کد خبر: ۱۵۲۱۴
زمان انتشار: ۱۰:۱۳     ۱۳ تير ۱۳۹۰
پس از فاجعه انفجار هفتم تير و حضور گسترده مردم در حمايت از امام و نظام، سازمان در تداوم اقدامات تروريستي خود ابتدا تلاش كرد امكان بمب گذاري در "بيت امام " را بيابد و بعد از ناكامي در اين قصد شوم، رئيس جمهور و نخست وزير را هدف قرار داد.

به گزارش خبرگزاري فارس، گروهك تروريستي منافقين كه در سال ۱۳۴۴ با هدف سرنگوني رژيم وابسته پهلوي و مقابله با امپرياليسم جهاني به رهبري آمريكا تشكيل شد، پس از ۴ دهه از اولين اقدام تروريستي عليه آمريكا و فراز و فرود تا به آنجا پيش رفت كه با تغيير كلي در ايدئولوژي خود امروز به جيره خوار آمريكا تبديل شده است.
گزارش زير شرح مفصلي از شكل گيري، فعاليت‌ها و سرنوشت اين گروهك تروريستي است كه به همت انجمن عدالت (خانواده شهدا و جانبازان ترور) گردآوري شده و از نظر خوانندگان مي‌گذرد.

* تلاش براي بمب گذاري در بيت امام

پس از فرار مسعود رجوي، عنصر اصلي مركزيت سازمان به خارج از كشور، مسئوليت امور داخل كشور و به عبارتي جانشيني مركزيت به عهده موسي خياباني قرار گرفت. تشكيلات دگرگون شد و سازماندهي بخش‌ها كه اندكي پيش از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ در حال دگرگوني بود، كاملاً تغيير كرد.
پس از فاجعه انفجار هفتم تير و حضور گسترده مردم در حمايت از امام و نظام جمهوري اسلامي، سازمان در تداوم اقدامات تروريستي خود ابتدا تلاش كرد امكان بمب گذاري در "بيت امام " را بيابد و بعد از ناكامي در اين قصد شوم، رئيس جمهور و نخست وزير را هدف قرار داد.
بعد از ظهر روز يكشنبه ۸ شهريور ماه ۱۳۶۰ هنگامي كه محمدعلي رجايي رئيس جمهور و محمد جواد باهنر، نخست وزير جمهوري اسلامي ايران به اتفاق چند تن از مسئولان كشوري و لشكري در جلسه شوراي امنيت كشور در ساختمان مركزي نخست وزيري شركت كرده بودند، بر اثر انفجار يك بمب قوي كه در كيفي جاسازي شده بود رئيس جمهور و نخست وزير و نيز بعد از مدتي مجروحيت شديد رئيس شهرباني جمهوري اسلامي به شهادت رسيدند و عده‌اي زخمي شدند.

* اذعان سازمان به بمب‌ گذاري در دفتر نخست وزيري در خبرگزاري فرانسه

روزنامه جمهوري اسلامي در همان زمان خبر خبرگزاري پارس به نقل از فرانس پرس را منتشر ساخت كه طي اطلاعيه‌اي در لندن سازمان مجاهدين خلق مسئوليت انفجار نخست وزيري را برعهده گرفت. اين خبر نه در آن زمان و نه در سال‌هاي بعد چندان مورد اشاره و استناد واقع نشد.
اين اقدام ناشي از عدم هماهنگي با دفتر سازمان در لندن و يا تعجيل خبرگزاري فرانسه به طور ناخواسته بود كه با توجه به عواقب حقوقي و بين‌المللي آن به سرعت ناديده گرفته و تكذيب شد.
قرائن و شواهد متقن و اعتراف صريح مسعود رجوي در ديدار با رئيس سازمان اطلاعات رژيم صدام حسين كه مشروح آنها در پي مي‌آيد به روشني اثبات كرده كه همانند انفجار هفتم تير، سازمان مجاهدين خلق مجري فاجعه تروريستي انفجار هشتم شهريور در ساختمان نخست وزيري بوده است.

* استراتژي «حركات ايذايي» براي مقابله با ترميم نظام پس از انفجارها

پس از ناكامي "استراتژي ضربه‌اي " ابتدا تحليل سازمان اين بود كه "نوك هرم حاكميت ضربه خورده است و حال بايد با ضربه‌هاي پياپي به بدنه اين هرم جلو ترميم ضربه‌هاي ۷ تير و ۸ شهريور را گرفت. "
تاكتيك نظامي عمده سازمان در ماه‌هاي تير و مرداد و نيمه اول شهريور ۱۳۶۰ كه واكنشي به قدرت ترميم نظام جمهوري اسلامي و حمايت روزافزون مردم از آن محسوب مي‌شد "حركات ايذايي " بود. بيشتر ترورهاي پراكنده در اين مقطع صورت گرفت. در اين مدت شهادت آيه الله علي قدوسي دادستان كل انقلاب بر اثر انفجار بمب توسط محمود فخارزاده كرماني عضو نفوذي سازمان در دادستاني در تاريخ ۱۴ شهريور ۶۰ به وقوع پيوست.
در اواسط شهريور ماه ۶۰ تحليلي با اين مضمون از سوي سازمان صادر شد: عمليات بزرگ بمب گذاري و عمليات ايذايي و ترورها زمينه لازم را درون مردم به وجود آورده و جامعه الان آماده قيام عليه رژيم و سرنگون كردن آن است و انفجارتوده‌ها فقط نياز به يك جرقه دارد كه بايد توسط پيشتاز زده شود.

* ترورهاي كور و انتقام گسترده از مردم عادي

عمليات ترور سازمان به تصريح رجوي پس از سران كشور در مرحله جديد كه از تابستان ۶۱ بايد آغاز مي‌شد، بر پاسداران و افراد عادي طرفدار نظام متمركز مي‌شد اما اين مرحله در واقع از اواسط پاييز ۶۰ آغاز شده بود: "در مرحله اول نوبت "سران سياسي " بود. قبل از هر چيز شاه مهره‌ها هدف بودند اما در مرحله دوم تنه سركوبگر مدنظر است... پاسداران ارتجاع پس اينجا ديگر دست و پاي اجرايي و سركوبگر رژيم اهميت درجه اول دارند. "
ضمناً سازماندهي هسته‌هاي جديد مقاومت در سازمان براي پيشبرد اين مرحله و افزايش ترور مردم و نيروهاي اداري و انتظامي نيز محسوب مي‌شد. مردم بايستي به دليل عدم حمايت از حركت‌هاي شورشي سازمان مجازات مي‌شدند. به نام اينكه آنان دست و پاي نظام و جزئي از تنه سركوبگرند.

* ترور به اتهام داشتن ريش، نصب عكس سران نظام و ايستادگي در برابر تهديد

عمليات تروريستي سازمان طي سال ۱۳۶۰در چهار سطح صورت گرفت. در تهران بخش نظامي و بخش اجتماعي يك و دو با نوعي ادغام مجموعه عمليات را پيش بردند، ولي در شهرستان‌ها بخش نظامي مستقل بود.
چهار سطح عمليات بدين قرار بود: الف) عمليات ترور مسئولان سياسي- مذهبي نظام جمهوري اسلامي؛ در اين سطح مجموعه‌اي از
عمليات‌ها مانند انفجار ۷ تير، انفجار نخست وزيري و ترور ائمه جمعه صورت پذيرفت و يك سري عمليات ناموفق كه بيشتر ترور بوده نيز انجام شد.
ب) عمليات ترور پاسداران كميته، سپاه و دادستاني انقلاب. اغلب اين نوع عمليات‌ها به دليل مسلح بودن سوژه‌ها نتيجه معكوس داشت؛ ولي با توجه به گستردگي كمي عمليات‌ها در مواردي موفق بودند.
ج) عمليات ترور نيروهاي مردمي و افراد عادي كوچه و بازار. اين افراد، اصناف و اقشار مختلفي مانند معلم، كارمند، كارگر، دانشجو، كاسب، راننده تاكسي و مانند آن را شامل مي‌شدند. اتهام آنها از نظر سازمان داشتن ريش، نصب عكس سران نظام، ايستادگي در برابر تهديد و ... بوده است.
د) عمليات آتش سوزي اموال عمومي و دولتي، سرقت مسلحانه، انداختن كوكتل مولوتف به مغازه‌ها و مؤسسات و منازل مردم.

* خرابكاري در صنايع مادر و خطوط لوله نفت براي ايجاد بحران اقتصادي

كليه عمليات‌هاي سال ۶۰ از جهت نوع كار نظامي و عملياتي به يكي از اشكال زير صورت گرفته‌اند:الف) تيراندازي با مسلسل‌هاي دستي و تفنگ‌هاي خودكار و نيمه خودكار (عمدتاً كلاشينكف، يوزي و ژ ۳) و سلاح‌هاي كمري (اغلب كلت ۴۵ و رولور اسپرينگ فيلد)؛ روي موتور سيكلت. در حالت كمين يا در حال حركت از اتومبيل نيز در مواردي استفاده مي‌شد.
ب)بمب گذاري به صورت ساعتي، در اندازه‌ها و وزن‌هاي مختلف و با مواد اوليه متنوع. اين نوع عمليات‌ها را عموماً بخش نظامي انجام داده است.
ج) پرتاب كوكتل و نارنجك؛ بخش مهمي از آمار عمليات سازمان عبارت از پرتاب كوكتل يا نارنجك به سوي مؤسسات، اتوبوس‌ها، دكه‌هاي كتابفروشي، منازل افراد عادي و داخل اتومبيل بود. بيشتر اين سلسله عمليات‌ها را بخش اجتماعي صورت مي‌داد.
د) آتش زدن لاستيك اتومبيل در خيابان‌ها در تهران و بعضي شهرستان‌ها؛ اين نوع حركت كه به تقليد (و جهت تداعي) حركت‌هاي مردم در روزهاي انقلاب در سال ۵۷ انجام مي‌شده، بيشتر در روز ۳۰ خرداد و سپس در طول شهريور و مهر ۱۳۶۰ صورت گرفته است.
پس از مهر ماه ۱۳۶۰ كه خط "تظاهرات مسلحانه " با شكست مواجه شد، در مدت زمان اندكي مبناي تحليل‌هاي ارائه شده سازمان "بحران اقتصادي رژيم " بود، بر اين اساس مطالعه روي خط انفجار خط لوله‌هاي نفت در جنوب و تخريب كارخانه‌هاي مهم و مادر مانند ذوب آهن، صنايع فولاد، آلومينيوم و پتروشيمي انجام گرفت. چنين تحليلي به دليل ماهيت نظامي گرايانه و آوانتوريستي‌اش كه قدرت را در آتش سلاح‌هاي گرم و شليك گلوله متجلي مي‌ديد، به سرعت عقيم ماند و از چرخه خطوط تحليلي تشكيلات خارج شد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها