به گزارش فارس، ناآرامي در سوريه كه از ماه مارس گذشته آغاز شد، تحولات
خاورميانه را حساستر از هميشه كرد. زيرا سوريه در منطقه داراي جايگاهي
متفاوت با بسياري از كشورهاست. بيثباتي در اين كشور، در ارتباط مستقيم با
ثبات خاورميانه است. اين نظر وليد معلم وزير خارجه سوريه است كه چندي پيش
اعلام كرد.
* طرح نظريه توطئه بيگانگان در سوريه
سوريه يكي از مهمترين حاميان محور مقاومت در خاروميانه و يكي از موانع
سرسخت طرحهاي رژيم صهيونيستي است كه اجراي بسياري از آن را آمريكا بر
عهده دارد.
بشار اسد رئيس جمهوري سوريه دوشنبه 20 ژوئن در دومين سخنراني خود پس از
آغاز ناآرامي در اين كشور، با تأكيد بر اصلاحات فراگير و گفتوگوي ملي
گفت: بايد بين مطالبات مشروع مردم و خرابكاران فرق قائل شد. بايد براي
مقابله با «توطئه»ها كشور را از گزند ميكروبها و ويروسها حفظ كرد.
اسد در اين سخنان با تصريح بر اين اعتقاد دولت خود كه سوريه اكنون دچار
«توطئه بيگانگان» شده است، اعتراض بخشي از مخالفان خود در داخل و خارج از
اين كشور را برانگيخت. جماعت اخوان المسلمين ممنوعالفعاليت، كه خارج از
سوريه فعال است، مدعي شد كه نظام سوريه با طرح نظريه توطئه در حال فرافكني
است.
* چرا برخي طرفهاي در سوريه وجود توطئه را قبول نميكنند؟
پيش از ارائه پاسخ سؤال، بايد اعلام كرد كه آمريكا از زمان آغاز
انقلاب در تونس و مصر نشان داد كه تلاش ميكند با حمايت ظاهري از جنبشهاي
مردمي خود را حامي آزادي مردم نشان بدهد اما سوريه با اين دو كشور و
كشورهاي ديگر داراي يك تفاوت است و آن اين است كه ناآرامي در سوريه در قدم
نخست، نه با حركت مردمي بلكه با فعاليت گروههاي مسلح در شهر درعا و كشتن
سرنشينان يك آمبولانس آغاز شد كه نيمه شب 18 مارس روي داد.
اما پاسخ سوال فوق شايد بدين روشني باشد كه بسياري از اعراب گمان
ميكنند اگر نظريه توطئه را بپذيرند مايه تمسخر ديگران ميشوند بنابراين
خود را مجبور ميكنند كه به بروز توطئه خارجي معتقد نباشند. در اين خصوص يك
پايگاه خبري سوري در گزارشي تصريح كرد كه بخشي از مردم جهان عرب تلاش
ميكنند مقلد غرب و انسانهايي ماشيني باشند؛ بدين صورت كه به صورت خودكار
از چيزي كه نام آن را دموكراسي، آزادي ملتها (آنچه آمريكا مدعي حمايت از
آن است) و عدالت ميگذارند حمايت كنند و از نظريه توطئه و افكاري از اين
دست (كه ممكن است عليه آنان توطئهاي شده باشد)، دست بردارند؛ بنابراين
شهروند عرب به وجود توطئه معتقد نميشود زيرا نميخواهد آن را قبول كند، او
ميخواهد انساني عادل باشد و خود را در محور عدالت قرار بدهد.
با اين حال شهروند جهان عرب فراموش كرده است كه كساني هم هستند كه
بيشتر از او به دموكراسي توجه ميكنند و بيشتر از او بر عدالت حريصتر
هستند بنابراين وي دوست ندارد ببيند كه اين چنين كساني هم وجود دارند. ولي
درك و آگاهي سياسي و حس مليگرايي اين موضوع اساسي را در خود دارد كه
«ميتوان اصلاحگر و در عين حال مقاوم بود ولي خواهان اصلاحات و اهل معامله
(سازشكار) نبود».
شايد اصلاحاتي كه تاكنون بشار اسد بدان اقدام كرده است مصداق همين جمله
باشد كه ميشود اصلاحگر بود و در عين حال در مقابل فشارهاي غربيها نيز
مقاوم بود. ناشد عبد النور تحليلگر سوري نيز در اين خصوص معتقد است كه هيچ
يكي از سران عربي كه با اعتراضات مردمي خود روبهرو شدند بسرعت قانون
فوقالعاده را لغو نكردند. اين امر خود دليلي است برا اينكه بايد در
اصلاحات بشار اسد اندكي تامل شود.
شكي نيست كه بخش گستردهاي از مردم سوريه خواستار اصلاحات هستند. پس از
فعاليت و تحريك گروههاي مسلح در شهر درعاي سوريه، اندك اندك تظاهرات شكل
گرفت، اوج گرفت و تا پايان يك ماه اول ناآراميها كموبيش ادامه داشت. اما
غالب مردم خواستار چه هستند؟ اين مطلب به وضوح در راهپيماييها و
تظاهراتهاي وسيع حمايتكننده از نظام سوريه كه در روزهاي گذشته انجام شده
است آشكار است. مردم در شعارهاي خود از اصلاحات بشار اسد حمايت ميكنند.
اما خواستار سرنگوني نظام خود نيستند. هرچند در اين ميان جواناني هستند كه
ممكن است در هر كشوري باشند، كه هميشه خواستار اصلاحات و اگر لازم شد
خواستار سرنگوني نظام هم ميشوند ولي سوالاتي وجود دارد كه نشان ميدهد
نميتوان براحتي آنچه در سوريه ميگذرد، توطئه ندانست؛
* چرا آنچه در سوريه جريان دارد، توطئه است نه انقلاب مردمي؟
1- كساني كه به نظريه انقلاب قائل هستند، كشته شدن بيش از 500 نيروي
امنيتي و پليس سوريه را چگونه توجيه ميكنند؟ آيا مردم اينان را كشتهاند؟
2- چرا تظاهراتهايي كه خواستار سرنگوني نظام است و رفته رفته تعداد
حاضران در آن كمتر و كمتر ميشود، غالبا در شهرهاي مرزي است و در شهرها و
استانهاي بزرگ و مركزي سوريه روي نميدهد؟
3- قائلان به نظريه انقلاب در سوريه، حضور ميليونها سوري كه در چندين
شهر بزرگ از جمله دمشق و حلب دو شهر مهم سياسي و اقتصادي سوريه و
راهپيمايي آنان در حمايت از نظام سوريه را چگونه تفسير ميكنند؟
4- قائلان به نظريه انقلاب در سوريه، اسنادي كه از برخي طرفهاي لبناني
(كه با آمريكا و رژيم صهيونيستي در ارتباطند) فاش شده است، چگونه توجيه
ميكنند؟ اسناد و چكهايي كه اخيرا ناصر قنديل لبناني در برنامهاي
تلويزيوني ارائه كرد و حمايتهاي خارجي از برخي افراد مخالف در سوريه و
حمايت از گروههاي مسلح در درون سوريه را ثابت ميكرد، چگونه تفسير ميشود؟
5- آيا كساني كه در سوريه براي سرنگوني نظام تظاهرات ميكنند ميتوانند
تظاهراتي ميليوني در سراسر سوريه مانند «جمعه فلسطين» يا «جمعه مقاومت» بر
پا كنند؟ چندي پيش «تيري ميسان» تحليلگر فرانسوي در مقالهاي تصريح كرد
بيشترين جمعيتي كه مخالفان جمع كردند 100 تا 150 هزار نفر بود.
6- حمايت برخي جريانها مانند جريان المستقبل، متحد آمريكا در لبنان،
از مخالفان خارجي سوريه و اقدام آن به تهديد نظام سوريه چگونه در راستاي
انقلاب مردمي توجيه ميشود؟
7- مردمي كه خواستار انقلاب هستند آيا خواستار كمك و دخالت ناتو،
آمريكا، اردوغان نخست وزير تركيه يا حتي ايهود باراك وزير جنگ رژيم
صهيونيستي در امور سوريه ميشوند؟
اين سوالات از مهمترين سوالاتي است كه افراد قائل به بروز انقلاب در
سوريه بايد بدان پاسخ بدهند. اين افراد بايد پاسخ بدهند كه رويكرد سوريه پس
از انقلاب كذايي چگونه خواهد بود؟ موضع آن در برابر رژيم صهيونيستي و
شوراي امنيت چه خواهد بود؟ چرا البيانوني ناظر كل سابق جماعت اخوان
المسلمين سوريه در گفتوگو با كانال دوم تلويزيون اسرائيل تاكيد كرد كه
اسرائيل حق موجوديت دارد و تنها مشكل اين است كه بايد قطعنامههاي شوراي
امنيت در خصوص مرزهاي 1967 را بپذيرد؟ چرا قبل از آنكه به قدرت برسند به
تلآويو چراغ سبز نشان ميدهند؟ مردم سوريه در كدام تظاهرات در حمايت از
رژيم صهيونيستي شعار دادند؟
اين سوالات و دلايل براي كساني كه به هر قيمت خواستار نابودي نظام
سوريه و رفتن بشار اسد هستند، هر چند شاهد حمايت مليوني مردم سوريه از بشار
اسد هستند، اصلا كفايت نخواهد كرد و اينان هرگز قبول نخواهند كرد.
آنچه در اين ميان مهم است خواست اسرائيل و آمريكاست كه بلاي جان مردم
خاورميانه شدهاند و به هر قيمتي ولو به قيمت كشته شدن صدها شهروند سوري و
صدها نيروي امنيتي و نيروي پليس اين كشور خواستار تضعيف يكي از حاميان
مقاومت و البته مانع سرسخت اجراي طرحهاي صهيونيستي-آمريكايي در منطقه
هستند. هدف، برداشتن اين مانع تحت لواي انقلاب مردمي است؛ اگر نشد بايد تا
حد امكان تضعيف شود. البته اين چيزي است كه با حضور ميليوني مردم سوريه در
حمايت از نظام و كشور خود خنثي خواهد شد.