کد خبر: ۱۴۹۷۹۶
زمان انتشار: ۱۶:۴۸     ۲۸ تير ۱۳۹۲
به گزارش وبلاگستان 598، وبلاگ کهربایی در مطلبی نوشت:

دیروز از ساعت هفت صبح، بست نشسته بود پشت میز ...

این هم از امروز...

از ساعت دو التماسش کرده ام برای خرید نان خانه ...

کسی که هر روز تا لنگ بعد از ظهر (!) مثل چسب به رختخواب می چسبید. حالا

سحرخیز شده و صبحانه نخورده، هدفون به گوش زل می زند به صفحه مانیتور...

اصلا متوجه آمدنت نشد! ...

شب ها هم که تا نیمه شب چراغ روشن اتاقش، تاریکی خانه را

به هم می ریزد ...

(اندکی فقط صدای سرخ شدن سیب زمینی، در جهنم روغنی تابه روی گاز...کلافگی و عرق

روی پیشانی حاصل از گرمای تشکیلات گاز...)

- یکبار به شما عرض کردم! جای رایانه و میز و دم دستگاهش در اتاق اختصاصی

 فرزند نیست ...

رایانه باید جایی باشد در فضای عمومی منزل ... گوش نکردید ...

- یکبار خواستم بساطش را جمع کنم. حتی کارتن های مانیتور و کیسش را

 از انبار آوردم ...

قیامتی به پا کرد که بیا و ببین...

- خب این مشخص بود که مقاومت می کند و قیامت... اما دلیل نمی شود که با

 مقاومت اشتباه،شما هم عقب نشینی کنید از کار درست... مگر بنده گفتم کلا ً

 رایانه را جمع کنید... عرض بنده این است که باید رایانه در محلی از خانه قراربگیرد

که عبور و مرور انجام می شود. تا بتوانید نقش کنترلی خود را داشته باشید...

(باز هم اندکی فقط صدای سرخ شدن سیب زمینی!...)

- چی بگم والا!!!


چند سال بعد...

تیتر اول روزنامه امروز " دنیای بندگی "

" جامعه مجازی باز هم قربانی گرفت... "




پ ن 1 : وقتی به اندازه سیب زمینی برای تربیت نوجوان تلاش نمی کنیم! ...

پ ن 2 : هر روز با سیب زمینی هایی که خانواده سرخ می کند و غرب با ابزار جامعه مجازیش

ذهن هزاران نفر از نوجوانان ما را به دار می آویزد...

پ ن 3 : گاهی با راهکارهایی ساده و ... به جای داشتن نقش پاک کن برای صورت مسئله

می توان... می توان... می توان خیلی کارها کرد! ...

پ ن 4 : اعصابم به هم ریخت... چی بگم والا!!!

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها