کد خبر: ۱۵۲۳۷۳
زمان انتشار: ۱۸:۵۳     ۰۵ مرداد ۱۳۹۲
نگاهی بر سوابق و سخنان علی ربیعی(عباد) از اصلاحات تا کنون:
این روزها در اخبار باز هم اسم علی ربیعی (عباد) شنیده می‌شود علی ربیعی مشاور حسن روحانی است و این روزها مشغول چینش تیم دولت آینده است. نگاهی به سوابق و عملکرد علی ربیعی معروف به عباد این سوال را در ذهن ایجاد میکند که آیا ربیعی مجرایی برای بازگشت اصلاح طلبان به نهاد‌های سیاسی امنیتی است و چگونه دولت اعتدال در صدد است از مشاورت کسی استفاده ‌کند که نامش با پیچیده ترین مسائل امنیتی در کشور همراه است.
سرویس سیاسی پایگاه 598 - سعید تاری/  این روزها در اخبار باز هم اسم علی ربیعی (عباد) شنیده می‌شود علی ربیعی مشاور  حسن روحانی است و این روزها مشغول چینش تیم دولت آینده است. نگاهی به سوابق و عملکرد علی ربیعی معروف به عباد این سوال را در ذهن ایجاد میکند که آیا ربیعی مجرایی برای بازگشت اصلاح طلبان به نهاد‌های سیاسی امنیتی است و چگونه دولت اعتدال در صدد است از مشاورت کسی استفاده ‌کند که نامش با پیچیده ترین مسائل امنیتی در کشور همراه است.

وی در سخنرانی در اردبیل در جمع تندترین دانشجویان وابسته به فتنه گفت :« این را بدانید که حرکت اصلاحی همواره هزینه داشته است و کسی زیر پای انسان فرش قرمز پهن نمی‌کند. حرکت‌های تحول گرایانه همواره با نا آرامی همراه بوده است. نسل ما به دنبال انقلاب بود ....اما امروز وضعیت متفاوت است و نباید اینگونه قیاس‌ها صورت گیرد و نتیجه گیری‌های غلط به وجود آید .... مهم‌ترین دارو برای مشکلات جامعه را در اصلاحات می‌دانم و شما باید حلقه تئوریک خود را شرح دهید و خلأهای به وجود آمده را پر کنید ...

سوال‌های زیادی وجود دارد که باید به  آن پاسخ گفت ؛ این که چرا ما توسعه نیافته باقی مانده ایم ؟ چرا در ایران دوران گذار طولانی شده است؟ اینکه چرا در انتخابات تک نفره حرکت مردم قابل پیش بینی نیست و انتخاباتها مثل دوم خرداد یا سوم تیر می‌شود؟ و شبیه انقلاب به یکباره  و ناشناخته ایجاد می‌شود. آیا در کشور ما بناپارتیسم رشد می‌کند؟ و آیا منجی‌های نا شناخته به وجود می‌آیند؟ اگر این منجی‌ها در مواقع غیر از انتخابات به وجود بیایند نظام با آنها چگونه رفتارمی کند؟ اگر 18 تیر و کوی دانشگاه در اشل بزرگتر به وقوع بپیوندد باید با آن چگونه برخورد کرد؟ انگار در لایه‌های زیرین جامعه هنجار‌ها و مسایلی در جریان است که با لایه‌های بالایی و ارزش‌های رسمی متفاوت است و دوالیسم‌های متعدد مشاهده می‌شود و ارزش‌های رسمی و آنچه تبلیغ می‌شود، تنها برای بخشی از جامعه پذیرفته است. تحولات امروز اجتماعی ایران و پدیده‌های اجتماعی به اقتضای مسائل فرهنگی به سرعت وارد عرصه سیاسی شده و سیاست زده می‌شوند.»

او با فرض گرفتن نیاز به انقلاب، سخن از نوعی حرکت متفاوت با تشکیل حلقه‌های تئوریک و تلاش بر روی مسایل اجتماعی می‌راند و با طرح این سوال که اگر 18 تیر و کوی دانشگاه در اشل بزرگتر به وقوع بپیوندد باید با آن چگونه برخورد کرد ؟ مقصد کلام خود را می‌نمایاند.

وقتی او در چنین اجتماعی سخن از 18 تیری دیگر به زبان می‌آورد ضروری می‌نماید او را یک بار دیگر بشناسیم و نقشش را در 18 تیر بررسی نماییم. از مشخصات فردی علی ربیعی اطلاعات زیادی در دست نیست. چنانچه از مسئولیت‌های اجرایی او اطلاعات کاملی در دسترس نیست؛ در میان اطلاعات آشکار،‌ مشخص است که او امروز در چینش کابینه روحانی سهم بسزایی دارد،‌ نیرویی کاملا امنیتی بوده که سوابق فراوانی در سازمان‌های امنیتی کشور دارد.

تنها از میان خاطرات دری نجف آبادی مشخص  می‌گردد ربیعی با نام مستعار عباد در زمان اصلاحات، معاون پارلمانی وزارت اطلاعات و پیش از آن مدیر کل اطلاعات آذربایجان غربی نیز بوده است. فلاحیان نیز در مصاحبه ای با روزنامه جام جم از تدریس او در دانشگاه امام باقر (علیه السلام) که زیر نظر وزارت اطلاعات است به عنوان استاد عملیات روانی یاد می‌کند. فلاحیان درباره وی میگوید: وقتی کنارش گذاشتیم آقای حسن روحانی او را برد به دبیرخانه شورای امنیت ..... بعد از انتخابات، آقای خاتمی می‌خواست او را وزیر کار بگذارد و خیلی روی این مسئله اصرار داشت ..... و در هر حال ربیعی وزیر کار نشد ........ یکدفعه گفتند بشود دبیر شورای امنیت ......... بالاخره با لابی بازی‌های پشت پرده قرار شد که حالا رسما دبیر همین آقای روحانی باشد ولی مسئول اجرایی شورای امنیت عباد شود البته این پست عباد بسیار کلیدی است در امنیت کشور .....»   

ارتباط دوستانه خاتمی و عباد تا آنجا بود که دری نجف آبادی در خاطرات خود درباره اولین اقداماتش پس از ورود به وزارت اطلاعات می‌گوید :«در حدود 9 صفحه استراتژی خود را نوشتم پس از آن کپی گرفتم و یک نسخه برای آقای عباد و نسخه ای دیگر برای آقای معیری از بچه‌های وزارت فرستادم. هدفم از فرستادن کپی نوشته هایم برای آنها ، دریافت تجربه‌ها و پیشنهاداتشان بود و یا اینکه اگر نکته ای مورد نیاز بود از آنها دریافت نمایم ضمن اینکه ، آقای عباد از نزدیکان آقای خاتمی بود .» خود ربیعی در یکی از مصاحبه‌هایش تاکید می‌کند: «بنده به عنوان نزدیک‌ترین شخص به رئیس جمهوری هیچگاه نه کسی را معرفی کردم نه.....» که بدین ترتیب می‌توان به نقش کلیدی وی در میان اصلاح طلبان پی برد.

ربیعی در پروژه 18 تیر چندین نقش ایفا نمود. وقتی در پی شکایت وزارت اطلاعات ، روزنامه "سلام" تعطیل شد از سوی خاتمی به همراه ابطحی به وزارت اطلاعات فشار آورد تا شکایتش را از سلام پس بگیرد. بعد از آن از سوی وزارت اطلاعات اطلاعیه ای به این مضمون صادر شد که «به منظور جلوگیری از هر گونه تشنج در جامعه شکایت خود را پس میگیریم» این خبر در همان روز (17 تیر) از طریق رسانه‌های گروهی اعلام گردید و از سوی دیگر بنا بر خاطرات تاج زاده، ربیعی به همراه دکتر معین (وزیر علوم) و رضا خاتمی (دبیر کل جبهه مشارکت و برادر رئیس جمهور ) شب ۱۸ تیر۷۸ را میان دانشجویان معترض مانده و مورد استقبال گرم و صمیمی آنها قرار می‌گیرد.

علی ربیعی که مشاور اجتماعی خاتمی و مسئول اجرایی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بود پس از آن عضو موثر کمیته تحقیق شورای امنیت در خصوص 18 تیر گشت و توانست در کنار تاج زاده، ظریفیان و بلندیان دیگر اعضای دولت خاتمی در این کمیته فضای سنگینی علیه نیروی انتظامی به وجود آورد. در ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای نیز گهگاه نام ربیعی به میان آمد. پرونده قتل‌های زنجیره ای زیر نظر کمیته تحقیق سه نفره رئیس جمهور، علی یونسی (رئیس وقت سازمان قضایی نیرو‌های مسلح ) ، عباد (علی ربیعی) و سرمدی به مشاورت سعید حجاریان و خسرو تهرانی آغاز به کار نمود و از همان ابتدا نقش گسترده عباد در آن به چشم می‌آمد. 

گروه اول بازجویی زیر نظر سازمان قضایی نیروهای مسلح آغاز به کار کرد که به واسطه گزارش‌های وی در مرداد 1378 منحل و تشکیل گروه دوم (موسوم به گروه باز خوانی ) موافقت گردید. با تدابیر عباد، مسیر پرونده به طور کامل تغییر کرد و در نتیجه تیم تبلیغاتی سوی اتهامات را به سمت فلاحیان بردند. نتیجه و مقصران اصلی اما همچون غائله کوی دانشگاه تهران با مدیریت افرادی همچون ربیعی به حاشیه ای امن و پر ابهام رهنمون شدند.  نام عباد بار دیگر نیز در ترور حجاریان به مطبوعات کشیده شد.

وی پیش از چاپ کتاب افشاگرانه دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر به نام «بازی ترور» و مبهم ماندن پیگیری رسانه‌ها در چگونگی ارتباط ترور کنندگان با اصلاح طلبان یکی از اصلی‌ترین چهره‌های غوغا سالار در این عرصه بود. علی ربیعی، به عنوان فرد ارشد دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بلافاصله در بیمارستان محل بستری شدن سعید حجاریان حضور یافت و ضمن اعلام تشکیل جلسه اضطراری شورای امنیت، از تشکیل کمیته ای به ریاست سید عبد الواحد موسوی لاری وزیر کشور و با حضور نماینده وزارت اطلاعات خبر داد.

ربیعی که مشاور رئیس جمهور نیز بود در یک اظهار نظر رسمی از بحرانی شدن فضا خبر داد و اعلام کرد: "کسانی که حجاریان را برای ترور انتخاب کردند، می‌دانستند که با این اقدام، کشور را به بحران می‌کشانند ." هر چند بعد از افشای نوار مکالمه ترور کنندگان با یکی از اعضای شورای شهر اول و درز برخی اطلاعات در مورد اهداف این ترور به رسانه‌ها هیچگاه مشخص نگشت چه کسانی سعید حجاریان را برای ترور انتخاب کرده بودند.

علی ربیعی به عنوان مدیر مسئول روزنامه کار و کارگر در سال 79 به اتهام نشر اکاذیب، افترا و تهمت به قصد تشویش اذهان عمومی به دادگاه فرا خوانده شد اما در سال‌های بعد به جهت اینکه اتهاماتش مشمول مرور زمان شده بود ، قرار موقوفی تعقیب صادر شد. هر چند این امر به کناره گیری او از روزنامه کار و کارگر و واگذاری آن به مرتضی لطفی ، عضو سابق شورای شهر تهران منجر گردید .

روح الله حسینیان نیز که اکنون نماینده مردم تهران در مجلس می‌باشد در مصاحبه‌ای با هفته نامه "یا لثارات" در 4 آبان 1379 می‌گوید: «اوایل تشکیل وزارت اطلاعات چندین سال نماینده دادستان در وزارت اطلاعات بودم و از تمام عملکرد‌های اینان با خبر هستم. در حقیقت من و آقای محسنی اژه‌ای به خاطر عملکرد‌های خشونت‌آمیز آقای ربیعی، سعید حجاریان و امثال اینها نتوانستیم آنجا بمانیم » وی همچنان عضو موثر شورای مرکزی خانه کارگر است روابط خوبی با دیگر گروه‌های اصلاح طلبان نیز دارد؛ او دوست نزدیک حسن روحانی و بسیاری از چهره‌های کارگزارانی نزدیک وی است، با جبهه مشارکت دوستی دیرینه دارد، از عناصر اطلاعاتی مورد وثوق سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است و با چهره‌های کلیدی مجمع روحانیون همچون خاتمی و ابطحی بسیار صمیمی است.

در آخر این جمله از ربیعی می تواند گوشه ای از تفکرات وی را نشان دهد: علی ربیعی در مصاحبه با پایگاه خبری قانون: در کشور ما وقتی از مشارکت حرف می‌زنیم، بلافاصله ذهن ما به مشارکت سیاسی معطوف می‌شود. در حقیقت مشارکت سیاسی را سمبل مشارکت می‌دانیم و از مشارکت سیاسی هم فقط رأی دادن را نوعی از مشارکت تلقی می‌کنیم. در صورتی که اعتراض و اعتصاب یک نوع مشارکت است. حتی به تعبیری رأی ندادن هم نوعی مشارکت است.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها