کد خبر: ۱۴۵۳۹
زمان انتشار: ۱۰:۰۸     ۰۱ تير ۱۳۹۰
به آقاي كاظمي زنگ زدم و گفتم كه اين چه رماني است كه جديداً منتشر شده و شما ويراستاري كرديد؟ گفت كه شما از كجا فهميديد؟ گفتم آقا به من فرمودند. گفت اين رمان هنوز توزيع نشده!..گفتم حضرت آقا گفتند كه من آن كتاب را خواندم كه آقاي كاظمي خيلي متعجب شد.

به گزارش  پايگاه اطلاع‌رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله خامنه‌اي، توصيه رهبر انقلاب به شاعران آئيني درباره لزوم پرداختن به مسائل دفاع مقدس و همچنين مطروحه ايشان در وصف «جانباز شهيد»، بهانه‌اي شد تا به سراغ محمدحسين جعفريان، نويسنده، شاعر و منتقد ادبيات دفاع مقدس برويم. لزوم پرداختن به موضوعات مربوط به دفاع مقدس، دلايل غفلت از آن و بيان خاطره‌اي خواندني از رهبر انقلاب، از بخش‌هاي مهم اين گفت‌وگو است:

در ديدار رهبر معظم انقلاب با شعراي آئيني، ايشان از اهميت و توجه بيشتر به شعر دفاع مقدس صحبت كردند. به نظر شما دليل طرح اين موضوع در چنين جلسه‌اي چيست؟

جعفريان: وقتي حرف از شعر دفاع مقدس مي‌زنيم، بايد بدانيم كه گستره‌ي آن بسيار وسيع است. برخي فكر مي‌كنند كه شعر دفاع مقدس فقط به مسائل جنگ هشت ساله منحصر مي‌شود؛ كما اين‌كه دفاع مقدس همان هشت سال بود اما شعر دفاع مقدس شامل تمام سروده‌هايي هست كه در آن‌ها از مقدسات دفاع مي‌شود كه آن مقدسات، بخش قابل توجهي از مسائل آرماني و آييني ماست. البته در ديداري كه شعراي آئيني خدمت ايشان رسيدند، از چهره‌هاي شعر مقاومت و دفاع مقدس كمتر حضور داشتند گرچه ذات برگزاري چنين جلساتي مغتنم است.

يكي از سوژه‌هايي كه رهبري توصيه كردند تا شاعران در شعرگويي از آن بهره ببرند، جانبازهايى هستند كه پس از مدتى به شهادت مي‌رسند. نظر شما درباره اين سوژه و ديگر سوژه‌هاي دفاع قدس چيست؟

جعفريان: از اين دست سوژه‌ها بسيار فراوان است. بحث جغرافياي دفاع مقدس، بحث مناطق جنگ‌زده‌اي كه مردمش درگير جنگ بودند، بحث خانواده‌هاي شهدا، بحث همسران شهدا و فرزندانشان، بحث فرزندان و همسران جانبازاني كه به سختي از اين نور چشمان خودشان نگهداري مي‌كنند و در كنار آن‌ها زندگي مي‌كنند و در عين حال هزار و يك گوشه و كنايه هم مي‌شوند. اين‌ها همه انبوه مسائلي است كه اگر بخواهيم همه‌ي آن را بگوييم، ليست بلند بالايي مي‌شود و در حوزه ادبيات دفاع مقدس مي‌تواند مورد توجه قرار بگيرد و البته تا به حال مغفول مانده است.
مظلوميت بچه‌هاي بعد از جنگ، حقيقتاً موضوعي بوده كه كمتر در عرصه ادبيات دفاع مقدس به آن پرداخته شده است. عمدتاً هرچه كه پرداخته شده نقل شهيد و شهادت و صحنه‌هاي شهادت و خاطرات زمان جنگ بوده و ما به ادبيات دفاع مقدسِ بعد از جنگ، ورود خيلي كمي داشتيم.

شما در كشور روسيه مشاهده مي‌كنيد كه هنوز عمده‌ترين و بهترين رمان‌هايي كه گل سرسبد رمان‌هاي آن‌جاست، رمان‌هايي است كه در مورد جنگ جهاني دوم -كه بيش از نيم قرن از آن مي‌گذرد- نوشته مي‌شود. اين منصفانه نيست كه ادبيات جنگ تنها به خودِ هشت سال جنگ بپردازد، در حالي كه به عوارض و عواقب و در عين حال ويژگي‌ها و دستاوردهاي درخشاني هم كه داشته، بايد پرداخته شود. وقتي حضرت امام(ره) مي‌فرمايد كه جنگ براي ما نعمت است، منظورشان اين نبوده كه فقط براي اين دوره هشت ساله نعمت است، بلكه اين جنگ براي ابد در تاريخ اين سرزمين نعمت است و مي‌تواند سرچشمه هزار و يك الهام باشد كه خيلي از اين‌ها مغفول مانده است.

به نظر شما دليل بي‌توجهي و مغفول ماندن عرصه شعر دفاع مقدس در كشور ما چيست؟

جعفريان: در دوره‌اي نهادهاي فرهنگي مسئوليت اين كار را بر عهده گرفتند كه عمده‌ي آن‌ها را آدم‌هايي اداره مي‌كردند كه سررشته چنداني از حوزه شعر و فرهنگ و ادبيات نداشتند. اين حضور باعث شد كه بعضي از آثار سفارشي را توليد كنند كه خواننده را نسبت به آثار مربوط به جنگ سرخورده مي‌كرد. در يك دوره‌اي اين آثار، كم‌فروش‌ترين آثار بود. خوشبختانه اين دوره كم و بيش سپري شده و الان وضعيت در حال تغيير است.

در آن دوره، تعداد شاعراني كه به موضوع دفاع مقدس توجه مي‌كردند كاهش پيدا كرد. يكي از دلايل آن شايد همين نگاه سفارشي بود كه همه به جنگ داشتند و اين باعث شد عمده كساني كه به اين مسئله وارد مي‌شدند، نگاهشان از سر اعتقادات و باورهاي قلبي نباشد. اين نگاه، هم به كيفيت و هم كميت آثار جنگ، آسيبي جدي وارد كرد.

بر همين اساس به شاعران دفاع مقدس، هميشه به چشم شاعران دست دوم نگاه مي‌شد؛ به اين بهانه كه اين‌ها نگاهشان فقط به جنگ محدود مي‌شود و با اين شعرا، مثل ديگران كه انتشارات مختلف، آثارشان را چاپ مي‌كردند و به برنامه‌هاي مختلف دعوت مي‌شدند، با آن‌ها برخورد نمي‌شد. اين عطوفتي كه در كلام حضرت آقا نسبت به اين بخش از شعر و شاعران ما هست، در عامه‌ي مديران فرهنگي ما نبود.

نكته ديگر اين‌كه در دوره گذشته، نقد و بررسي در حوزه ادبيات دفاع مقدس به ويژه شعر دفاع مقدس به طور جدي، حرفه‌اي، كلاسيك و دانشگاهي انجام نشد. اين‌ها، به علاوه‌ي كمبود منابع و مابقي مسائل باعث شد تا اين عرصه خالي بماند و آدم‌هاي حرفه‌اي به تدريج منزوي شدند و براي دل خودشان شعر گفتند. بعد از مدتي، متقاضيان اين نوع شعر، وقتي كه آثاري به دستشان نرسيد، آن‌ها هم از گردونه خارج شدند و يك جوري كل اين هسته، از آدم‌هايي كه داشت، تخليه شد. به نظر من بايد اين نوع نگاه دگرگون و مسئله احيا شود تا به روزهاي درخشان برگرديم.

از مطروحه‌اي كه رهبر معظم انقلاب بعد از ديدار شعراي آئيني مطرح كردند و طي آن يك بيت شعر را در وصف جانباز شهيد به شاعران پيشنهاد كردند، خبر داريد؟ نظر شما در مورد اين پيشنهاد رهبر معظم انقلاب چيست؟

جعفريان: بله، اما جاي سؤال است كه چرا رسانه‌ها به مواردي كه حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در حوزه‌هاي فرهنگ و به ويژه شعر مطرح مي‌كنند، به شايستگي نمي‌پردازند؟ بارها در جلساتي كه شعرا خدمت ايشان مي‌رسيدند، نكاتي مطرح مي‌شد كه رسانه‌ها به‌طور فراگير به آن نمي‌پرداختند. مثلاً اگر ايشان بحثي سياسي را مطرح كنند، رسانه‌ها به صورت گسترده به آن مي‌پردازند اما به حوزه فرهنگ كه مي‌رسد، كششي نشان نمي‌دهند كه إن‌شاءالله اين نقص رفع شود. در مورد بيت مطروحه ايشان هم بايد بگويم كه اين فرصت مناسبي است كه مي‌تواند اين نوع شعر و شعرايي كه تمايل و توانايي سروندن آن را دارند، را ترغيب كند تا آثار نابي توليد كرده و سر منشاء آثار بيشتري در اين زمينه باشيم.

در پايان اگر خاطره‌اي از ابعاد شخصيت فرهنگي و هنري رهبر معظم انقلاب داريد بفرماييد.

جعفريان: من در ديدارهاي متعددي با رهبر انقلاب حاضر بودم و يك جلسه هم خصوصي خدمت ايشان رسيدم كه مفصل بود و تقريباً يك ساعت و نيم طول كشيد و حرف‌هاي زيادي رد و بدل شد.

آخرين بار آن در ماه رمضان سال گذشته بود. ما پس از افطار به همراه آقاي شهرام شكيبا و باقي دوستان به حياط آمديم. رهبر انقلاب نيز وارد حياط شدند. به ما كه رسيدند، احوال من را پرسيدند و سراغ آقاي محمدكاظم كاظمي (شاعر افغاني) را گرفتند. بعد هم دست من را گرفتند و همراه خودشان چند قدمي بردند و در راه پرسيدند كه آقاي كاظمي كجا هستند؟ گفتم كه مشهد هستند؛ گفتند به اين جلسه آمدند؟ گفتم اطلاع ندارم و ايشان را نديدم. سراغ چند تا ديگر از دوستان افغاني را گرفتند و بعد سراغ يك رمان را از من گرفتند و گفتند اخيراً يك افغاني مقيم نروژ آن را منتشر كرده كه خيلي در دنيا سر و صدا كرده است.

من به خاطر شغلي كه داشتم، سال‌هاي سال در افغانستان زندگي كردم و موضوعات افغانستان را خيلي دقيق دنبال مي‌كنم. بلافاصله گفتم كه احتمالاً رمان «بادبادك‌باز» آقاي خالد حسيني را مي‌گوييد؟ ايشان گفتند كه نخير، من آن كتاب را خواندم. بعد گفتم كه شايد «از سرزمين آفتاب» را مي‌گوييد كه آن هم خيلي سر و صدا كرده است؟ بعد آقا فرمودند كه نه! اسم آن رمان «از سرزمين آفتاب تابان» است. آن رمان را هم خواندم. گفتند كه يك نويسنده ديگري آن كتاب را نوشته، كه خيلي هم قطور و مفصل است و آقاي كاظمي هم آن را ويرايش كرده است. گفتم عجيب است؛ اگر باشد من حتماً در ذهنم دارم. بعد از ايشان پرسيدم شما خودتان اسم نويسنده را يادتان نمي‌آيد، كه ايشان در خاطر نداشتند.

بعد، پيرو آن جلسه‌ي خصوصي كه خدمتشان بودم و نكاتي كه ايشان در آن جلسه فرموده بودند تا پيگيري شود، از ايشان خواستم تا وقت ديگري تعيين كنند تا مجدداً خدمت برسم و توضيحاتي ارائه كنم. حضرت آقا فرمودند: «آقاي جعفريان! خيلي سرم شلوغ است. اگر بشود و وقت خالي شد، من مي‌گويم كه وقت بگذارند تا شما را ببينم» من خودم يك لحظه متأثر شدم كه حضرت آقا بايد به جعفريان هم پاسخ‌گو باشند! اشك در چشمانم جمع شد، بعد شانه‌شان را بوسيدم، به علامت اين‌كه دهانم بسته است. گفتم كه حاج‌آقا هيچ مشكلي نيست. همه آن‌ها انجام شده، فقط محض اين بود كه بهانه‌اي بشود تا شما را ببينم. اصلاً نيازي نيست، راحت باشيد.

جلسه كه تمام شد، به آقاي كاظمي زنگ زدم و گفتم كه اين چه رماني است كه جديداً منتشر شده و شما ويراستاري كرديد؟ گفت كه شما از كجا فهميديد؟ گفتم آقا به من فرمودند. گفت اين رمان هنوز توزيع نشده! يك رماني هست براي آقاي دكتر اكرم عثمان نويسنده بزرگ افغاني كه در نروژ ساكن است و در حدود سه هزار صفحه است و من ويرايش كردم اما هنوز اين كتاب در ايران توزيع نشده است. گفتم حضرت آقا گفتند كه من آن كتاب را خواندم كه آقاي كاظمي خيلي متعجب شد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها