به گزارش ایسنا، متن این یادداشت به نقل از خلیج فارس به این شرح است: «این یادداشت و یا شاید هم نامه کوتاه که مطمئن نیستم به دست شما رئیس جمهور منتخبم خواهد رسید یا خیر، از شهروندی است مقیم در شهر بندری بهنام عسلویه که در جنوبیترین نقطه از استان بوشهر قرار دارد. شهری که پایتخت انرژی ایران لقب گرفته است و بخش مهمی از درآمدهای ارزی و ریالی مملکت را تامین میکند.
آقای روحانی! نمیدانم میدانید یا خیر که 72% از آرای مردم این شهرستان، به نام شما روحانی شیعهمذهب در صندوقهای آراء ریخته شده است و آیا میدانید که اکثریت مردم این دیار را مسلمانان اهل تسنن تشکیل میدهند؟ پس حتما معنا و مفهوم این آرا را نیز خوب می فهمید و درک میکنید.
آقای رئیسجمهور منتخب! نه منتی بابت این آراء بر شما داریم و نه در انتظار کسب مقام و موقعیت عالی اداری در دولت شما نشستهایم ولی بیتعارف عرض کنم که توقعات و در خواستهای بسیاری داریم که نه غیر منطقی و نه زیادهخواهانه و نه دور از دسترس و ناممکنند. فقط کافی است با دقت به آنها توجهی مبذول گردد و با عدل و انصاف با آنها برخورد شود.
آقای روحانی! عسلویه هم مانند غالب روستاها و مناطق واقع در این محدوده تا قبل از آنکه درب گنجینهای به نام چاههای مشحون از گاز و نفت در آنها گشوده شود، چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی، متروکه مغفولهای بیشتر به حساب نمیآمد و به تبع آن، اهالی آن نیز برای همیشه مجبور به تحمل درد فراموش شدن و به چیزی گرفته ناشدن در کشور خود بودهاند. حتی دریغ از آنکه در آن ایام چشمان مردم همیشه منتظر لطف بزرگان مملکتی، یک بار به جمال مقامات استانی هم روشن شده باشد تا شاید اگر دردی از هزاران درد این مردم را شفایی نبخشند، لااقل کلامی به همدردی بر زبان آورند. خلاصه آنکه اهالی و سرزمینشان، پیوسته رها شده به امان خدا بودهاند.
به هر حال، به لطف خداوند و در زمان حاکمیت جمهوری اسلامی و در عهد ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی، چاههای نفت و گاز در این دیار فعال شدند و با سرعتی باور ناکردنی مردم شاهد سرازیر شدن انواع و اقسام شرکتهای داخلی و خارجی به همراه هزاران دستگاه و ادوات مختلف شدند و آدمهای ریز و درشت مقامدار و بیمقام و در یک چشم بر همزدنی زمینهای آبا و اجدادی مردم شخم زده شد تا این بار به جای نخیلات و غلات، در آنها پالایشگاه کاشته شود و به برکت آن زندگی و روزگار مردم نیز متحول گردد که البته بیتاثیر هم نبود.
اما آقای روحانی عزیز! صرف نظر از اینکه از آن تاریخ به بعد، ریههای اهالی تبدیل به انباری برای ذخیره گرد و غبارهای ناشی از عملیات تاسیساتی و سازندگی این پروژه بزرگ ملی شد و باز هم صرف نظر از اینکه شبانهروز مجبور به استنشاق مدام دود و گازهای متصاعد از دهانه مشعلهای گر گرفته و بعضا معیوب پالایشگاهها میباشیم و بازهم بیتوجه به اجحافاتی که در نحوه چگونگی خرید و قیمتگذاری زمینهای مردم بر اهالی تحمیل شد، و باز هم بیخیال اینکه صدها جوان جویای کار این شهرستان، با حسرت فقط ناظر به کارگیری سیل کارگران و کارمندان غیر بومی در موسسات مربوط به نفت و گاز واقع شده در شهرشان هستند، حداقل شما به این یکی درخواست به ظاهر کمهزینه مردم که این سالها به عنوان شهروندان بومی عسلویه در آن سوی فنسهای تو در توی نفتی - گازی رها شدهاند، توجهی جدی مبذول فرمایید.
و آن چیزی نیست بجز حضور مستقیم و فوری و بدون ماسک و قراول و محافظ آنچنانی در آن سوی فنسها که مسکن و زیستگاه همان مردمی است که بیشترین اعتماد و اعتقاد به شما را با آرای خود نشان دادهاند.
باشد تا برای اولین بار هم که شده است، مردم ما نیز شاهد حضور پشت فنسی یکی از صدها مقام بالای حکومتی باشند که در این سالهای نفتی - گازی به این شهر آمده و رفتهاند، چون به نظر میرسد که اینطور امکان شنیدن حرفها و درد دلهای طرفین را بهتر و بیشتر خواهیم داشت.
به امید آن روز ...
ابراهیم دریانورد - بندر عسلویه»