به گزارش فارس، "جورج واكر بوش "، رئيس جمهور پيشين آمريكا از جمله
شخصيتهايي است كه در زمان وي و بعضاً بهواسطه خودش اتفاقات بسيار مهمي در
عرصه جهان بهوقوع پيوست. شايد حوادث 11 سپتامبر مهمترين اين اتفاقات باشد
كه خود بعدا منشأ تحولات بسيار مهمي در عرصه بينالمللي از جمله دو جنگ در
منطقه خاورميانه شد.
اين تحولات و شخصيت خود بوش كه عده بسيار زيادي او را مستحق رياست
جمهوري آمريكا نميدانستند و بهعلاوه نفرت زيادي كه در افكار عمومي جهان
در زمان وي از آمريكا بهوجود آمد، سبب شد تا خبرگزاري فارس دست به ترجمه و
انتشار خاطرات او بزند.
بههرحال اين كتاب، بيان مسايل از نگاه بوش است و طبعاً تمام آن مورد
قبول نخواهد بود ولي شخصيت بوش و خاطرات وي ميتواند از جمله اسنادي باشد
كه به محققان و مخاطبان علاقهمند به اين حوزه كمك فراواني كند.
قسمت پنجاه و سوم از متن كامل خاطرات جورج واكر بوش به خوانندگان محترم تقديم مي شود.
*ارتش دادگاه محاكمه جنگجويان خارجي را اداره خواهد كرد
همانطور كه تصميم خودم را درباره برخورداري بازداشتشدگان از
حمايتهاي كنوانسيون ژنو گرفتم، در عين حال تصميم گرفتم سيستمي حقوقي براي
تعيين بيگناهي يا گناهكار بودن بازداشتشدگان ايجاد شود.
جورج واشنگتن، آبراهام لينكلن، "ويليام مككينلي " و "فرانك روزولت
" [روساي جمهور اسبق آمريكا] همگي با معماهاي مشابهي درباره چگونگي محاكمه
جنگجويان خارجي كه در زمان جنگ دستگير ميشدند، مواجه بودند. همه آنها به
يك جمعبندي مشابه رسيده بودند و آن تشكيل دادگاهي بود كه توسط ارتش اداره
ميشد.
*مطمئن بودم دادگاههاي نظامي محاكمه منصفانهاي براي تروريستها برگزار خواهند كرد
در 13 نوامبر سال 2001، من دستور اجرايي ايجاد محكمههاي نظامي براي
محاكمه تروريستهاي دستگير شده را صادر كردم. اين نظام قضايي بسيار مشابه
محكمههايي بود كه در سال 1942 به دستور فرانكلين دلانو روزولت [سيودومين
رئيس جمهوي آمريكا از سال 1933 الي 1945] ايجاد شده بود. اين دادگاهها در
آن زمان هشت جاسوس نازي را كه به داخل خاك ايالات متحده آمريكا نفوذ كرده
بودند، محاكمه كردند و برايشان حكم صادر كردند. دادگاه عالي آمريكا به
اتفاق آرا راي به قانوني بودن اين محكمهها داده بود.
مطمئن بودم اين محاكم نظامي ميتواند محاكمه منصفانهاي داشته باشند.
بازداشتشدگان مشمول قانون برائت بودند و فرض اول مبني بر بيگناهي آنها
بود و آنها از وكيل باكفايت برخوردار ميشدند و اين حق را داشتند شواهد و
مداركي ارايه كنند كه براي يك فرد عاقل داراي ارزش حقوقي باشد. بنا بر
دلايل عملي مربوط به امنيت ملي، آنها مجاز به دسترسي به اطلاعات طبقهبندي
شدهاي نبودند كه احتمال داشت روشها و منابع اطلاعاتي ما را لو دهد. صدور
حكم براي مدعي عليه [خوانده] نيازمند توافق دو سوم از قضات محكمه بود.
بازداشت شدگان همچنين اين حق را داشتند كه به تصميمات دادگاه يا احكام
صادره نزد وزير دفاع يا نزد رئيس جمهور آمريكا درخواست فرجام كنند.
*تصميمات من مبتني بر چالش بين حفاظت از مردم آمريكا و آزادي مدني بود
تصميمم درباره تشكيل محكمهها و بسياري از تصميممات ديگري كه در طي اين
نبرد جديد گرفتم، مبتني بر چالش ميان حفاظت از مردم آمريكا و حمايت از
آزاديهاي مدني بود. حفظ و پاسداري از ارزشهاي ما براي موقعيت ما در دنيا
حياتي بود.
ما نه ميتوانستيم دنياي آزاد را ر هبري كرده و نه اين كه همپيمانان
تازهاي براي خود دست و پا كنيم اگر كه نميتوانستيم خودمان به آن چه عمل
كنيم كه ديگران را به انجام آن موعظه ميكرديم. باور داشتم كه محكمههاي
نظامي توازن مناسب را ايجاد، حاكميت قانون را حفظ و در عين حال از كشور
حفاظت خواهند كرد.
*عمليات در پاكستان به نتيجه رسيد
28 ماه مارس 2002 بود، ميتوانستم متوجه هيجان در صداي "جورج تنت "
[رئيس وقت سازمان سيا] شوم. او گزارش داد كه پليس پاكستان به همراه گروهي
از پليس فدرال آمريكا [افبيآي] و سازمان سيا، عملياتي را عليه برخي از
پناهگاههاي سازمان القاعده در شهر "فيصل آباد " اين كشور آغاز كرده و
آنها توانستهاند بيش از 24 نفر از عوامل القاعده از جمله "ابوزبيده " را
دستگير كنند.
براي چندين ماه بود كه گزارشهاي مختلفي درباره ابوزبيده به دستم
ميرسيد. جامعه اطلاعاتي اعتقاد داشت كه او يكي از معتمدين و همراهان اسامه
بنلادن بوده و يكي از عوامل و افراد ارشد در جذب نيرو براي القاعده بود
كه اردوگاهي را در افغانستان اداره كرده بود كه در آن اردوگاه برخي از
هواپيمارباياني كه در حملات 11 سپتامبر شركت كرده بودند، دوره ديده بودند.
او مظنون به مشاركت در طرحهايي ديگر براي حمله به اهدافي در اردن و طرحي
براي منفجر كردن فرودگاه بينالمللي لس آنجلس بود. سازمان سيا اعتقاد داشت
كه او در حال طرحريزي براي حمله مجدد به آمريكا بود.
*به تيم بازجويي گفتم هر طور شده اطلاعات را از مظنونين بيرون بكشند
ابوزبيده در درگيري مسلحانهاي كه پيش از دستگيرياش صورت گرفته بود به
شدت زخمي شده بود. سازمان سيا يكي از پزشكان معروف خود را به محل اعزام
كرد و او جان ابوزبيده را نجات داد. پاكستان بعداً اين فرد را در اختيار ما
قرار داد. افبيآي شروع به بازجويي از ابوزبيده كرد.
او آموزشهاي لازم درباره نحوه مقاومت درباره شيوههاي بازجويي فرا
گرفته بود. او اطلاعات پراكنده و اندكي را در اختيار ما گذاشت كه ميدانست
كه ما از آنها با خبريم. جالب اين كه ما اطلاعات چنداني در اختيار نداشتيم.
به عنوان مثال، اطلاعات تعيين كنندهاي درباره نام مستعار جديد براي خالد
شيخ محمد دريافت كرديم. ابوزبيده تاييد كرد كه خالد از طراحان اصلي حملات
11 سپتامبر بوده است.
بعد از آن ابوزبيده از پاسخ دادن به سوالات طفره رفت. جورج تنت به من
گفت كه بازپرسان اعتقاد دارند كه ابوزبيده اطلاعات بيشتري در اختيار دارد
كه افشا كند. اگر او اطلاعات بيشتري داشت اما پنهان ميكرد، اين اطلاعات چه
ميتوانستند باشند؟ ابوزبيده ميتوانست بهترين فردي باشد كه مانع از وقوع
حمله فاجعهبار ديگر باشد. من به تيم بازجويي چنين دستور دادم كه "هر طور
شده بايد بدانيم كه او چه ميداند. گزينههايي كه در اختيار ما هستند،
چيست؟ "