به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، خرداد ماه 92 برای ایرانیان پر از روزها و شبهای خوب و دوستداشتنی بود. انتخابات پرشور، صعود تیم ملی فوتبال به جام جهانی و پیروزی تیم ملی والیبال برابر صربستان که قهرمان اروپا بود، خاطرات دلنشین مردم ایران را در ماه قبل تشکیل میدهند. تیر ماه که از راه رسید، شادیهای ملت ایران تداوم یافت و این بار هم والیبالیستهای پرافتخار ایران، ایتالیا را در خاک خودش شکست دادند و شادی را بار دیگر در دلهای مردم جای دادند اما با اتفاقی ناگوار، شیرینی شادی اخیر به تلخی گراییده است.
ایرانی، به ادبش معروف است؛ این جمله یک شعار نیست چون بارها و بارها در طول تاریخ چند هزار ساله جهان، بیگانگانی که پای به ایران گذاشتهاند یا با ایرانیان ارتباطی داشتهاند به این واقعیت اعتراف کردهاند اما ایرانی را چه میشود که "بیادبی" عادتش میشود و کاری میکند که در چشم بیگانه، بیادبی، خصلت ایرانی معرفی میشود؟
داستان از آنجا شروع شد که در ست سوم بازی ایران و ایتالیا، ایوان زایتسف، ستاره میزبان – با وجود مصدومیت – به زمین آمد و در دو ست متوالی 19 امتیاز برای تیمش گرفت و نزدیک بود که با درخشش خود، تیمش را از یک شکست تاریخی نجات دهد. زایتسف، جمعه شب نتوانست ایتالیا را به پیروزی برساند و در نهایت تیمش برابر ایران باخت اما خاطرهای که پس از آن بازی از ایرانیان در ذهن او باقی ماند، تلختر از شکست ناباورانه تیمش بود.
دقایقی پس از پیروزی خاطرهانگیز ایران برابر ایتالیا، صفحه شخصی زایتسف در یکی از شبکههای اجتماعی آماج حملات کاربران ایرانی قرار گرفت و در عرض چند ساعت، 1900 نظر، که بیشترشان حاوی دشنام و ناسزاهای رکیک بود، در آن صفحه جای گرفت. مایه تاسف این است که زایتسف در همان صفحه – پس از اطلاع از محتوای نظرات ایرانیان – نوشت:" متاسفم که بزرگترین تفریح ایرانیان، توهین به دیگران است!"
در این که تصور بازیکن تیم ملی ایتالیا از ایرانیان غلط است، هیچ شکی نیست اما چون روز روشن است که چرا او چنین تصوری از ما دارد. وقتی فریادهای دشنام و ناسزای هزاران تماشاگر فوتبال و والیبال در استادیومهای ایران، گوش فلک را کر میکرد و منتقدان می گفتند که باید برای آن کاری کرد، چنین روزی را در ذهن مجسم میکردند. وقتی کسی حاضر باشد که در ورزشگاه و در حضور دوربینهای تلویزیونی و میکروفونهای رادیویی به راحتی آب خوردن دشنام دهد و نگران نباشد که صدایش را چه کسی میشنود، نتیجه این میشود که با کوچکترین ناراحتی از یک بازیکن خارجی، از او با ناسزاهای رکیک پذیرایی کند.
اکنون که چند ساعت به آغاز دیدار دوم ایران و ایتالیا باقی مانده است، یقینا ایوان زایتسف، با انگیزهای صدچندان آماده است تا برابر ایران بدرخشد؛ شاید ناسزاهای آن عده قلیل، همان اتفاقی را باعث شود که حرفهای سرمربی تیم ملی فوتبال کرهجنوبی با بازیکنان ایران کرد و غرور و انرژیشان را چند برابر کرد.
اتفاقی که برای زایتسف افتاد، تنها یک نمونه و هشدار است؛ هشداری برای همه کسانی که مدعیاند، ایرانیان بهترین تماشاگران دنیا هستند و ورزش در ایران با روح جوانمردی و اخلاق اجین است. همچنین این مساله هشداری جدی برای کسانی است که میخواهند جو ورزشگاههای ایران را برای حضور بانوان مطلوب کنند.
داستان نظرات توهینآمیز آن عده در صفحه شخصی زایتسف با انجام دیدار امشب به پایان میرسد چون او در سالن برگزاری مسابقه با فرهنگ اصیل ایرانی از نزدیک روبرو میشود و رفتار تماشاگران خوب ایرانی در سالن، تصور او را از ایرانیان تغییر میدهد اما این جا در ایران، باید فکری اساسی برای این مساله شود تا در آینده با چنین رفتار زشتی روبرو نشویم.
روزگاری سعدی شیرازی در گلستانش نوشت:" ادب مرد به ز دولت اوست." شاعر شیرینسخن ایرانی میدانست که تا دنیا و آدمهایش هستند، ایرانی با ادب است و ادب را بر بیادبی ترجیح میدهد.