظ کند؟
 
لنکرانی: هیچ کس نمیتواند ادعای تشکل فراگیر کند. سلایق درون نظام زیاد و همه محترم و بودنشان باعث ارتقا و بالندگی کشور است. جبهه پایداری از اول برای فراگیری نیامد .این جبهه برای ترویج گفتمان انقلاب اسلامی شکل گرفت آنهم در زمانی که فضای یاس و نا امیدی در بدنه حزب اللهی به دلیل برخی از رفتار های دولت دهم تشدید میشد و گروهی هم که از وقایع سال های 88 و 84 کینه داشتند فرصت را مغتنم شمرده و برای زیر سوال بردن حرکت ارزشمدار در عرصه اجتماعی همه جور شبهه افکنی میکردند. تشکیل جبهه تلاشی جمعی بود برای حفظ و بالندگی مدافعان انقلاب اسلامی.
 
صابر: به نظر شما الان پایداری، یک حزب نیست که فقط اسم جبهه بودن را به دنبال خود می کشد؟  
 
لنکرانی: جبهه پایداری با احزاب مرسوم چند تفاوت دارد. اول ما برای کسب قدرت درو هم جمع نشدیم. مثلا در انتخابات مجلس شورای اسلامی وقتی برای معرفی کاندیدا در استانهای مختلف بحث میشد، به هیچ وجه ملاک معرفی عضویت در جبهه نبود. بلکه ما تلاش کردیم آنهایی را که اصلح میدانیم ولو عضو ما هم نبودند به جامعه معرفی کنیم و به همین دلیل از مجموع 180 کاندیدایی که معرفی کردیم، کمتر از 50 نفرشان با ارتباط تشکیلاتی داشتند. نکته مهم تر این است که در جبهه نظیر سایر احزاب، صرفا دموکراتیک و رای اکثریت شورای مرکزی ملاک تصمیم ها نیست. ما این افتخار را داریم که تصمیمات خود را  پس از تایید شورای فقاهتی جبهه  نهایی میکنیم و بدون تایید آنها در مهمات اقدام نمیکنیم. این رجوع برای اطمینان از ابتلای تصمیمات بر اصول دینی است. البته جبهه باید در زمینه گفتمانی بیشتر فعالیت کند. الان در این زمینه کم کاری داریم که امیدورایم جبران کنیم
 
صابر: ابتدای انقلاب ماجرایی پیش آمد که عده ای گفتند که به جای اینکه مردم در انتخابات شرکت کنند، فقها در انتخابات شرکت کنند و آنها باشند که رئیس جمهور، نماینده مجلس انتخاب کنند، اما امام خمینی(ره) محکم جلوی این ماجرا ایستادند و نگذاشتند چنین اتفاقی بیفتد، اما امروز جبهه پایداری یک فقیه را در راس کارش قرار داده و تصمیمات نهایی را ایشان می گیرند و بقیه هم طبق آن عمل می کنند، آیا این قضیه مانند ماجرای ابتدای انقلاب که مورد نفی امام(ره) قرار گرفت، نیست؟ 
 
لنکرانی: رای مردم در نظام جمهوری اسلامی تزئینی و تصنعی نیست و اثر گذار است و پشتوانه مردمی نظام ، کار آمدی آن را تضمین میکند.  به همین دلیل تاکید امام رضوان الله تعالی علیه و رهبری معظم انقلاب ادام الله ظله بر این نکته است که در این خصوص بین رأی رهبر و مردم عادی هیچ تفاوتی نیست. 

اما در جبهه ما به دنبال  ترویج گفتمان و تطبیق آن با موضوعات مختلف هستیم. طبیعی است که این فرآیند از یک سو مستلزم موضوع شناسی است که حضور کارشناسان خبره در عرصه های مختلف که در نظام اسلامی مسئولیت های کلان داشته اند چه در شورای مرکزی و چه در شورای مشورتی جبهه کمک میکند که موضوعات از جنبه کارشناسی به خوبی تبیین شده و ابعاد مختلف آنها روشن و معلوم شود و بعد ارائه طریق برای حل معضلات یا تصمیم گیری های کلان گردد. در این مرحله لازم است، این تصمیمات  را با جهت گیری های کلان نظام اسلامی مطابقت داد و اگر خلاف بود آنها را اصلاح کرد. نظام اسلامی مبتنی بر معارف، اخلاق اسلامی و احکام اسلامی آن هم با قرائتی که امام و رهبری دارند از سایر سو گیری های سیاسی و اجتماعی متمایز میشود. ما نمی توانیم در فعالیت های اجتماعی به این مبانی بی اعتنا باشیم و یا این مبانی را از کسانی بگیریم که با جهت گیری های امام و رهبری زاویه دارند. بنا بر این ما به سراغ شخصیت هایی رفتیم که آنها را پشتوانه فکری نظام و در خط رهبری می دانیم. 
 
صابر: خب حالا به این نتیجه رسیدیم که باید از یک فقیهی که در عین حال به مسائل سیاسی هم آگاهی دارد، استفاده کنیم، چه کسی بهتر از ولی فقیه، چرا جبهه پایداری به سراغ آیت الله مصباح رفته اند؟ 
 
لنکرانی: در جریان وقایع مجلس نهم که عده ای به آیه الله مصباح  گفته بودند شما که لیدر جبهه پایداری هستید به اینها بگویید لیست ندهند. ایشان فرموده بودند من لیدر آنها نیستم. این فرمایش ایشان آن موقع دستاویزی شد که عده ای بگویند جبهه پایداری از چشم علامه مصباح افتاد و دیگری ایشان از جبهه حمایت نمیکنند. من آن موقع سخنگوی جبهه بودم، وقتی گرفتم و به محضر ایشان رفتم و عرض کردم این صحبت شما برای ما خیلی مسأله ساز شده چون ما افتخارمان این است که حضرت عالی قبول زحمت کردید و ما در شورای فقاهتی پس از تایید شما مطالب را اجرایی میکنیم . ایشان فرمودند" میدانی چرا گفتم من لیدر جبهه نیستم؟ چون در کشور ما یک رهبر بیشتر نداریم آنهم حضرت آیت الله خامنه ای ادام الله ظله العالی است. نباید کسانی از سلایق مختلف سیاسی گمان کنند در امور نظام  شأنی جز تبعیت از رهبری حتی برای بزرگان حوزوی قابل تصور است " تاکید به حق ایشان همواره این است که جبهه باید خود را با رهبری تطبیق دهد و همه هم و غم خود را در ترویج اندیشه ها  و منویات ایشان قرار دهد و شانی جز این برای خود قایل نباشد. 
صابر: چرا علامه مصباح در انتخابات به این شکل مصداقی ورود کردند؟ 
 
لنکرانی: یکی از تفاوتهای مشی امام رضوان الله تعالی علیه با برخی دیگر از بزرگان معاصرشان  این بود که هرچه آنها سیاست گریزی را ترویج میکردند، برعکس امام  تاکید بر حضور اجتماعی مومنان به عنوان وظیفه دینی داشتند. شکل گیری نهضت امام بر اساس همین ایده بود که سیاست را عین دیانت می دانستند و حضور در صحنه سیاسی و اجتماعی را نه از باب کسب قدرت بلکه برای ترویج اسلام و اجرای احکام اجتماعی اسلام ضروری میدانستند . این تفاوت مبنا امروز هم هست. برخی میخواهند همان  مطلبی را جا بیندازند که رئیس ساواک وقت در بازداشت امام در وقایع سال 42 به ایشان گفته بود. او به امام عرض کرده بود حیف شما نیست که با این درجه تقوا و علم، در مسایل سیاسی دخالت میکنید و بعد ادامه داده بود سیاست یعنی پدر سوختگی، یعنی کلک، یعنی حقه بازی. امام فرموده بودند ما از اول هم دراین قسم سیاست دخالتی نداشتیم. 

امروز هم تز جدایی دین از سیاست توسط عده ای با بیان های مختلف ترویج میشود . همان اجتهاد سیاسی که قبلا عرض کردم در برابر اجتهاد دینی خود را باز آرایی کرده است. از این سو هم برخی واقعا از عدم دخالت در امور سیاسی توسط حوزویان به بهانه اینکه شأنشان خدشه دار میشود دفاع تئوریک میکنند . این را مقایسه کنید با دیدگاه امام که در وصیت نامه خود میفرمایند اگر روحانیت در صحنه نباشند و مردم را راهنمایی نکنند پیش خدای متعال معاقب خواهند بود. حضور شخصیت برجسته ای مثل حضرت علامه مصباح در عرصه تبیین مسائل اجتماعی بر اساس مبانی دینی یک فرصت گران بهاست برای کسانی که که میخواهند در عرصه اجتماعی نه بر اساس مصلحت اندیشی عقل منفعت طلب و قدرت گرا بلکه بر اساس باورها و ارزش های دینی حرکت کنند. ما باید شاکر خدای متعال باشیم که در این زمان و علیرغم این هجمه های تند و بی ادبانه، بزرگانی چون ایشان به میدان می آیند و به ما تاکید بر اصول و حرکت اجتماعی مبتنی بر باورهای دینی را می آموزند. من نمیگویم مصداق ها متفاوت خلاف است من می گویم فرآیند انتخاب مصداق ها و شاخص ها و معیار ها باید ملاحظه شوند. مثلا کسی میگوید من فلانی را معرفی میکنم چون رای میآورد ( که البته دیدیم نیاورد). خوب این چه حجت شرعی را به ما میآموزد؟ دین به ما میگوید آنچه را که بر اساس حجت شرعی بدان رسیدی ترویج کن. مردم مختارند اما شما وظیفه داری بر اساس باورهایت اقدام کنی. انتخاب با مردم است ولی این دلیل نمیشود که شما به خیال خود و براساس اوهام حرکت کنی.  باید بیاموزی که مصادیق را بر اساس شایستگی هایشان انتخاب و معرفی کنیم نه بر اساس تعصب حزبی و نه بر اساس وهم "رای آوری".  

صابر: موقعی که آیت الله مصباح در مورد شما گفتند "بینی و بین الله شهادت می  دهم بین زمین و آسمان کسی را اصلح از آقای لنکرانی نمی شناسم" شما چه حسی داشتید؟

ابتدا تاکید کنم  فرمایش ایشان دو قید داشت یکی در این دوره برای انتخابات ریاست جمهوری و یکی هم در بین افرادی که تا آن موقع برای انتخابات داوطلب شده بودند. بنا بر این این تایید دایمی و همیشگی نبود. اما این بیانات را ایشان در جلسه شورای مرکزی جبهه که در محضرشان بودیم فرمودند . آن موقع شانه هایم در برابر این بار سنگین لرزید و احساس زبونی و بی مقداری کردم و به ایشان  عرض کردم خدای ستار العیوب این تفضل را فرموده که مثل شمایی از چنیین حقیری ، چنیین تاییدی را نمایند که من لیاقتش را ندارم. 

صابر: اما انصافا تخریبهای ناجوانمردانه ای علیه شما شد، بیش اینکه این حملات به نقد تفکرات شما بپردازد، به مسائل شخصی شما به صورت زننده ای پرداختند، چرا واقعا این کارها را کردند؟ 
 
لنکرانی: نمیدانم.
 
صابر: خیلی ها این سوال را از شما دارند که با آن صحبت های آتشین علامه مصباح در مورد خودتان چی شد که انصراف دادید؟ حالا به غیر از اینکه می گفتید گفتمان انقلاب در انتخابات باید یک پرچمدار داشته باشد، مسئله دیگه ای هم بود مثلا رد صلاحیت؟

لنکرانی: انکار نمیکنم برخی مجدانه در پی رد صلاحیت من بودند . اما آنچه محور تصمیم بنده برای انصراف بود همانی بود که از ماهها پیش اعلام کرده بودم، حضور یک پرچمدار برای گفتمان انقلاب اسلامی. من این موضوع را نه در اردیبهشت 92 ، بلکه از اولین مباحث انتخاباتی در سال 91 اعلام کرده بودم.
 
صابر: به نظر میاد بعد از اینکه گزینه مورد حمایت جبهه پایداری در انتخابات رأی نیاورد، این جبهه دچار یک افول شدید شد، درست میگم؟ 
 
لنکرانی: جبهه در حال بازنگری در سیاست ها و روش هاست.
 
صابر: جبهه پایداری ورودهایی که داشته فقط انتخاباتی بوده و در عمل نشان داده که غیر از انتخابات برنامه خاص دیگری نداشته، برای حل این مشکل چه برنامه ای دارید؟

لنکرانی: این ضعف جدی است و تا حدودی ما را از وظیفه اصلی که ترویج گفتمان انقلاب اسلامی و نگاه دینی به عرصه اجتماعی بوده باز داشته است. قطعا مهمترین برنامه های آتی جبهه حول حرکت گفتمانی و ترویج معارف دینی با پاسخگویی اجتماعی است.
 
صابر: جبهه پایداری برای آینده چه برنامه دارد؟

لنکرانی: جبهه پایداری انقلاب اسلامی یک جبهه گفتمانی است و مهمترین وظیفه آن ترویج گفتمان انقلاب اسلامی است. ما درحال تدوین محتوی و فرآیندها  و روشهای این مهم هستیم. خوشبختانه این حرکت گفتمانی امروز در اقصی نقاط کشور مستظهر به  یک شبکه وسیع جوان و پرانگیزه است که تشنه معارف اسلامی هستند  و به عنوان وظیفه نه از سر تفنن  در صحنه های اجتماعی حضور دارند. 
 
صابر: نظر شما پیرامون این تحلیل که حزب اللهی ها گزینه ای که بتواند در دوره های بعدی در مقابل گفتمان سازش بایستد و پیروز انتخابات باشد ندارد و به همین دلیل باید احمدی نژاد دوباره به میدان بیاید زیرا اوست که با همه اشتباهاتش توان پیروزی مقابل آنها را دارد همان طور که در سال هشتاد و چهار بر خلاف همه تحلیل ها توانست

لنکرانی: جریان انقلاب اسلامی ، جریانی بالنده است . عقبگرد در این مسیر معنا ندارد . دولت نهم و دهم نقاط مثبت زیادی داشته اند که آنها را نسبت به دولت های قبل در بسیاری از زمینه ها ممتاز و برجسته می سازد.  ایام ریاست جمهوری آقای دکتر احمدی نژاد در مجموع با پیشروی و ارتقای در مسیر انقلاب همراه بود اما نقاط ضعف خود را هم داشت. در انتخابات دوازدهم و پیش از آن در انتخابات مجلس دهم ، گفتمان انقلاب اسلامی باید با نوآوری در روش ها و پاسخگو تر بودن در عرصه کارآمدی به بازسازی خود بپردازد. ایستایی در وضع فعلی ، باعث عقب گرد خواهد بود. زایش فکری و رویش در  این جریان به فضل خدا بیش از آنی خواهد بود که دیگران پیش بینی میکنند. 
 
صابر: جبهه پایداری با دولت آقای روحانی چگونه تعامل خواهد داشت؟ اگر از افراد جبهه پایداری برای مسئولیتی در دولت آینده دعوت کنند کمک خواهند کرد؟
 
لنکرانی: کابینه باید یک گروه هماهنگ و همدل باشند. دولت یک شخصیت حقیقی دارد و باید با هم همکاری تنکاتنگی داشته باشند. دولت نباید یک شرکت سهامی تعریف شود. با توجه به اختلاف نظر جدی که در برخی مبانی داریم، فکر میکنیم وظیفه ما در قبال دولت یازدهم در اختیار گذاشتن برنامه و راهبرد هایی است که تدوین کرده ایم و بعد هم نقد منصفانه.
صابر: یکسری مواضع خوبی آقای روحانی در اولین نشست خبری بعد از انتخاباتشان داشتند، بعد از آن آقای قاضی زاده، سخنگوی جبهه پایداری  مصاحبه ای داشتند که خیلی جنجالی شد، ماجرا چی بود؟ 
 
لنکرانی: ما امروز هم در انتخاب اصلح  خود در انتخابات یازدهم  هیچ شکی نداریم. ما به آقای دکتر جلیلی رای دادیم و به این انتخاب و رای امروز هم افتخار میکنیم چون این انتخاب را بر اساس بصیرت و حجت شرعی انجام دادیم. ما یکی از دستاوردهای  انتخابات یازدهم را ، تشکیل شبکه ای از جوانان مومن در اقصی نقاط کشور میدانیم که حضور اجتماعی خود را بر اساس نگاهی گفتمانی انجام دادند . این سرمایه بزرگ را باید برای انقلاب حفظ کرد .  اما در مورد مصاحبه اول رییس جمهور منتخب و مواضع ایشان پس از انتخاب ، به حمدلله نکات مثبت زیاد بوده و این دو موضوع را نباید خلط کرد. 
 
صابر: اگر در آینده آقای روحانی مواضع و یا اقداماتی داشتند که جای نقد داشت، جبهه پایداری به نقد آن خواهد پرداخت؟ 
 
لنکرانی: در تعابیر دینی نقد منصفانه وظیفه است . البته باید منصفانه باشد و حرمت ها و مصالح حفظ شود. ما همانگونه که نقد منصفانه دولت دهم را وظیفه خود میدانستیم در برابر دولت یازدهم هم همین وظیفه را داریم. 
 
صابر: آقای روحانی روی مبحث اعتدال تأکید زیادی دارند، اما تا الان توضیح کاملی پیرامون منظورشان از اعتدال نداشتند، به نظرتان اعتدال از نظر ایشان چه معنایی دارد؟

لنکرانی: این سوالی نیست که من پاسخگوی آن باشم. 
 
صابر: اعتدال به چه معنایی اشتباه است و به چه معنایی صحیح است؟

لنکرانی: در برابر بی عدالتی و ظلم بی طرفی معنا ندارد. اگر به نظام و دین ظلم شود ، زشتی بیطرفی اینجا بیشتر است. کسانی که در برابر ظلم علیه نظام ساکت بودند و مثلا در فتنه 88 عافیت طلبانه، سکوت کردند، نمیتوانند به این بی طرفی افتخار کنند.  در داستان مسخ جمعی از بنی اسراییل در تخلف روز شنبه، عذاب برخی به تصریح قرآن کریم برای این بود که گفتند تخلف آن مردم به ما مربوط نیست. هر کسی خودش میداند . این گروه در کلام الهی توبیخ شده و عذاب دیدند چون به وظیفه اجتماعی خود در روشنگری عمل نکردند. روشنگری و جانب حق را نگاه داشتن را نمیتوان با عنوان وسط و معتدل به فراموشی سپرد.

البته باید هر کسی در جمهوری اسلامی مسئولیت کلانی بر عهده دارد، قبیله گرایی نکند و  از همه  ظرفیت نخبگانی کشور به عنوان اشخاص حقوقی و نه نمایندگان احزاب، خود را بهره مند سازد. 

من بسیاری از دسته بندی های فعلی را از مصادیق قبیله گرایی و تعصب میدانم نه از مصادیق حرکت اجتماعی اسلامی. این روایت را در وسایل الشیعه بسیار هشداردهنده است : امام سجاد میفرمایند که " آن تعصبی گناه است که فردی بدهای طایفه خود را از خوبان طایفه دیگر بهتر بداند. ولی اینکه کسی اهل خود را دوست داشته باشد تعصب نیست بلکه تعصب این است که فردی طایفه خود را در ستمگری یاری کند". اینها هشدار است .  
 
صابر: تحلیلتان در مورد کابینه آینده دولت آقای روحانی چیست، فراجناحی، کارگازانی،اصلاحاتی، ترکیبی از کارگزاران و اصلاحات و یا اصلا یک مدل جدیدی خواهد بود؟

لنکرانی: من نمیخواهم بدبینانه قضاوت کنم. امیدوارم آقای روحانی کابینه خود را به صورت شرکت سهامی انتخاب نکنند. امیدوارم از کسانی که با اصول مردم سالاری دینی مساله دارند استفاده نکنند. امیدوارم کسانی که حسن شهرت مالی ندارند و پیش از این سابقه  اشرافی گری و رانت خواری از آنها در اذهان نقش بسته، در این کابینه نباشند. کسانی نباشند که بخواهند با حضور در این کابینه  سوابق سو قبلی خود را پاک کنند و کسانی نباشند که  خود را وامدار کسی غیر از مردم و انقلاب ببینند. 
 
صابر: صابرنیوز رو با توجه به اینکه چهار ماه کارش رو شروع کرده چطور دیدید؟

لنکرانی: رو به پیشرفت
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها