«بنده زیر بار بدعتهای غیرقانونی نخواهم رفت.» حدود چهار سال زمان لازم بود تا این جمله رهبر انقلاب که در
نماز جمعه تاریخی ۲۹ خرداد ۸۸ بیان
کردند، معنای اصلی خود را بروز دهد و همگان متوجه شوند حضرت آیتالله
خامنهای، چه خطر بزرگی را از سر ایران عزیز دفع کرده است.
به گزارش رجانیوز، این روزهای میدان
«التحریر» قاهره، در میدان «آزادی» تهران هم به وقوع میپیوست اگر رهبر
انقلاب برای تامین نظر چند نفر از فعالان سیاسی کشور و برخی نامزدهای
انتخاباتی، «قانون» رسمی کشور را نادیده میگرفت و فصل الخطابی به نام
صندوق رای را به اردوکشی خیابانی تقلیل میداد.
اتفاقی که این روزها در مصر میبینیم و
خونهایی که در خیابانهای قاهره بر زمین ریخته میشوند و حکومتی که با
کودتا دست به دست میشود، نتیجه عدم پذیرش صندوق رای به عنوان فصل الخطاب
تعیین مسئولان سیاسی یک کشور و تلاش برای وزنکشی سیاسی از طریق
اردوکشیهای خیابانی است.
محمد مرسی که سال گذشته با رای مردم در
یک انتخابات بر سر کار آمد، اکنون با کودتای ارتش به دلیل آشوبها و
تظاهرات خیابانی کنار میرود اما این پایان کار نیست. اکنون گروههای سیاسی
در مصر فهمیدهاند که صندوق رای در این کشور تنها یک ارزش نمادین دارد.
رئیسجمهور بعدی هم حتی اگر با رای مردم در یک انتخابات آزاد برگزیده شود،
بعد از مدت کوتاهی باید شاهد اردوکشی خیابانی باشد و همان آش و همان
کاسه.
حضرت آیتالله خامنهای در سال ۸۸ حتی
آبروی خود را نیز برای حفظ قانون و اعتبار صندوق رای و جمهوریت نظام در طبق
اخلاص قرار داد که اگر این اقدام صورت نمیگرفت، حتی در صورت تامین نظر
کاندیداهای شکست خورده در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، مجددا پس از مدت
کوتاهی، گروه مقابل یا طیفهای دیگر سیاسی به جای تلاش برای کسب قدرت از
طریق صندوق رای، اردوکشی خیابانی را کلید میزدند تا وزنکشیهای سیاسی را
به جای مناسبات قانونی، در کف خیابان جستجو کنند؛ مسالهای که باعث میشد
تصاویری که این روزها از طریق رسانهها در مصر میبینیم، در کف خیابانهای
تهران نظارهگر باشیم.
اگر انتخابات در سال 88 بر طبق خواسته فتنهگران باطل میشد، باید برای همیشه با صندوق رای در ایران خداحافی میکردیم
درس تاریخی رهبر انقلاب به شکست خوردگان
انتخابات سال ۸۸ این بود که برای جبران از دست رفتن قدرت باید اقدامات و
فعالیتهای سیاسی را دنبال کنند تا بتوانند در چهار سال بعد و در انتخابات
ریاست جمهوری آتی، کرسیهای قدرت را کسب کنند. در واقع باید بقا و استمرار
دموکراسی و مردم سالاری در ایران را مدیون حضرت آیتالله خامنهای دانست؛
چرا که اگر پافشاری ایشان بر دفاع از رای اکثریت مردم نبود و ایشان نیز
مانند بسیاری از سیاستمداران دنیا ترجیح میدادند راه سادهتر و کم خطرتر
لابی با کانونهای قدرت را دنبال کنند و تن به بدعتِ غیرقانونیِ «نپذیرفتن
رای و نظر مردم» میدادند، اکنون صندوق رای در این کشور کوچکترین محلی از
اعراب نداشت.
رهبر انقلاب با ایستادگی خود در برابر
همه فشارها، توهینها و تخریبها، به دوست و دشمن ثابت کردند که «جمهوری
اسلامی اهل خیانت در آرای مردم نیست»، حتی اگر اردوکشی های پرهزینه خیابانی
در مقابل آن طراحی شود. گزارهای که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری هم
برای چندمین بار اثبات شد و انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور، آن هم
تنها با هفت دهم درصد اختلاف، حتی ناظران کارکشته بینالمللی را هم شوکه
کرد و انگشت به دهان گذاشت.
اگر ایستادگی حضرت آیتالله خامنهای و
پافشاری ایشان بر صیانت دقیق و جدی از آرای مردم نبود، هر روز خیابانهای
تهران نظارهگر جوی خونِ افرادی بودند که در آتش اردوکشی خیابانی طرف های
مختلف، جان خود را از دست میدادند. هر چند همان معدود هموطنانی هم که در
فتنه جان خود را از دست دادند، حاصل کینهتوزی و لجبازی سران فتنه و
حامیانشان بودند و «باید» در دادگاه پاسخگوی اعمال غیرقانونی خود باشند و
محاکمه شوند اما اینکه آمار کشته شدگان به روزانه صدها نفر نرسید و آرامش
این روزهای کشور، همه و همه مدیون مقاومت حضرت آیتالله خامنهای در برابر
بدعتهای غیرقانونی است.
در واقع، نتیجه عملی مدلی را که میرحسین موسوی در سال 88 بدنبالش بود، امروز میتوان در کف خیابانهای مصر دید.
رئیسجمهور برگزیدهای که توسط نیروهای
نظامی، برکنار شده و در محاصره است؛ خیابانهایی که شاهد درگیری و خونریزی و
خرابی هستند؛ رسانههایی که آشوب در کشور را به افکار عمومی جهان مخابره
میکنند؛ درگیری و کشمکش میان نیروهای سیاسی؛ هرج و مرج و ناامنی... تصور
این منظره در ایران هم سخت نبود، اگر «سیدعلی حسینی خامنهای» در برابر
خواسته غیرقانونی فتنهگران نمیایستاد.