سيد مسعود شجاعي طباطبايي با انتشار پست جديد در وبلاگ خود عکسي از شهيد تيرباران شدهاي را در عمليات بيتالمقدس منتشر کرد.
به گزارش مشرق، در اين متن آمده است:
منطقه
عمومي بستان، آذر 1360، رزمندگان با بررسي كارت هويت يك شهيد، در حال
شناسايي او هستند. عراق در عمليات طريق القدس، تعدادي از رزمندان را به
اسارت گرفت و با چشمان بسته آنان را تيرباران كرد.
درباره اين عكس چه بگويم، اين عكس گواه آن جنايت بزرگي است كه صدام و در
كنارش 58 كشور دنيا با قساوت و جور انجام دادند، شاهد اثبات حقيقتي است كه
خيلي ها سعي در انكار آن دارند، نمونه بارز ارزش هايي است كه پايمال شد و
به گمان عده اي معدود از ياد مي رود، مگر مي توان اين جنايت را به فراموشي
سپرد؟ اين اتفاق و اين اعتراض سرخ بر حاكميت سياه جباران زمانه ما، فرياد
خشمي است بر سر سكوتي كه همه حلقوم هاي بريده شده در كربلا گواه آنند،
«شهادت» آن چيزي است كه برخي نامردمان نااهل مي خواهند از تاريخ پاك كنند
و «نمونه»اي است از آن كه بايد باشد و «گواهي» است بر آنچه در اين «زمانه
جور و ستم» خاموش و پنهان، بر دنياي ما مي گذرد و تنها شهادت شيوه مقاومتي
است كه حقيقت را روزي برملا مي كند، ما در زمانه اي زندگي مي كنيم كه نظام
كفر، دروغ و ريا آن را خلق سلاح كرده و وفاداران به حقيقت و امام و ولايت
را تهديد مي كند.
اما
همه اين تهديدها و اتفاقات شوم با معجزه اي با عنوان شهادت، باعث ثبات و
قوام اين نظام شده است. به راستي كجا بودند آن زمان كساني كه در حال حاضر
دم از دموكراسي خواهي و انسان دوستي مي زنند و فرياد وا اسلاما سر مي
دهند، رزمنده اي را اسير بگيري و بعد چشم بسته، او را به شهادت برساني،
مگر تاريخ به آساني از اين جنايات مي گذرد؟
و اما تو عزيز دلم كه
در غربت تنهايي شيعه چشمان زيبايت را بسته و به شهادتت رساندنت، فداي
مظلوميتت شوم، مي دانم در آستانه رفتن به سوي معشوق چهره ات گلگون و
برافروخته و قلبت مالامال از شوق به تپش درآمده بود، چگونه فاصله حضور را
كم كردي و با شهادت به بالاترين قله ي معراج بشريت رسيدي. در هنگام جنگ
تحميلي، با عزت، حيات ابدي خود را تضمين كردي و با شهادت، حيات و زندگي و
ايمان و آينده اين نظام را تثبيت نمودي!
------------------------------
پ.ن
1 – فدايت
شوم، اكنون شهيدان زنده اند و ما مردگانيم، شهيدان سخن گفتند و ما ناشنوا
بوديم، آنها را انتخاب كردند و ما هنوز در انتخاب ترديد داريم. غافلان
ماندند و عزيزترين گوهرهاي بشريت رفتند. سخنم با نسل سوم است، عزيزانم، در
مذهب و فرهنگ ما و در تاريخ ما، اين نمونه ها درس هايي است كه خدا از طريق
شهدا به ما مي آموزد كه مي توان تا خود «خدا» معراج كرد!
2 –
آيا ما وارث به حق عزيزترين امانت هايي هستيم كه با شهادت، اين نظام را
تثبيت كردند؟ اگر هستيم پس مسئوليم. بايد نمونه باشيم و نمونه بسازيم تا
نه تنها براي مردم خود بلكه براي دنيا شهادت دهيم كه شاهد بوديم و ولايت
تنها راه رسيدن ما به حقيقت حق است و لاغير!
3- گل واژه های این مطلب از دکتر علی شریعتی است.