کد خبر: ۱۴۶۸۳
زمان انتشار: ۲۲:۳۷     ۰۳ تير ۱۳۹۰
در نقد جریان انحرافی باید دقت شود که همیشه دولت را جدای از جریان انحرافی در نظر بگیریم. ما اساس دولت را جریانی خدمتگزار می‏دانیم که این انحراف دارد آن را تهدید می‏کند. البته بخشی از دوستان هم تحلیل غلط داشتند و به نوعی عدم انتقاد از دولت را برای خود یک اصل می‏دانستند.
به گزارش 598 به نقل از جهان، علیرضا زاکانی یکی از چهره‎هایی است که در بدنه کارشناسی مجلس شورای اسلامی، به‎عنوان چهره منتقد مطرح است. او و جریان متبوعش را بیشتر با نقدهای صریح سیاسی و اقتصادی‎ای که نسبت به مسائلی همچون دانشگاه آزاد، ماجرای کردان، ماجرای سایپا و... می‎شناسیم. دوشنبه شب، میهمان او در ساختمان مرکزی جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی بودیم. آن‎چه می‏خوانید خلاصه‏ ای از یک ساعت گفت‎وگوی هفته نامه پنجره با زاکانی است:

آقای دکتر، شما در افکار عمومی نیز به‎عنوان چهره‏ای منتقد شناخته می‎شوید؛ اصولا نقد و انتقاد از منظر شما چه ضرورتی دارد؟
شاید بخاطر این است که بازتاب اجتماعی نقد بالاست لذا سبب این موضوع می¬شود. ولی در خصوص ضرورت نقد صحیح باید گفت که جمهوری اسلامی ایران از ابتدای پایه‏ریزی دارای اهداف بلندی بوده است. در مسیر رسیدن به این اهداف، مواجه با مشکلاتی هستیم که بخشی از این مشکلات از درون خانواده انقلاب بروز پیدا می‏کند. نقد در زمانی اهمیت پیدا می‏کند که ما جریان انقلاب را جریانی رو به‏ رشد و زنده ببینم؛ این جریان در مسیر رشد خود ممکن است با آفات مواجه شود. نقد را می‎توان به‎عنوان دارویی برای درمان این آفات در نظر گرفت. البته این‎طور نباید تلقی بشود که زدودن آفات از دامان انقلاب، تنها توسط منتقدین دلسوز قابل‎انجام است، بلکه باید به منتقدین به‎عنوان مجموعه‎های حساس به انحراف و عناصری که با چشمان تیزبین، در حال رصد شرایط از ورای جلوه‎های ظاهری هستند و با اطلاعات دقیق و تحلیل صحیحی که از این شواهد دارند، نسبت به وقوع آفت هشدار می‏دهند، نگاه کرد. نکته دوم در این بحث این است که نقد نباید به منفی‎بافی صرف تبدیل شود،و افرادی که وظیفه دینی خود می‏دانند در جهت رفع پلشتی‏ها از جامعه تلاش کنند، نکات مثبت را فراموش کنند و به نوعی انصاف را رعایت نکنند. البته نقد غیرسازنده، آفات دیگری نیز همچون کمبود اطلاعات و غرض‏ورزی‏های شخصی که به ایجادیأس و نا امیدی در جامعه منجر می‎شود، به‎همراه دارد. لذا برای کاستن از آفات نقد، باید به شاخصه‎های نقد صحیح توجه کنیم؛ چراکه اگر به نقد صحیح بپردازیم، قطعا می‎توانیم منافع بزرگی را برای انقلاب اسلامی به‎دنبال بیاوریم که با استفاده از آن‎ها می‎توان پیشاپیش خیلیاز موانعی که ممکن است در آینده حرکت انقلاب را آهسته کند، از سر راه خود برداریم. با این مقدمه می‎توانیم بگوییم که اگر نقد به‎عنوان یکی از زیرشاخه‎های امر‏بهمعروف و نهیازمنکر، از موضعی دینی و با اطلاعات کامل انجام بشود، می‎تواند به‏صورت زودرس باعث شناسایی خیلی از انحرافاتشده تا با آن‎ها مقابله کنیم.

با این مقدمه شما معیارهای اصلی نقد منصفانه و صحیح را چه‎چیزهایی می‏دانید؟
به‎نظر من مهم‏ترین شاخصه‏ای که می‎توان در نقادی مطرح کرد،شاخصه¬هایی است برگرفته از ارزش‏های اسلامی و آرمان‏های انقلاب، که مفسر این دو، ولایت فقیه است. پارامتر دیگریرا که در نقد صحیح مطرح است، به اصطلاح می‎توان «یک‎طرفه به قاضی نرفتن» دانست. اگر بخواهیم با عینک سیاسی به امور نگاه کنیم، ممکن است بر اساس علایق و سلایقی که داریم، تمامی وجه‎های جامعه را کاملا سفیدیا کاملا سیاه ببینیم که این خود خطرناک است. در نقد باید نقاط قوت را برجسته کرد تا سیاه‏نمایی به ذهن متبادر نشود و اگر جایی هم مشکلی مشاهده می‏شود، در مسیر رفع آن باید با انصاف و رعایت حال جامعه و البته ملاک عدم سوءاستفاده دشمن پیش رفت.

با توجه این معیارهایی که مطرح شد، آیا می‎توان نتیجهگرفت که چالش‏های موجود به‎دلیل تعطیل کردن نقد به‎عنوان یکی از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر بوده؟
می‎توان گفت بخشی از چالش‏های موجود، ناشی از تعطیلی نقد از جانب بعضی اصول‎گرایان بوده و البته بخش دیگری هم از افراط در نقد بوده است. افراط و تفریط مثل دولبه یک قیچی، مشکلاتی را ایجاد کرده است.

آقای دکتر، علاوه‎بر دوران حاضر، در دهه ۶۰ و در دوران موسوم به دوم خرداد، ما تجربه این را داشتیم که مجلس و دولت در دست یک جناح سیاسی باشد. اگر بخواهیم نگاهی مقایسه‏ای بکنیم به‎نظر می‏رسد که در هیچ‎یک از دوره‎های قبلی، بحث نقد درون‏گفتمانی به این شدت پیگیری نمی‏شده است.
اگر بخواهیم نگاهی مقایسه‏ای داشته باشیم، فرمایش شما درست است، در دوره اخیر نقد و نقادی بسیار برجسته‏تر دوره‎های اصلاحات و ماقبل آن پیگیری شده است. انتظاری که از ما به‎عنوان اصول‎گرا می‎رود، این است که ما نباید نگاه باندی و گروهی داشته باشیم؛بلکه نگاه ما بایدمبتنی بر دفاع از اسلام و انقلاب باشد. اما اگر نگاه مقایسه‏ای را کنار بگذاریم و انتظاراتیرا که از اصول‎گرایی می‏رود، مدنظر بگیریم؛باید گفت که در نقد دچار افراط و تفریط‏هایی شده‏ایم. بخشی از مجموعه اصول‎گرایان، جنبه توجیهی قوی‏تری دارند و اجازه نقد را نمی‏دهند. بخشی از جمع اصول‎گرایان هم جنبه افراطی در نقد را در پیشگرفته و اصلا نکات مثبت را نمی‏بینند. البته کسانی هم بودند که با در پیش گرفتن راه اعتدال، هم جنبه نقد و هم جنبه تأییدات را در مواضع خود داشتند.

اگر موافق باشید به‎سراغ مصداق‏ها برویم. در انتقاداتی که به قوه قضاییه وارد شده، چه‎وقت افراط و تفریط و چه‎وقت شاهد اعتدال بوده‎ایم؟
در بحبوحه حوادث بعد از انتخابات، با نظر دادستان وقت، یک تصمیم بسیار غلطی انجام گرفت. به هر حال عده‏ای معتقد بودند چون ایشان در گذشته خدماتی داشته، نباید در حوزه او وارد شویم؛ چون این کار دوم خردادی‏ها را خوشحال خواهد کرد. بعضی‏ها هم تمام موارد مثبت دادستانی را نفی می‏کردند. اما سعیکردیم با در نظر گرفتن رویکرد انقلابی و اسلامی، با روشی متعادل در بحث وارد شویم. بعنوان مثال قضیه کهریزک(که واقعا فاجعه بزرگی بود)، فتنه‎گران تلاش می‏کردند تا این حادثه را به حاکمیتنسبت بدهند و در نهایت آن را به‎حساب نظام و رهبریبگذارند، این تلاش در حالی صورت می‏گرفت که ما اطلاع داشتیم که بیشترین تلاش در جهت برخورد با عوامل ایجادکننده حادثه کهریزک را رهبر معظم انقلاب داشتند. اما ما مکررا گفتیم که این حادثه به تصمیم اشتباه دادستان و عناصر پیرامون وی برمی‏گردد. از طرفی دیگر باید در برابر بعضی‎ها هم می‎ایستادیم که می‏خواستند این اشتباهات را توجیه کنند و به آن‎ها می‏گفتیم که اگر چهار نفر درون حگومت، کار اشتباهی کردند؛ قطعا باید با آن‎ها برخورد شود. حرف ما این بود که هم فتنه‎گران در این قضیه اشتباه می‏کنند و هم کسانی که درصدد توجیه اشتباه افراد برآمده‎اند. البته این موضع‎گیری در شرایطی بود که ما باید مسائل را اصلی -فرعی می‏کردیم، چون جریان فتنه می‎خواستریشه انقلاب را بزند،لذا میبایست مثل کوه در مقابلش ایستاد و نفی فتنه و فتنه‎گری کرد. ثانیا در چهارچوب برخورد با فتنه‎گران، نباید بپذیرم که در حق کسی حداقل ظلمی هم بشود. با این منطق، ملاک ما این بود که می‎توان با این نقد، هم از انحراف جلوگیری کرد و هم از سوءاستفاده دشمنان.

آقای دکتر؛ با توجه به آن‎که شما به‎عنوان یکی از چهره‎های منتقد در مجلس شناخته می‏شوید، نظر شما درباره نقد و نقدپذیری در حوزه قوه مقتنه چیست؟
در بحث مجلس، بطور نمونه ما مصداقی همچون دانشگاه آزاد را پیش‎رو داریم. عده‎ای از منتسبان به آقای جاسبی، دانشگاه آزاد را مبرا از هرگونه اشتباه می‏دانستند و از آن دفاع می‏کردند. از طرفی عده‎ای دیگری هم بودند که از اساس با دانشگاه آزاد و خدمات آن مخالفت می‏کردند. وظیفه ما در این شرایط بازهم رعایت اعتدال در نقد بود. دانشگاه آزاد اسلامی را پدیده خوبی می‏دانیم، ولی باند مخوف حاکم بر آن، به ریاست آقای جاسبی را برای کشور خطرناک می‏بینیم. بزرگ‎ترین قربانی این مافیای قدرت، خود دانشجویان، اساتید و کارمندان همان دانشگاه هستند. وقتی که ما با طرحی روبه‎رو شدیم که می‎کوشید مسیر اصلاحی دانشگاه آزاد، در شورای عالی انقلاب فرهنگی را به بن‏بست بکشاند، بیشترینمخالفت را در جهت نفی این طرح انجام دادیم؛ اما متأسفانه مجلس به این طرح رأی داد. اما بعد از آن در روبه‎روی مجلس تجمعی شکل گرفت،اما این تجمع که با نیت بسیار خوبی تشکیل شده بود،مورد سوءاستفاده قرار گرفت و دستخوش حوادثی شد. عده‏ایهم بر موج احساسات سوار شدند و از اساس، اصل مجلس را زیر سؤال بردند. بعضی از همکاران خود ما هم با آن‎ها هم‏صدا شدند! اما ما در همان جمع، با سمت‎و‎سویی که تجمع می‏رفت، مخالفت کردیم، چراکه باید مجلس را از این تصمیم غلط جدا می‏کردیم.

در خصوص دولت چطور؟
ما هر زمان که با اشکال و پدیده‎ای در دولت مواجه شدیم،ساکت نمانده‎ایم،اما هیچ‎وقت هم افراطی عمل نکرده‎ایم. نمونه این رفتار را در جریان آقای کردان شاهد بودیم. در جریان جلسه رأی‎اعتماد با ایشان مخالفت کردیم و دلایل خود را نیز گفتیم، اما مجلس به آقای کردان رأی داد. بعد از آن‎که ایشان وزیر شد، با این‎که می‏دانستیم بودن مرحوم کردان به صلاح نیست، اما با این‎حال با کارشکنیدر کار وزارت کشور بشدت مخالفت کردیم. اما دو ماه بعد؛ مجلس دقیقا مبتنی بر همان چیزهایی که ما در جلسه اول گفته بودیم، آقای کردان را استیضاح کرد. در قضیه معاون اول نیز همین‎طور بود. مخالفت ما با ایشان چیز جدیدی نیست. از زمانی‎که در مجلس هفتم، رییس دیوان محاسبات بود، ما بخاطر مشکلات وی با ایشان مخالفت جدی داشتیم.

آقای دکتر؛ نظر شما درباره جریان انحرافی و فضایی که امروز برعلیه آن در میدان نقد ایجاد شده، چیست؟ آیا شما قبل از علنی شدن تحرکات این گروه، با رییس‎جمهوری و نهادهای قضایی درباره مفاسد سیاسی، اعتقادی و اقتصادی آن‎ها صحبت کرده بودید؟
شناختی که ما از این افراد داریم، شناحتییک شبه نیست. ما همیشه سعی کردیم در نقدهای خود، سه گام مهم را طی کنیم. در ابتدا با خود فرد یا سیستمی که فرد در آن هست، قضیه را مطرح کرده‏ایم. مثلا در قضیه آقای مرتضوی، اول با خود ایشان هفت یا هشت جلسه گذاشتیم. یا مثلا در قضیه دانشگاه آزاد، ۱۳ گزارش از آن‎چه در سیستم تحت مدیریتآقای جاسبی می‏گذرد، تنظیم شد و در اختیارایشان قرار گرفت که البته بعد از آن‎که مورد بی‏توجهی قرار گرفت ما این موضوع را با سران نظام، از جمله رییس‎جمهوری محترم، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، رییس وقت مجلس و وزیر آموزش عالی وقت وبرخی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و... مطرح کردیم. در مورد همین جریان موسوم به جریان انحرافی نیز در همان سال اول، هشدار دادیم و با رییس‎جمهوری صحبت کردیم. به‎طور مثال راجع به همین آقای ملک‏زاده که این چند روز بحث آن داغ شده بود، در سال ۸۵، من دوبار با رییس‎جمهوری جلسه داشتم و نکات این آقا را به رییس‎جمهوری گفته بودم.

گروهی از اصول‎گرایان مجلس، تا قبل از ماجرای وزارت اطلاعات، از هرگونه نقد دولت پرهیز می‎کردند. اما در حال حاضر می‎بینیم که این افراد خود در صف مقدم افشاگری هستند؟ نظر شما درباره تغییر رویکرد این افراد چیست؟
ابتدا باید بگوییم که در نقد جریان انحرافی باید دقت شود که همیشه دولت را جدای از جریان انحرافی در نظر بگیریم. ما اساس دولت را جریانی خدمتگزار می‏دانیم که این انحراف دارد آن را تهدید می‏کند. درباره این آقایانی هم که شما می‏گویید، به‎نظر من از روی کمبود اطلاعات بوده است. بخشی از دوستان هم بودند که احساس می‏کردند که اگر درباره این قضیه صحبت کنند، به نوعی دولت تضعیف می‏شود. بعضی هم تحلیل غلط داشتند و به نوعی عدم انتقاد از دولت را برای خود یک اصل می‏دانستند.

فکر نمی‏کنید خیلی از کسانی‎که تا دیروز بر علیه جریان انحرافی خاموش بودند، امروز نیز مثل همان موج‎سواریدر بحث دانشگاه آزاد، به اردوی منتقدین پیوسته‎اند؟
ما نباید به این افراد خرده بگیریم. اینخوب است که موضع‎گیری و نقد بر علیه جریان انحرافی در میان اصول‎گرایان همه‏گیر شده است.

البته علاوه‎بر این گروه، عده‎ای از منتقدین جدید دیگری را هم داریم که در نقد همین جریان انحرافی، مسائلی را مطرح می‏کنند که شاید موضوعات فرعی است. به‎عبارت دیگر به‎نظر می‎رسد، طرح موضوعات فرعی در نقد جریان انحرافی برای این است که اذهان را از فاسد سیاسی و اقتصادی این گروه منحرف کنند؟ آیا با من موافقید؟
در باب انحراف ما می‏توانیم اولویت‏بندی بکنیم. البته همان‎قدر که انحراف سیاسی و اقتصادی مطرح است، انحرافات فرهنگی و اعتقادی نیز مطرح است که البته انحراف اعتقادی، ریشه اصلی بقیه مفاسد این‎هاست،از این رو شخصیت‎هایی همچون آیت‎الله مصباح، این موضوعات را مطرح می‏کنندو به دلیل شناختی است که از انحراف اعتقادی این جریاندار‎اند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها