سرویس فرهنگی - اجتماعی بی باک؛
مهدی صاحبی: افراد مؤفق کسانی هستند که هرگاه با شیء یا پدیدهای رو به رو
میشوند، خیلی زود آن و حواشی اطرافش را تبدیل به سؤال و یا سؤالاتی
میکنند و سپس به دنبال جوابی عمیق و ریشهای برای آن میباشند. درست
برخلاف بسیاری از ما انسانها که روزانه با دهها پدیده و مباحث مجهول
برخورد میکنیم امّا هیچ سؤالی در ذهنمان نقش نمیبندد و اگر هم سؤالی
برایمان ایجاد شود به خود زحمت تحقیق و تفحّص را نخواهیم داد و اولین
احتمال موجود را پاسخ قطعی تلقی کرده و ذهن را از تفکر بیشتر باز میداریم.
در حالیکه در منابع اسلامی شاهد آیات و روایات زیادی پیرامون فضیلت علم
هستیم که راهی به آن نیست مگر با طرح سؤال و پس از آن در جستجوی پاسخ منطقی
و صحیح بودن و از اینجاست که پیامبر مکرم اسلام (ص) میفرمایند: «السؤال
مفتاح العلم»، سؤال کلید علم است.
لذا افرادی که به راحتی از کنار
دریای مسائل عبور میکنند و به پاسخهای سطحی خود و دیگران قناعت میکنند،
راهی به عالم معرفت و حقیقت نخواهند داشت و برای همیشه بازیچه نفس خویش و
دیگران خواهند بود و کف روی آب و سراب بیابان استدلال عقلی و نقلی آنان می
باشد.
در دنیای امروز که رشد و پیشرفت تکنولوژی هرگز به خود حق
استراحتی قائل نیست، تنها کسانی میتوانند مایع حیات حقیقت را از سراب
حماقت و جهالت تشخیص دهند که با مسائل اطراف خود سطحی برخورد نکرده و به
دنبال پاسخی ژرف و حقیقی برای ابهامات و سئوالات خویش باشند.
یکی از
مسائل مطرح و مهمی که اکثر مردم عوام و حتی بسیاری از دانشمندان و
کارشناسان مسائل اجتماعی و فرهنگی به آن پاسخهای سطحی و بیمایهای
دادهاند؛ مبحث دینگریزی یا همان دیننخواهی و فرار از دین میباشد که به
قطع ترویج بی حجابی و کمرنگ شدن عفت عمومی یکی از مشهودترین آثار اجتماعی
آن خواهد بود.
بسیار جای تأسف دارد که بعد از مطالعه دهها کتاب،
مقاله، وب نوشته و تحلیلهای مدعیان خبرگی در عرصه علم و فرهنگ که پیرامون
این موضوع به بحث و بررسی پرداختهاند به کمتر نوشتهای برخورد می کنیم که
به این مسأله، عمیق و همهجانبه نگریسته باشد.
البته قابل ذکر است
که این حقیر، صاحب نظران سطحینگر این عرصه را در دو گروه یافتم، برخی از
سطحی نگران عالمنما که میدان علم را نیز همانند سایر عرصهها جولانگاهی
یافته بودند به منظور تسویه حساب شخصی خود با دین و کسانی که نفرتشان را در
دل داشتند. لذا در بیان علل ودلایل دینگریزی و مسائلی چون بی عفتی و بی
حجابی هر کدام سمت و سویی را نشان میدهند که به تسویه حساب و عقدهگشایی
نزدیکتر باشد و از اینجاست که عدهای علت دینگریزی را صرفاً احکام سخت و
دشوار دین قلمداد کردهاند و دیگری حاکمان و دولتمردان را به عنوان تنها
دلیل فرار از دین نشانه گرفتهاند و برخی نیز عالمان دین را
و چه زیبا شاعر خطاب به این گونه افراد میفرماید:
گر نشان زندگی جنبدگی است خار در صحرا نشان زندگی است
هرچند
که کینه توزی و غرضورزی این گروه آنقدر در گفتار و نوشتارهایشان واضح و
روشن است که با اندک تأمّلی دستشان رو میشود اما با این حال افرادی هستند
که به خاطر کوته فکری و زود باوری صیّاد شیّاد را شادمان میکنند.
امّا
گروه دوم که مباحث کارشناسی و تحلیل آنان نیز کم و بیش گرفتار سطحینگری
بوده و توان به تصویر کشاندن حقایق را به صورت کامل نداشتهاند، افرادی
هستند که به خاطر کممایگی علمی و تحقیقی و تنها برای اینکه چیزی نوشته و
اثری از خود برجای گذارند دست به قلم شدهاند و شاید هم به تصوّر ایشان همه
جوانب بحث را لحاظ کرده و از منابع چیزی کم نگذاشتهاند. به هر حال این
گروه نه تسویه حساب شخصی را در عرصه علم وارد نمودهاند و نه ماهیّتی ضدّ
دینی داشتهاند. اما از آنجا که همچون برخی عوام و سطحی نگران اولین علتی
که در پیش چشمشان خودنمایی کرده را به عنوان علت تام و کامل دینگریزی مطرح
نمودهاند و زحمت موشکافی و تحقیق بیشتر را از دوش خود سلب کردهاند،
همانند گروه اول راه را تاریکتر از جهل نمودهاند و این کوتهفکری و
نادانی سرآغاز بسیاری از مشکلات اجتماعی و فرهنگی در کشور میباشد. از همین
رو حضرت امام علی(ع) جهل و نادانی را از بدترین مصیبتهایی که آدمی با آن
سر و کار دارد قلمداد میکند. «شرالمصائب الجهل»
خلاصه اینکه
سطحینگری بسیاری از مردم و کارشناسان و صاحبنظران مسائل دینی، فرهنگی و
اجتماعی سبب شد که سدّی محکم بر سر راه حقیقت و عقلانیّت بنا گردد به
گونهای که تا امروز کمتر کسی به طور عمیق و ریشهای به این معضل و مشکل
بزرگ انسان و جوامع انسانی پرداخته تا همچنان راه برای جاهلان عالمنما و
ظالمان مظلومنما و همچنین هرزگان و بیبند و باران فکری و روحی باز بماند.
و این حاصل قصور و کوتاهی اکثریت عالمان و اندیشمندان عالم است که برای
رفاه و سلامتی جسم و بدن انسانها شب و روز در حال تحقیقات دقیق و
کارشناسانه و آزمایشهای پرهزینه و وقتگیر میباشند اما سعادت دنیا و آخرت
و آرامش روح و روان بشریّت را رها کردهاند و به آن چندان توجهی
نمینمایند. غافل از آنکه علم دین و مذهب اگر از علم جسم و بدن با
اهمیّتتر نباشد که هست، کمتر و بیارزشتر نخواهد بود و از همین رو نبی
مکرّم اسلام میفرماید: «العلم علمان علم الأدیان و علمُ الأبدان» علم دو
قسم است؛ یکی علم ادیان و دیگری علوم مربوط به جسم و بدن آدمی.