598 به نقل از کیهان: پايگاه اينترنتي کانترپانچ در تبيين اين ارزيابي خود، به مرور برخورد
خيانتآميز دولت آمريکا با برخي مقامات سابق ايراني و همچنين سران ساير
کشورها پرداخت و نوشت: اکنون که يک ميانهرو در ايران به قدرت رسيده، چه
تغييري در سياست غرب ايجاد ميشود؟
روحاني از حمايت هاشميرفسنجاني
و محمد خاتمي دو رئيسجمهور سابق برخوردار بود. آن دو در دوره
رياستجمهوري خود حامي بهبود روابط با آمريکا از طريق نزديک شدن به آمريکا
در چارچوب همکاري بودهاند. اما هيچ يک در مقابل با هيچ نوع همکاري از سوي
واشنگتن مواجه نشدند و همين منجر به احساس نااميدي در آنان و بدبيني
فزاينده نزد رهبر ارشد در اين باره شد که آمريکا واقعاً به بهبود روابط يا
همکاري با ايران علاقمند باشد.
کانترپانچ مينويسد: هاشميرفسنجاني
که در سال 1989 به رياستجمهوري ايران برگزيده شد، شروع به بهبود روابط با
آمريکا از طريق نشان دادن دوستي ايران کرد. «جرج بوش» پدر رئيسجمهوري وقت
آمريکا به ايران وعده داد که چنانچه از اهرم خود در لبنان براي کمک به
گروگانهاي آمريکايي که در آن کشور نگهداري ميشدند، استفاده کند، از اين
اقدام تا مدتها قدرداني خواهد شد و حسننيت به دنبال خود حسننيت ميآورد.
بنابراين رفسنجاني با موفقيت مداخله کرد و موفق به آزادي گروگانهاي
آمريکايي شد.
اما بوش در مقابل هيچ کاري نکرد و حسننيت ايران موجب
نشان دادن حسننيت متقابل از سوي آمريکا نشد. واشنگتن در مقابل به
رفسنجاني اطلاع داد که وي نبايد انتظار قدرداني از سوي آمريکا را براي آزاد
کردن گروگانهاي آمريکايي داشته باشد. در واقع ايران با آمريکا همکاري
کرد، اما آمريکا به ايران خيانت کرد.
نويسنده اين پايگاه خبري
آمريکايي، با اشاره به اينکه نايستادن دولت ايران در کنار رژيم صدام در
جريان حمله به کويت نيز تغييري در رويکرد خصمانه آمريکا ايجاد نکرد،
ميافزايد: پس از پايان دو دوره رياستجمهوري رفسنجاني،«سيدمحمد خاتمي»
اصلاح طلب در انتخابات پيروز شد. خاتمي مانند سلف خود خواستار بهبود روابط
ايران با آمريکا بود. وي شروع به محکوم کردن هرگونه تروريسم و ابراز تمايل
به پذيرش راهحل دو کشور در صورتي کرد که مورد درخواست فلسطينيان باشد که
به معني به رسميت شناختن ضمني دولت و کشور اسرائيل بود. سپس يازده سپتامبر
فرا رسيد و دوباره ايران با آمريکا همسو شد و با آمريکا عليه القاعده و
طالبان همکاري کرد.
دستکم بخشي از ائتلاف شمال که تأمينکننده
بسياري از رزمندگان ضد طالبان در هنگام حمله آمريکا و همپيمانانش به
افغانستان بود، توسط ايران تشکيل شده بود که آن را در اختيار آمريکاييها
قرار داد. ايران همچنين اطلاعاتي درباره اهداف متعلق به طالبان و القاعده
در اختيار آمريکا قرار داد. نقش ايران در تشکيل دولت پس از سقوط طالبان
حياتي بود و به اين کشور براي بازسازي ارتش افغانستان کمک کرد. اما
جرجدبليو بوش رئيس جمهوري آمريکا در عوض هيچ چيزي به ايران نداد و بوش در
مقابل حسننيت و کمک قابل توجه ايران در ژانويه2002 ايران را در سخنراني
خود در محور شرارت جاي داد. خاتمي حيرتزده شد.
کانترپانچ مينويسد:
روحاني در حالي به مقام رياست جمهوري ميرسد که در دولتهايي خدمت کرده که
اين درسهاي دردآور را آموختهاند. درس تاريخ درباره همکاري براي روحاني
اين است که شما نميتوانيد به آمريکاييها اعتماد کنيد. درسي که ايران و
رئيسجمهوري تازه آن از تاريخ آموخته همان درسي است که رئيسجمهوري سوريه
همپيمان آنها از تاريخ سوريه آموخته است.
اين گزارش تحليلي
ميافزايد: سوريه در چند سال اخير و پيش از آشکار شدن تمايل غرب به برکنار
کردن (بشار) اسد از قدرت، مانند رفسنجاني و خاتمي، مشتاق اجراي آنچه بود که
غرب از وي ميخواست تا به آمريکا و اسرائيل نزديک شود.نويسنده کانترپانچ
با مرور سوابق تعاملات سوريه با آمريکا و نهايتاً خيانت واشنگتن به دمشق
مينويسد: ساير دولتها نيز درسهاي تاريخي مشابهي نظير آنچه سوريه تجربه
کرد، آموختهاند و آن اينکه تلاشها براي همکاري با آمريکا در بهترين حالت
با سکوت و در بدترين حالت با خيانت روبرو شده است. کرهشمالي نيز دست به
تلاشهايي براي همکاري با آمريکا زد که با پيمان شکني و خيانت واشنگتن
مواجه شد.
سايت اينترنتي کانترپانچ در پايان خاطرنشان ميکند: اگر
حسن روحاني نيازمند درسهاي تاريخي بيشتري درباره پيامدهاي همکاري با
آمريکا است، ميتواند فقط از «معمر قذافي» (رئيسجمهوري ليبي) بپرسد چه
چيزي در مقابل همکاري با آمريکاييها در دستکم 8 بار تسليم غيرعادي دريافت
کرده که شامل همکاريهاي گسترده اطلاعاتي با آمريکا و انگليس و همکاري
درباره امحاء برنامههاي توليد تسليحات شيميايي، ميکربي و هستهاي ليبي
ميشود.
بنابراين در حالي که آمريکا در انتظار آن است که ايران و
ديگر کشورها، حکومتهاي اصلاحطلبي روي کار آورند که خواستار همکاري با
آمريکا هستند، ايران و بيشتر کشورهاي جهان در انتظار روي کار آمدن يک
رئيسجمهوري اصلاحطلب در آمريکا هستند که واقعاً خواستار همکاري با آنها
باشد.