کد خبر: ۱۴۷۱۵۶
زمان انتشار: ۱۲:۴۶     ۱۸ تير ۱۳۹۲
وبلاگ مقتدر مظلوم
تابستون امسال با اون گرمای خفه کننده‌اش توی اتوبوس نشسته بودم.

یه دختر کوچولوی ۸-۹ ساله هم به خاطر نبود جا دور از مامانش نشسته بود رو صندلی ته اتوبوس.

دختر کوچولو روسری‌اش رو خیلی زیبا با رعایت حجاب همراه چادر عربی سرش کرده بود.

خانوم بدحجابی که پیش دختر کوچولو نشسته بود و خودشو باد می‌زد با افسوس گفت:

«توی این گرما اینا چیه پوشیدی؟ از دست اجبار این مامان باباهای خشک مقدس... تو گرمت نمی شه بچه؟».

همون موقع اتوبوس به ایستگاه رسید و ایستاد.

دختر کوچولو گرهٔ روسری‌اش رو سفت‌تر کرد و محکم و با اقتدار گفت:

«چرا گرممه... ولی آتیش جهنم از تابستون امسال خیلی خیلی گرم تره...».

دختر کوچولو پیاده شد و اون خانم بدحجاب سخت به فکر فرو رفت...

مقتدر مظلوم
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۲
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
نسل سومی
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۵:۴۴ - ۲۳ مرداد ۱۳۹۲
۷
۱
سلام عالی بود
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۶:۱۰ - ۲۹ مرداد ۱۳۹۲
۱
۰
قشنگ بود؛ کاش حقیقت بود!!!!!
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها