به گزارش
پایگاه 598، مهندس عباس معلمی رئیس گروه فرهنگی و اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی و قائم مقام اسبق مرکز پژوهش ها اسلامی صدا و سیما در یادداشتی تفصیلی به بررسی آثار و پیام های حماسه سیاسی 24 خرداد پرداخته است که متن این نوشتار در ادامه می آید.
1ـ آثار مثبت ملی و جهانی حماسه 24 خردادانتخابات اخير ریاست جمهوری پيروزي هاي مهمي را براي كشور به ارمغان آورد. اول اينكه حماسه سياسي خواسته شده رهبر معظم انقلاب (مدظله) محقق شد و بيش از 72 درصد مردم در انتخابات شركت كردند؛ آماري كه در جهان بي نظير است و حتي كشورهاي مدعي دموكراسي غربي هم حداقل در سالهاي اخير از چنين استقبال مردمي بي بهره بوده اند.
ـ سلامت و پویایی انتخابات در نظام جمهوری اسلامی ـ مسئولان اين انتخابات با حفاظت از یک اختلاف هفت دهم درصدي، شبهه تقلب در انتخابات را باطل كردند و دوست و دشمن و حتي بعضي از اصحاب فتنه در داخل و خارج از كشور را به اقرار كشاندند كه اين نظام از تقلب در انتخابات به دور است. اين دستاورد بزرگي است كه تا سال ها نظام را از اين منظر بيمه مي كند و سند روشني بر ابطال سخنان و عملكرد فتنه گران سال 88 است.
ـ اين انتخاب با آرامش كامل قبل، حين و بعد از انتخابات همراه بود. دشمنان آگاه و به تبع آنها دوستان جاهلي وعده تنش اجتماعي حتي قبل از انتخابات را مي دادند كه حتي بعد از احراز نشدن صلاحيت هاي حساس چند نامزد معروف بحمد الله باز هم فضاي كشور متلاطم نشد و روسياهي بر اختلاف افكنان و دروغ پردازان و عاملان بي جيره و مواجب اشاعه شبهات باقي ماند.
ـ در حالي كه اكثريت آرا در حداقل هفت دهم درصدي به وجود آمد اما نامزدها و ديگر شخصيتهاي معتبر از جناح های مختلف به رئيس جمهور منتخب تبريك گفتند و مردم، اعم از طرفدار نامزد برگزيده و يا غير آن در شادي اين انجام وظيفه جشن گرفتند و برادرانه و با وحدت بي نظير از اين مرحله عبور كردند و دشمن را كه مترصد اختلاف داخلي است تا از آن بهره اي ببرد ناكام گذاشتند و به حيرت كشاندند.
ـ قدرت بدون هيچ گونه تنشي، از يك دولت به جناحي كه دقيقاً در نقطه مقابل آن قرار دارد منتقل شد و حتي دولت موجود در كمك به دولت آينده گام هاي خوبي را برداشت كه اميد است در آينده نيز استمرار يابد و كام دشمنان را تلخ تر كند.
ـ اين انتخابات با كمترين هزينه تبليغاتي (چاپ پوستر و بنر و اجاره دفتر و سفرهاي تبليغاتي و...) همراه بود كه رضايت همه مردم و جناح ها را جلب كرد و نشان داد مشاركت مردمي محتاج بريز و بپاش نيست.
ـ اين انتخابات سبب بازگشت بسياري از ريزش هاي سال هاي گذشته و بريدگان از سرعت، صلابت و صداقت انقلاب بود. افرادي كه كم و بيش به اشتباه خود پي بردند و دامان انقلاب را امن تر از دامان دايه هاي دلسوزتر از مادر يافتند.
ـ علي رغم آنچه بعضي از دشمن آگاه و دوستان ناآگاه جلوه مي دهند شخص و جناح پيروز، با اصول انقلاب و محكمات رهبري زاويه چنداني ندارند. جناح هاي كشور هر كدام نقاط قوت و ضعفي دارند و در هر دو جناح نيز بعضي از افراد از ضعف نفس و انديشه در رنجند و گاه در مسير انقلاب سنگ اندازي مي كنند كه انقلاب با صلابت و قدرت از موانع و اين اشخاص عبور مي كند و چنانچه به خود نيايند آنها را حذف مي كند. اصلاح طلب واقعي به همان اندازه دلسوز نظام و انقلاب است كه اصول گراي متعهد. و اصلاح طلب منفعت جو به همان اندازه مضر است كه اصول گراي خودخواه. اين سخن به معناي يكي بودن و بي تفاوت بودن و علی السويه شدن دو جناح نيست، بلكه به معناي اين است كه ديو و دلبر درست كردن از دو جناح يا يكي را سفيد مطلق و ديگري را سياه محض به حساب آوردن غلط است؛ هر چند در يك جناح افراد فداكار، خودساخته، متدين، ايثارگر، انقلابي بيش از طرف مقابل باشد و دشمن به يك طرف تمايل بيشتري نشان دهد.
به نظر می رسد بسياري از اختلافات مربوط به عدم تبيين و تفصيل منشور و مدل انقلاب اسلامي در ابعاد مختلف اجتماعي و حكومت داري است كه به ضعف دستگاه هاي انديشه ساز جامعه مربوط مي شود نه دستگاه هاي اجرايي. مسئولين اجرايي در خلأ اين منشور بالاجبار به انديشه هاي بيگانه يا خودساخته متوسل مي شوند و طبعاً با ظهور آثار نامطلوب آنها با خردهگيري جناح مقابل يا مردم و نظام روبرو مي گردند. اين ادعا را بايد در فرصت مناسب و فضا و مجلس خاص خود دنبال كرد. اينها همان ضرورت نظریه پردازی و بومی سازی علوم انسانی است که بارها مورد تأکيد مقام معظم رهبری (مدظله) بوده و متأسفانه پاسخ درخور دریافت نکرده است.
ـ با اين انتخابات يك بار ديگر موجي از ام القراي انقلاب اسلامي به جهان صادر شد و جهانيان را با ارزش هاي آن بيشتر آشنا كرد. اين موج بسياري از تبليغات دشمن عليه انقلاب را از بين برد و ثمراتي دارد كه انشاءالله به زودي شاهد بروز آنها خواهيم بود. امروزه همراه با سير افول الگوي دموكراسي دروغين غربي، الگوي مردم سالاري ديني در منظر آزادي خواهان جهان قرار گرفته است و بي شك دلهاي آگاه و ضمیرهاي پاك را جذب خواهد كرد.
به اين نكته مهم بايد توجه كرد كه انقلاب از بدو پيروزي تا كنون با توطئهه ای بي شمار قدرت هاي استكباري به ويژه آمريكا روبرو بوده است و مبارزه انقلاب با دشمنان آن يك جنگ همه جانبه است كه در هر زمان بروزي دارد؛ گاهي به شكل جنگ نظامي، گاهي جنگ سياسي و فرهنگي و امروز هم بيشتر به شکل جنگ اقتصادي است، و بحمدالله انقلاب از بيشتر اين ميدان ها پيروز بيرون آمده است. به همين علت الگوي آزادي خواهان جهان شده و كينه ستمگران را به دنبال داشته است.
ـ شکسته شدن سه الگوی تقلبی در برابر الگوی مردمسالاری دینیـ تا کنون دشمنان برای مقابله با صدور انقلاب اسلامی و الگو نشدن آن، سه الگوی تقلبی درست کردند. یکی از آنها انقلابهای رنگی بود که در مقابل الگوی انقلابی امام (ره) طراحی شد. پيروزي انقلاب امام (ره) نه با جنگ چریکی و پارتیزانی، نه تجزيه طلبي و پايگاهسازي بود که مثلاً یک قسمت از كشور را اشغال کنند و آنجا را پایگاه عمليات بعدي قرار دهند و بقیه کشور را آزاد کنند. پيروزي انقلاب، پيروزي در جنگ پارلماني و حزبي هم نبود، امام (رض) کودتا هم نکردند، مبارزه امام (ره) مردمی بود، امام (رض) با اين روش لشکر دشمن را از درون تهی کردند. وقتی نيروهای شاه به سوی مردم تيراندازي ميكردند امام (ره) دستور برداشتن اسلحه ندادند. امام (ره) میگفتند آقای صاحب منصب! ما میخواهیم تو آقا باشی تو نمیخواهی آقا باشی؟ ما میخواهیم تو نوکر آمریکا نباشی تو میخواهی نوکر امریکا باشی؟ این اسلحه امام (ره) بود. و لذا مردم در تظاهرات میگفتند که برادر ارتشی تا کی برادرکشی؟ آنها تیر میانداختند اما مردم در لوله اسلحه آنها گل ميگذاشتند. اين گونه دژ دشمن از درون فرو ریخت. و در 19 بهمن، نیرو هوایی به انقلاب پيوست و در 21 بهمن با لشکر گارد درگیر شدند و اولین شهدای ارتش را تقديم انقلاب كردند. دشمنان روی اين نوع از انقلاب کار کردند و انقلابهای رنگی را طراحی نمودند که حکومت را با زور مردمی و بدون سازماندهی سلسله مراتبي ساقط کنند. بحمدالله در سال 1388 این فرمول هم در ایران شکست خورد و بعد از آن هم در جای دیگری اجرا نشد چون معادله آن و معادله شكستن آن آشكار شد.
بدل سازی ديگر، طالبانیسم و عمليات انتحاري است. دشمنان، طالبانیسم را در مقابل سلاح شهادت طلبی و این معادله حضرت امام (رض) که «خون بر شمشیر پیروز است» راه انداختند. آنها میگفتند مردم ایران با موج انسانی جلوي تانک و اسلحه میروند و پیروزیهای زیادی به دست میآورند و لذا در مقابل، عملیات انتحاری را به وجود آوردند که پشتوانه به ظاهر ديني و علماء دين را دارد. البته این جریان در افغانستان فرو ریخت و شکست خورد. و امروزه با آنچه در سوريه، عراق، پاكستان و افغانستان اتفاق ميافتد آبرويي براي آن در جهان و حتي كشورهاي اسلامي باقي نمانده است و هر چند به حيثيت اسلامی ضربه هایی می زند اما همين حوادث سبب بياعتباري و حذف جريان مرجع و وابسته وهابي از دامان اهل سنت خواهد شد.
بدل سازی دیگر، مدرنیته اسلامی است. مثل ادعاي الگوی ژاپن اسلامی، چین اسلامی و یا ترکیه اسلامی. دو سال پیش از این، برخی از دگراندیشهاي خارج از کشور میگفتند که باید الگوی ترکیه را بپذیریم و مجلاتی مثل «مهرنامه» هم آن را تبلیغ میکرد و به مقامات مصر و كشورهاي تازه انقلاب كرده هم گفته میشد که الگوی ایران مناسب و كارا نيست و الگوی ترکیه را پیشنهاد میکردند. اساساً دشمنان الگوی ترکیه را به عنوان یک الگوی به ظاهر دینی درست کردند تا بگویند بدون حضور دین در حکومت، هم میتوان آزادی مذهبی داشت و هم به توسعه رسید.
اما با شورشهای خیابانی اخیر، ناکارآمدی این الگو اثبات شد و نشان داده شد که نمیتواند نياز رفاهي مردم را اشباع کند و زندگی مطلوبی برای آنها بسازد. غربیها هم از اين شورشها حمایت کردند؛ چون ملاحظه کردند مردمی ملتی که تظاهرات میکنند مسلمانهای انقلابی نیستند و لذا میتوان این کشور و حكومت آن را یک پله عقب تر برد! هم چنانکه برای وارد شدن ترکیه در اتحادیه اروپا شرط میگذاشتند و ميگذارند تا اين کشور را با سیاستها و فرهنگ خود هماهنگ تر سازند. در مقابل این رفتار غرب، باز میبینیم که دولت ترکیه آنقدر ذلیل است که برای جلوگیری از شکست جبهه آمریکایی در سوریه، جاده ترانزيت اسلحههای جدید آمريكا برای تروریسم ميشود و حامي آدمخوارها به حساب ميآيد. انقلاب اسلامي با ثبات قدم و ايستادگي به ملت ترکیه و سایر ملتها نشان داد که نوکری آمریکا، رفاه و خوشبختی نمیآورد؛ امریکا و اروپا خود درگیر مسائل مالی هستند و وقتی به وابسته خود كمك ميكنند که منفعتي ببرند و نياز داخلي آنها رفع شده باشد! وضع داخلي آنها وقتی درست میشود که بتوانند فقر و مشکلات اقتصادی خود را به کشورهای اقماری صادر کنند؛ بنابراین این الگو هم در حال شکسته شدن است.
نظام اسلامي از كوران اين حوادث آبديده بيرون آمده است و مردم متدين آن راه استقامت و مبارزه را به خوبي يافته اند و اگر هم در حمل هاي مثل تحريمهاي اقتصادي اخير غافلگير شوند به زودي خود را يافته با اتكال به خداوند بزرگ و تكيه به داشته هاي داخلي حمله را خنثي مي كنند. انقلاب نه تنها در داخل كشور دشمن را دفع كرده است بلكه پيروزي هاي بزرگي نيز در جبهه هاي خارجي به دست آورده است. شكست آمريكا در لبنان، شكست صهيونيسم در جنگ 33 روزه در لبنان و 22 روزه در غزه، ابطال و بدل شدن نقشه اي آمريكا در عراق، افغانستان و ايجاد خاورميانه جديد، حضور ايران در آمريكاي لاتين، حمايت غيرمتعهدها از ايران، پيروزيهاي اخير در القصير سوريه و بقاي حكومت آن با وجود فشار كم سابقه قدرتهاي استكباري و وابستههاي آنها و بالاتر از همه اينها توجه جهاني به معنويت، دين و اخلاق نشانه قدرت و پيشرفت انقلاب است و انشاءالله با عبور كشور از اين پيچ حساس به زودي پيروزي هاي بزرگ داخلي و خارجي بزرگي بر انقلاب رخ خواهد نمود.
2ـ چرایی شکست اصولگرایان در انتخابات اخیراما وراي از اين نكات مثبت، ممكن است اين حادثه نزد بعضي از دوستان اصول گراي انقلابي يك واقعه منفي جلو كرده باشد كه بايد گفت در این صورت، دو حالت قابل فرض است: حالت اول اينکه اين جناح وظايف خود را درست انجام داده است كه بايد گفت پس اين اتفاق بد، خواست خداوند و مثل سوراخ كردن كشتي توسط حضرت خضر (ع) است که خطر و بلايي را از انقلاب دور ميکند. هميشه بخشی از وقايع جهان اینگونه است؛ و این طور نیست که ما فاعل ما يشاء باشيم و ريز و درشت جهان دست ما باشد. در گذشته انقلاب اسلامی هم اتفاقاتی افتاد که قابل پیش بینی نبود. حضرت امام (رض) نيز چند بار فرمودند كه ما قصد كاري ميكرديم و هدفي داشتيم اما اتفاق دیگری ميافتاد و معلوم ميشد که پشت آن اتفاق حکمتی وجود دارد و خدا ما را به سمت خاصی ميبرد؛ يعنی ابتدا ما نمي دانستيم که چه ثمره اي دارد اما بعد ميفهميديم که حوادث و وقايع مهم تري در راه بوده است كه ما به آن توجه نداشتيم. اگر ما كار خود را درست انجام داده باشيم از طرف خداوند و اولياء ايشان مضيقهاي نخواهد بود و امر بدي محقق نخواهد شد.
اما فرض دوم این است که ما طرفداران نظام و انقلاب كار خود را درست انجام ندادهایم كه به نظر میرسد بيشتر واقعيت همین است. تفاوت این دو فرض مثل این است که يك وقتي پيامبر (ص) حركت ميكنند و به مكه ميروند و همه مسلمانها هم كارهاي خود را انجام دادهاند و وقتی به آنجا ميرسند و ميخواهند حج به جا بیاورند، كفار ميآيند جلوي آنها را ميگيرند. آن وقت، صلح حديبيه امضاء میشود كه در آن بايد اسم خدا را هم خط بزنند و ... . مسلمانان هم ناراحت اما تسليم ميشوند و خدا به واسطه این تحمل و تبعيت، خطري را از اين امت رفع ميكند و سال بعد اتفاق ديگري ميافتد و پيروزي بزرگ فتح مکه حاصل ميشود. اما در جنگ احد يك گروه وظيفه خود را درست انجام نميدهند و مسلمین شكست ميخورند؛ اين عده اگر به دستور پیامبر (ص) برای محافظت از آن گردنه، گوش داده بودند چنین شكستي پيش نميآمد.
واقعیت این است که ما در انتخابات اخیر، وظايف خود را درست انجام ندادهايم؛ ناشكري كرديم و در تبعيت از مقام معظم رهبري (مدظله) کم گذاشتیم بنابراين چنین مشكلی براي ما پيش آمده است. اين مشكل، مربوط به مجازات آن كاري است كه بايد انجام ميداديم و انجام نداديم یا کاری که نبايد انجام ميداديم و انجام داديم.
عوامل مختلفی در شکل گيری اين نتيجه انتخاباتی اثر داشتند که به برخی از آنها اشاره میشود.
ـ بزرگ نمایی و سیاه نمایی مشکلات فرهنگی و اقتصادی کشورشکی نیست که دولت آقاي احمدي نژاد در کنار موفقيتها و مزيتهای که دارد، اشکالات و نواقصی هم داشت كه عدهاي آن را بيش از حد، بزرگ كردند. مقام معظم رهبري (مدظله) از چهار سال پيش به کرات مسئله فتنه 88 را تذكر ميدادند و در آخرين صحبتي هم كه دو روز قبل از انتخابات داشتند دوباره یادآور شدند كه يک عده آن روز، به قانون لگد زدند و فتنه به وجود آوردند و اين چيز خطرناك و بدي بود. اما اصول گرایان خطر دیگری در کنار فتنه تعریف كردند و گفتند: فتنه و انحراف. بحث این نیست که گروه انحرافي داريم يا نداريم و همه افکار فلان شخص درست است، ياخير بلکه بحث این است که مسئلهای را که به این اندازه بزرگ نبود، بزرگ كردند و آن را در کنار فتنه نشاندند. در حالی که از فحوای فرمايشات مقام معظم رهبری (مدظله) چنین چيزی بر نمیآمد. حتی ایشان دوبار اوايل كار فرمودند که اينها مسئله مهمي نيست و نباید مسائل فرعی را بزرگ کنید. وقتی آقاي مشائي از معاون اولی کنار گذاشته شد، تندروي هايي صورت گرفت که مقام معظم رهبری (مدظله) مطلبي به این مضمون فرمودند که اگر كسي مناسب معاون اولی نيست بدان معنا نیست كه به درد هيچ كاري نمیخورد. اما يك عده اي از اصول گراها پاشنه كشيدند كه اين آقا بايد برود و به خواري و ذلت هم بايد برود.
مورد دیگر، مسئله اقتصاد است. ضمن دو سه سال گذشته، مسئله اقتصاد در ذهن مردم بزرگ شد و تصور شد که مسئله اصلي كشور همين است. صدا و سيما در هر بخش خبرياش بخشي درست کرد که در آن از دولت و معمولاً در حوزه مسائل اقتصادي انتقاد ميشد. روحانيون، ائمه جمعه و جماعات و حتي مراجع اعظام در انتهاي بحث خارج خود، مرتب بحث اقتصادي را بزرگ ميكردند و دولت را نقد میکردند. حتي كساني میگفتند كه طرح يارانهها، در كشور تورم 70 درصدی يا 40 درصدي به وجود ميآيد و... در حالی که تورم در آن زمان به 20 درصد هم نرسید و دولت اين كار را بسيار خوب مديريت كرد. اما التهابی که در بخش ارز اتفاق افتاد يك دفعه تورم را بالا كشيد و به حدود 33 درصد رساند و هنوز هم به 40 يا 70 درصد كه آقايان ميگفتند نرسيده است. در اين وضعيت نيروهايي كه خودشان را طرفدار نظام و انقلاب ميدانند به جاي اين كه جامعه را آرام كنند و بگويند كه اين جنگ اقتصادي است، برعكس جامعه را تحریک کردند. كسي نگفت دلار كه پول معاملات داخلي نيست. دلار براي خرید يك تاجر یا دولت از خارج است. كشور ما در خيلي از موضوعات اقتصادي به خارج وابسته نيست. بنابراين دلار در اقتصاد ما نبايد نقش اين چنيني داشته باشد. بر فرض اين كه نقش دارد و بر فرض كه ما لطمه ديديم و يك دفعه ارزش پول ملي ما نصف يا يك سوم شد، بايد به مردم گفته میشد که این از آثار جنگ اقتصادي است. هم چنانکه ما در جنگ نظامی شهيد ميدهيم و بهترين فرزندان انقلاب جان خود را میدهند يا اسير و جانباز میشوند و هم چنين، بهترين تأسيسات زيربنایی كشور، توسط دشمن بمباران میشود، و کسی نباید پشت نيروي رزمنده را خالي كند و از پشت خنجر بزند، در جنگ اقتصادي و تحريم هم باید آماده مقابله با دشمن و دادن هزینه ها بود.
متأسفانه ما نگذاشتیم که هویت، شرف، دين، عقيده، استقلال و شجاعت هم مهم است. ما اگر تابع ولایت هستیم باید در ارزش گذاریهای خود مثل مقام معظم رهبری (مدظله)، به مسائل بها بدهيم. اگر مقام معظم رهبری (مدظله) مكرر به یک موضوع میپردازد ما هم باید همانگونه عمل کنیم و نباید آن را کوچکتر و بزرگتر از حد خود كنيم. نباید حواس ما از دشمن خارجی و از نقطه مثبتهای موجود نظام، پرت شود. دیدیم که مقام معظم رهبری (مدظله) هم اشاره کردند که از برخی حرفها در مناظرات، رضایت نداشتند و در آینده اگر زمینه آن فراهم شود سخن خواهند گفت.
ملت باید بداند که جنگ اقتصادی، براي طرفين مشکلات و هزينه دارد. اما چه کسی پیروز است؟ آن که بيشتر استقامت میکند. در جبهه جنگ نظامی هم همینطور بود. همه دنیا پشت سر صدام قرار داشت و در طرف مقابل، ایران تنها بود. به لحاظ فرمولهای نظامی ما باید بازنده میشدیم ولی چون روحیه مان را نباختیم و ایستادیم، در جنگ پیروزشدیم. اگر دشمن توپ و تانک بيپايان داشت، ما ايمان، استقامت و دل و جرأت داشتیم جنگ یعنی همین. جنگ، برخورد روحیه هاست نه برخورد سلاح ها. سلاح برای ایجاد ترس در دشمن است. خود سلاح به تنهایی کارآیی ندارد. چرا در جبهه های جنگ، بسیجی خط اول بود و چون بسیجی با ايمان و دل و جرأت جلو میرفت و روحیهاش قوی بود.
جنگ اقتصادی و جنگ فرهنگی و جنگ دیپلماتیک و پارلمانی و ... هم جنگ روحیه ها است. آن که محکم میایستد و خطرات و صدمهها را میپذیرد و خودش را نمیبازد پیروز ميدان است.
باید یادآور می شدیم که هيچ وقت تا امروز دولت جمهوري اسلامي اين قدر پشتوانه طلا و ارز نداشته و در پرداخت بدهی خارجی قوی عمل نکرده است، منتها تحريم بانكي و فروش نفت است. دشمن بر سر راه معاملات ما مانع به وجود آورده و دولت مجبور است به قولی ارز را به شکل چمداني جابه جا كند. يعني نظام و دولت با مشكلاتی از ناحيه دشمن روبروست بنابراين بايد صبر و استقامت كرد و از مسئولی كه در خط مقدم ميجنگد پشتيباني كرد. متأسفانه نه تنها اين كار انجام نشد بلكه حتي همه دولت را شماتت کردند. برخی اساساً نقش خارجي را ندیدند و همه مشکلات را به بي عرضگي دولت برگرداندند و حتی برخی گفتند که این توطئه خود دولت است.
وقتي در جنگ اقتصادي اينطور رفتار ميشود و دولت از طرف دوست و دشمن تخريب ميشود و صدا و سيما پسته و آجيل شب عيد نوروز را برجسته ميكند و جوك و پيامك ساخته میشود به این معناست که ما ميخواهيم بجنگيم ولي حتی آجيل شب عید نيز نبايد تكان بخورد و بايد به همان قيمت قبلي به دست ما برسد و ... در این حالت نمیتوانیم جنگ اقتصادي را خوب مديريت كنيم. در يك سال و نيم گذشته تقريباً هيچ كس از دولت دفاع نكرد؛ نه اين كه دولت اشكال ندارد اما آيا اين دولت، نسبت به دولت هاي گذشته اين قدر كم فايده و پر ضرر بوده است كه اين گونه با آن رفتار شد؟ دولت در طول دو سال گذشته توسط صدا و سیما، روزنامه ها، برخی بزرگان و ... در ذهن مردم تخريب شد و مرتباً ناهنجاریهای به ويژه اقتصادی را بزرگ كردند و به دولت، منتسب نمودند. به دولت اتهامهاي ناجوانمردانه مثل كودتاگر، منحرف، بيدين، فراماسون، دروغگو، ضدولايت زده شد. طبيعي است كه وقتی به انتخابات رسیدیم، بذر كاشته شده ثمر مي دهد. در اين حالت، چه كسي مي تواند موج درست كند و چه كسي مي تواند ثمره چيني کند؟ آن كه بر فراز اين موج حركت ميكند. و طبیعی است که آن كه ميخواهد دفاع كند باید خلاف موج حركت كند و به راحتی نمیتواند نشان دهد که نقش عوامل داخلی و خارجی در این معضل اقتصادی چه میزان است.
ـ اختلاف، تخریب متقابل در جبهه اصولگراییعامل دیگر شکست جریان اصولگرایی، اختلاف و تشتت و تخریب بود. در سالهای گذشته، افراد، شخصيت هاي مهم و نزديكان آنها نسبت به هم موضع گيري كردند و وجهه يكديگر را تخریب نمودند. عده ای منحرف، عده ای طرفدار ساکت فتنه، عده ای ساکت فتنه، عده ای قدرت طلب، عده ای اهل بریز و بپاش، عده ای تخریب کننده بیت المال و ... نامیده شدند و لذا اعتماد مردم را از دست دادند. در گذشته هم وقتی اصلاح طلبها در شوراي شهر تهران و ... با هم درگير شدند از آنجا توسط مردم اخراج شدند، سپس از مجلس که در آن تحصن راه انداخته بودند کنار گذاشته شدند و از دولت هم کنار رفتند.
مردم با خود میگفتند که اینها سر دنيا دعوا میکنند و سر خدمت و آخرت دعوايي نيست. اصولگرایان هم همان اشتباه را تكرار کردند. تخريبي كه اصلاح طلبان انجام دادند چندان موثر نبود و به دست خود اصولگرایان دولت تخريب شد. در همين مناظره هاي انتخاباتی طرحهای ماندگار دولت مثل طرح مسكن مهر (که عدهای را که خواب هم نمي ديدند خانه دار شوند خانهدار کرد)، با اشکال به معماری و مقاومت آن زير سؤال رفت و هيچ كس هم دفاع نكرد. کسی گفت که نبايد بيرون از شهر خانه ميساختند! و برخی از مردم هم لابد میگفتند که: راست ميگويد اينها به ما در بيابان خانه دادند و چقدر خوب بود که وسط تهران به ما خانه میدادند، پس، احمدي نژاد خيانت كرده است! در حالي كه يك نفر توضيح نداد که اگر در وسط شد و در بافت فرسوده چنین کاری صورت گیرد، قيمت زمين و مسكن دهها برابر میشد و ... . یا مثلاً طرح هدفمندی یارانهها را تخریب کردند و گفتند که دولت به بخش توليد، یارانه نداده و قانون را اجرا نکرده و يا اگر چهل هزار تومان داده از آن طرف، پول آب و برق و گاز و... بيش از چهل هزار تومان شده است و... يا اين طرح موجب افزايش نقدينگي شده است.
پيشرفتهای کشور، دیده نشد و طرحهای بزرگ، تخریب شد و هيچ دفاعي هم صورت نگرفت. ثمره این سياه نمایی و تخریبها این شد که در ذهن مردم، مسئله اصلي كشور، مشکل اقتصادی شد و گفتمان انتخاباتي گفتمان رفاه شدند نه گفتمان انقلاب و آن كسي هم که بيش از همه به اصلاح اقتصاد توجه کرد و كه تندتر از بقيه شعار ميداد میتوانست جلب آراه كند. البته وحدت اصلاحات و کارگزاران و تشتت نامزدهای اصولگرا و حمایت شبکه های ماهواره ای که در خیال ایجاد اختلاف در نظام بودند، مزید بر علت شد.
3ـ پیامها و درسهای حماسه 24 خردادحالا چه باید کرد؟ باید در قبال این حماسه رفتاری معقول داشت و پیام و درسهای این انتخابات را دریافت کرد و از آن برای آینده درس گرفت.
ـ ضرورت حمايت از رییس جمهور منتخبامروز هرچند ما به رئیس منتخب رأی نداده باشيم اما بايد او را به عنوان رییس جمهور خود قبول کنيم؛ باید از فعاليت ها و تلاشهای مثبتی که انجام ميدهد، قدردانی و حمایت کنيم و اگر احياناً ضعفی داشت آن را تذکر دهیم. ما در حمایت از دولت یا نقد آن، نه سعی کنیم از مقام معظم رهبری (مدظله) جلو بزنیم و نه هم عرض ایشان حرکت جديد درست کنیم، بلکه پشت سر ایشان راه برویم. اگر این اتفاق بیفتد اين کار به نحو صحیح مدیریت میشود و به نتیجه میرسیم. اگر کسی فکر کند که چون این آقا از ما نیست، پس، هر طور که شده باید از او خردهگيري كرد، اشتباه میکند. این کار، حتماً مورد تأیید مقام معظم رهبری (مدظله) نیست. در مجموع نباید گذاشت این دولت به اختلاف، تشتت و سكون دچار شود و دست و بالش به رقابت های داخلی بسته شود. هر دولتی در این نظام در رتبه اول باید دشمن خارجی را در سیبل داشته باشد.
ـ ضرورت همدلی و همگرایی نیروهای اصولگراما باید ضعفهای جناح اصولگرا را بپذیریم و آنها را جبران کنیم. نباید گروههای مختلف اصولگرا يكدیگر را تخریب کنند نباید اين سایت و اين روزنامه اين آقا را تخریب کند و آن سایت و روزنامه، آن آقا را مورد هجمه قرار دهد. همه باید بپذیریم که کم و بیش اشکالاتی داريم، منتها باید از اشکالات کاسته شود و قدرت تحمل يكدیگر و همکاری جمعی پیدا کنیم و در رفع اشكالات با هم همكاري كنيم نه در بزرگنمايي آنها.
ـ ضرورت مردم شناسی و توانمندی در مدیریت افکار عمومیاصولگرایان باید مردم شناسی خود را تکمیل کنند و باید بيابند که مردم به چه چیزهایی حساس هستند. اگر قرار است نظام ما به شیوه مردمسالاری دینی اداره شود و مردم رأی بدهند و رأی رهبر انقلاب، يک عالم دینی يا اندیشمند دانشگاهی با رأی یک انسان بی سواد برابر باشد، باید الزامات آن را هم بپذیریم و خودمان را برای رقابت و مسابقه در چنین شرایطی آماده کنیم و وسایل آن را فراهم نماییم. ما در رأی جمع کردن نمیخواهیم تقلب کنیم يا دروغ بگوییم و حقه بازی کنیم اما باید بتوانیم مردم را به سمت خود جذب کنیم. ما باید با جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی در الگوی اسلامی (نه مبتنی بر علوم اجتماعی غربی) آشنایی داشته باشیم.
اگر میخواهیم افکار عمومی را جمع کنيم، مثلاً حتي اگر در تلویزیون بیگانه صحبت میکنيم و قصدمان این است که مردم آنجا را به سمت خاصي بكشانيم باید معادله آن را بدانیم. ما باید به شکل علمی به مدیریت افکار عمومی بپردازیم تا امکان خدمتگذاری جدید به اسلام و انقلاب و مردم متدین را پیدا کنیم.