کد خبر: ۱۴۵۸۲
زمان انتشار: ۱۳:۴۶     ۰۱ تير ۱۳۹۰

بولتن نيوز: گرچه روز اول تیر سال 60، یادآور صدور فرمان امام راحل برای برکناری بنی‌صدر است، اما در لابه‌لای هیاهوهای سیاسی آن روز، یک فرمان دیگر نیز از سوی امام (ره) صادر شده و آن فرمان تشکیل سازمان تبلیغات اسلامی است. قطعاً این یک برداشت شخصی و دلی است و نمی‌شود به طور قطع چنین ادعایی کرد، اما گویی امام (ره) راه حل اساسی ظهور نکردن دوبارۀ بنی‌صدرها را در عجین شدن دین با پوست و گوشت آدم‌های این دیار می‌دانست و به همین دلیل، در زمان صدور یکی از تاریخی‌ترین فرمان‌های سیاسی‌شان یک فرمان فرهنگی نیز صادر می‌کنند. گویی می‌خواستند به ما بفهمانند "تا فرهنگ یک جامعه اصلاح نشود، هیچ چیز آن جامعه اصلاح نمی‌شود."

شهید مطهری رضوان‌الله در باب مفهوم تبلیغ می‌فرماید: «تبلیغ، کلمه‌ای است که در قرآن مجید زیاد استعمال شده است. در قرآن کریم، از پیغمبران خدا به عنوان مبلغان رسالت الهی یاد شده است. ... بدبختانه این کلمه در عرف امروز، سرنوشت شومی پیدا کرده، به طوری که امروز در عرف ما فارسی زبان‌ها، تلبیغ یعنی راست و دروغ جور کردن و در واقع فریبکاری و اغفال برای به خورد مردم دادن یک کالا. ... ابلاغ، در مورد رساندن یک فکر و یا یک پیام است. یعنی در مورد رساندن چیزی به فکر و روح و ضمیر و قلب کسی به کار می‌رود. و لهذا محتوای ابلاغ نمی‌تواند یک امر مادی و جسمانی باشد، حتماً یک امر معنوی و روحی است، یک فکر و یک احساس است. حماسۀ حسینی/جلد اول/ص 189تا191»

آنچه از این تعریف برمی‌آید این است که تبلیغ، سر و کار زیادی با هنر و رسانه دارد. یعنی برای رساندن پیام دین به مردم، باید از زیبایی‌های معنوی فطری و برجسته‌کردن ظرایف و نکات روح‌نواز و جذاب استفاده کرد تا بتوان آنرا در معرض مخاطبان قرار داد و آنها را معطوف به معارف دین کرد. اصولاً استفاده از هنر برای تبلیغ دین، ریشه و سابقه در خود دین دارد. مختصراً و به عنوان مثال، زیبایی‌های نهفته در قرآن برای جذب انسان‌ها، نمونه‌ایست از استخدام هنر برای دین. البته باید به این نکته توجه کرد که در هر عصری، سلایق و ویژگی‌های زیبایی‌شناختی متغیر است و باید با عنایت به "زبان زمان" دست به تبلیغ دین زد. بالطبع، در این عصر نیز باید تبیلغ اسلام را از مجرای هنر و رسانۀ معاصر انجام داد و از هماهنگی این دو بهره برد.

اما برای داشتن تبلیغات اسلامی موثر، چه باید کرد؟ در عصری که اید‌ئولوژی‌های رقیب سودای طرفدار جمع‌کردن دارند و با هر زر و تزویری می‌خواهند بر مریدان‌شان اضافه کنند، چگونه می‌توان وارد جامعۀ جهانی شد و حقیقت اسلام را به مردم جهان رساند و آنرا با روح و جان ایشان پیوند داد؟ در اوضاعی که استعمارگران، صاحبان امروزین ابزارهای هنری و رسانه‌ای پیشرفته‌اند، آیا اقدامات کوچک و سطحی ما رطرف‌کنندۀ نیازهای موجود در این بخش خواهد بود؟

به نظر می‌رسد گام اول برای داشتن تبیلغات اسلامی ایده‌آل، پیوند دو نهاد دین و هنر در جامعۀ اسلامی ماست. یعنی لازم است تا از یکسو روحانیت ما به این واقعیت و نیاز برسد که برای رساندن محتوایی که قرن‌ها در پی آن بوده و در حد بسیار متعالی دارای آن است، به خیل میلیونی و یا میلیاردی انسان‌های این ارض خاکی، چاره‌ای جز توسل به ابزار هنر ندارد و چه بخواهیم چه نخواهیم زبان این عصر، زبان رسانه است و باید از کانال این پدیده به گفتگو با مردم نشست. شاید هیچ کس به اندازۀ شخص شهید مطهری، نماد ورود نهاد روحانیت به عرصۀ هنر نیست. وقتی نگاهی به داستان راستان می‌اندازیم و مقدمۀ آنرا تورق می‌کنیم، به نیت این شهید عالی مرتبه برای نیل به این هدف پی می‌بریم و می‌فهمیم که چرا این اندیشمند اسلامی و فیلسوف بزرگ، تصمیم می‌گیرد تا برای کودکان داستان بگوید.

اما از سوی دیگر، نهادهای هنری و هنرمندان ما نیز باید به این موضوع پی ببرند که هنر صرفاً ابزاری برای انتقال محتواست و برای در اختیار گرفتن مضمون‌های عالی، باید به سرچشمه‌های معارف متعالی رجوع کرد و چه منبعی غنی‌تر و مناسب‌تر از دین اسلام. به عبارت دیگر آموزش دینی هنرمندان، امری لازم و غیرقابل انکار است و این اتفاق زمینه ساز ارتقای هنر و آثار هنری خواهد شد.

ولی این پیوند در شرایطی خواهد رخ داد که اولاً؛ از سوی این دو نهاد برای گرایش به سوی هم احساس نیاز شود و ثانیاً؛ مکانی برای نشستن و گفتگو و مواجه شدن این دو با یکدیگر ایجاد شود تا ترکیبات هنری- دینی در قالب آثار فاخر تولید شود. به عبارت دیگر باید یک جایی وجود داشته باشد که ورود در آن تنها به این خاطر باشد که بین روحانیت و هنرمندان ادغام و انضمام صورت بگیرد تا یکی از دغدغه‌های مقام معظم رهبری که در دیدار سال گذشتۀ ایشان با روحانیت قم عنوان شد، به این شکل برطرف شود و تبلیغات اسلامی مطلوب‌تری داشته باشیم. البته خوب است به بعضی ثمرات این پیوند اشاره کرد و در این بین تجلیلی از سریال‌هایی چون امام علی (ع)، مسافر ری، معصومیت از دست رفته، مختارنامه، مریم مقدس و فیلم‌هایی چون ملک سلیمان کرد.

در انتها نیز لازم است نقدی به وضعیت تبلیغات اسلامی در جامعه داشته باشیم. به نظر می‌رسد اصلی‌ترین ایراد وارد به نحوۀ تبلیغات اسلامی موجود، ضعف محتوایی و تکنیکی در چنین آثاری است. یعنی هم شاهد این هستیم که گاهی اوقات به جای دین، شبه دین یا فرعیات غیر ضروری دین به مخاطب عرضه می‌شود (نگاهی بیاندازید به خیل سریال‌های ویژۀ ماه رمضان، فیلم‌های معناگرا در سینما، برنامه‌های مخصوص دوران عزا و شهادت که بجای عرضۀ معارف اصیل دین، دست به نشان دادن فرایض دینی می‌زنند و ...) و هم اینکه بعضی از این محصولات ارائه شده، با روش‌های کاملاً سر سری و غیر هنری ساخته شده و انگار تولید این آثار، کاری است مثل بقیۀ کارهای جاری یک اداره که مهم، انجام دادن و رد کردن بیلان کاری مد نظر است و فاخر بودنش، ارزشی ندارد. البته حجم آثاری که در رسانه‌های ما به تبیلغ دین می‌پردازد (چه آثار فاخر، چه سطحی) نیز اندک است. کافی است بین چنین آثاری و تبلیغات تجاری پخش شده در رسانۀ ملی مقایسه‌ای کنیم تا متوجه شویم میزان حضور تبلیغات اسلامی در سطح جامعۀ ما اندک است و آنقدری که شاهد تبلیغ پفک هستیم، شاهد بازتولید معارف دینی ‌نیستیم.

سیدمجتبی نعیمی

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها