به گزارش 598 به نقل از سايت
گل – زماني رفتن از پرسپوليس به استقلال يا برعكس بزرگترين خلاف يا گناه
فوتباليست هاي اين دو تيم به حساب مي آمد و تقريبا هيچكس جرات شكستن قبح
اين مساله را نداشت.
از
بين قديمي ها شاهرخ بياني براي يك سال حضورش در پرسپوليس كلي دليل و مدرك
آورد اما هنوز هم خيلي ها آن برد سه – صفر و ميزان تاثيرگذاري شاهرخ در
آن برد تاريخي پرسپوليس در تاريخ دربي ها را فراموش نكرده اند.
بعد
تر حضور امير موسوي نيا و علي اكبريان كه در ابتدا و ميانه دهه 70
پرسپوليسي شدند سر و صداي زيادي به پا نكرد چرا كه يكي بازيكن چندان محبوبي
نبود و ديگري در سال هاي نزولش به جمع سرخ ها پيوست.
در
اين سوي ميدان اما حضور مهدي هاشمي نسب در اردوي رقيب ديرينه يك اتفاق
فراموش نشدني و عجيب بود چرا كه هاشمي نسب با گلزني در دربي ها براي
پرسپوليس به بازيكن محبوب آنها و منفور آبي ها تبديل شده بود.در واقع
انتقال هاشمي نسب به استقلال تا حدود زيادي قبح جابجايي بازيكن بين دو تيم
را شكست و كم كم اين مساله به امري عادي تبديل شد.
بعد
ها علي انصاريان بعد از دوره طولاني حضور در پرسپوليس و حضور در يكي دو
تيم ديگر سر از استقلال در آورد تا مشخص شود متعصب ترين بازيكنان هم مي
توانند تحت شرايطي خاص رنگ عوض كنند.
در
اين ميان مديران دو باشگاه در مقطعي قصد داشتند تا با امضاي توافقنامه جذب
بازيكن از همديگر و تركاندن بمب هاي اينچنيني را متوقف كنند اما اين كار
هم مقطعي بود و فايده نداشت و كم كم اين اتفاق كاملا عادي و طبيعي جلوه
كرد تا جايي كه شايعاتي مثل حضور كريم انصاري فرد در استقلال و حضور مجتبي
جباري در پرسپوليس ديگر مثل ده سال پيش هواداران دو تيم را اذيت نمي كند.
با
اين حال فعلا در تيم فصل آينده پرسپوليس و استقلال هشت چهره سابقه بازي
در تيم هاي رقيب را داشته اند و حضور برخي از آنها در تيم رقيب كمي عجيب
به نظر مي رسد.
1)مهرداد پولادي:اين
چپ پاي كرجي سال هاي زيادي در استقلال نبود و مستقيما از اين تيم به جمع
قرمزها نپيوست .پولادي بعد از حضور در پيكان ، تراكتورسازي و مس كرمان
سرخپوش شد اما يك استقلالي تمام عيار است.جالب اينكه در اين يك سال و نيم
حضورش در پرسپوليس آنقدر جنگنده و با تمام وجود بازي مي كند كه هوادران
اين تيم او را يكي از با غيرت ترين يا متعصب ترين بازيكن تيم شان مي دانند.
2)بهزاد غلامپور:مربي
سابق دروازه بان هاي استقلال كه يكي دو مقطع در كادر فني اين تيم حضور
داشت با علي دايي از راه آهن به پرسپوليس آمد و البته كمتر از محمد علي
يحيوي زير بار انتقاد رفت اما كسي تصور نمي كرد غلامپور با آن تعصب و علاقه
مندي شديد به رنگ آبي روزي براي سرخ ها شمشير بزند.شادي گل هاي عجيب او در
بازي هاي استقلال و به خصوص دربي ها را به ياد بياوريد.راستي او امسال در
دربي بعد از گل احتمالي پرسپوليس چه كار خواهد كرد؟
3)ميثم حسيني:در
تمرينات پيش فصل ليگ نهم و قبل از آنكه كرانچار بيايد او در تست پرسپوليس
شركت كرد اما عبدي و عابدزاده ردش كردند تا به استقلال برود.اين مدافع
مازندراني در استقلال خيلي زود جا افتاد و در تيم مظلومي يكي از خوب ها
بود اما فصل گذشته وقتي خيلي كم به ميدان رفت در نيم فصل به نفت تهران
پيوست و حالا بازيكن پرسپوليس است.البته تا اينجاي كار انتقال او نه براي
استقلالي ها ثقيل آمده و نه پرسپوليسي ها او را پس زده اند.
4)محمد قاضي: بعد
از يك فصل تلخ در پرسپوليس او تنها چهره از اين جمع شش نفره است كه دست به
حركتي انتحاري زده و مستقيما از يك تيم به تيم رقيب پيوسته است تا جسارتش
بيشتر به چشم بيايد.قاضي كه با دلخوري از پرسپوليس جدا شد حالا مي خواهد با
لباس استقلال پيراهن تيم ملي را پس بگيرد اما به نظر مي رسد هواداران
متعصب پرسپوليس او را به اين راحتي ها رها نخواهند كرد.از همين حالا شعار
عليه او در تمرين هاي پرسپوليس شروع شده و معلوم نيست در دربي چه اتفاقاتي
انتظار او را مي كشد.همچنين در آن سو و اردوگاه آبي هم نگاه هاي زيادي به
قاضي است.آنجا هواداران مي خواهند قاضي با نشان دادن عدد 4 با انگشت هايش
شدت عطش انتقامجويي اش از پرسپوليس را به رخ بكشد كه البته او فعلا تن به
خواسته هاي آنها نداده.
5)پژمان نوري:جدايي
پژمان از ملوان براي انزلي چي ها بسيار سنگين و تلخ بود اما بالاخره اتفاق
افتاد.معلوم نيست در انزلي چه اتفاقاتي انتظار پژمان را مي كشد اما بعيد
نيست پرسپوليسي ها هم به آبي پوش شدن نوري واكنش نشان دهند.پژمان نوري چهار
سال براي پرسپوليس بازي كرد و حتي به بازوبند كاپيتاني اين تيم هم رسيد و
محبوب شد.او در ليگ هفتم يكي از اركان قهرماني سرخ ها در بود اما حالا در
جبهه آبي ها مي جنگد.امسال پژمان دل دو گروه راشكست؛هم همشهريان متعصبش در
انزلي هم پرسپوليسي هايي كه مي دانستند او طي اين سه چهار سال اخير مي
خواسته به جمع سرخ ها برگردد اما شرايط اجازه نمي داده اين بازگشت اتفاق
بيافتد.
6)عليرضا واحدي نيكبخت:با
اينكه تعداد سال هايي كه نيكي در جمع آبي ها بوده خيلي بيشتر از مدتي است
كه وي براي پرسپوليس بازي كرده اما هيچ كس يادش نرفته كه انتقال او از
استقلال به پرسپوليس يك بمب بزرگ بود كه به دست محمد حسن انصاري فرد مدير
عامل وقت پرسپوليس منفجر شد.نيكي آن روزها در اوج دوران بازيگري و از تيم
حريف به پرسپوليس آمد.او در دربي به استقلال گل زد،شادي كرد و دو سه فصل
خوب را در جمع سرخ ها گذراند.بعد از آن واحدي افت كرد و چند سالي از سطح
اول فوتبال دور شد تا اينكه براي ليگ سيزدهم به استقلال پيوست.
در
واقع شرايط نيكبخت باعث شده تا خيلي سخت بتوان او را يك استقلالي صرف
ناميد كه بنا به اقتضائات راهي تيم حريف شده ضمن اينكه استقلالي ها هيچ
گاه فرموش نمي كنند كه در 28 ارديبهشت87 او چگونه مثل يك پرسپوليسي اصيل و
قديمي با بستن شال پرسپوليس به پيشاني اش براي قرمزها سرود قهرماني مي
خواند و كفر شان را در مي آرود.
حالا
نيكبخت در 33 سالگي به استقلال برگشته و برخي از آن آبي هاي متعصب او را
نمي پذيرند و تهديدش كرده اند اما بايد ديد ادامه راه براي او هموار خواهد
بود يا مشكلات ادامه دارد.
7)محمد رضا مولايي:بدنساز
سخت جان امروز پرسپوليس دو سال قبل به استقلال رفت تا با كادر مظلومي كار
كند.او در دوره حضور دايي در پرسپوليس با سرخ ها كار مي كرد اما با
استقلالي ها از جمله جباري و تيموريان رابطه خوبي دارد و به همين خاطر دو
سال قبل به جمع آبي ها پيوست اما هواداران دو تيم - به غير از يكي دو مورد
كوچك - هيچ حساسيتي نسبت به اين جابجايي ها نداشتند و مولايي امروز هم در
پرسپوليس راحت كارش را انجام مي دهد.
8)سيد مهدي سيد صالحي:همين
دو سال پيش بود كه در خط حمله استقللالي ها براي باز كردن دروازه رقباي
اين تيم تلاش مي كرد اما حالا او يكي از مهمترين مهاجمان نوك پرسپوليس به
حساب مي آيد.البته سيدصالحي بعد از حضور در استقلال ،در سپاهان و
تراكتورسازي هم بازي كرد و شايد به هين خاطر است كه آبي ها زياد به او و
سرخپوش شدنش بند نكرده اند.خود سيد صالحي هم در بدو ورود به پرسپوليس در
اين زمينه دست به عصا جلو رفت و حرفي نزد تا حاشيه ساز شود اما بايد منتظر
شروع فصل بود و ديد آيا آبي ها او را راحت خواهند گذاشت يا نه.