کد خبر: ۱۴۴۴۰۱
زمان انتشار: ۱۰:۱۶     ۰۹ تير ۱۳۹۲
غربیها در تلاشند که انتظاراتی از روحانی درباره تغییرات گسترده سیاسی و اجتماعی جعل کنند و اشاعه دهند که استنکاف او از اعمال این ا

دولت یازدهم برخلاف دولت‌های گذشته در حالی آماده به دست گرفتن مدیریت اجرایی کشور می‌شود که اتاق‌های فکر کشورهای غربی تصویر «واضح» اما «پر ابهامی» از آن در ذهن دارند؛ زیرا از یک‌سو روحانی را یک سیاستمدار کارکشته در عرصه ملی و بین‌المللی می‌دانند و از سوی دیگر، از برنامه‌ها و تاکتیک‌های وی در مورد بحران‌هایی که اکنون غرب با آن مواجه است، اطلاعات درست و دقیقی در دست ندارند. پیروزی دکتر روحانی در انتخابات 24 خرداد برای اتاق‌های فکر کشورهای غربی غیر قابل حدس بود و همین باعث شد که برداشت صحیح و متوازنی از نحوه فعالیت و ترجیحات سیاست خارجی او نداشته باشند؛ تردید در مورد انتخاب حسن روحانی باعث شد که پیش از برگزاری انتخابات، هیچگاه برنامه‌ها و نگاه وی در مورد مسائل داخلی و خارجی مورد بررسی جدی اتاق‌های فکر غربی قرار نگیرد. در همین زمینه، بیش از ده اندیشکده غربی سؤالات و ابهاماتی را درباره دولت یازدهم مطرح کرده‌اند.

سؤالات غرب در مورد برنامه‌های دولت یازدهم

اتاق‌های فکری غرب معتقدند که ایران در آینده نزدیک (بر اساس برخی پیش‌بینی‌ها تا پایان سال 2013) به مشکلات اقتصادی خود پایان خواهد داد زیرا قدرت‌های غربی به‌ویژه آمریکا و انگلیس ارتباطشان را با گروه‌های نفوذی خود در ایران از دست داده‌اند و نمی‌دانند که دولت جدید ایران چه برنامه‌هایی را در نظر دارد.

طرف غربی چون از روحانی و برنامه‌های وی شناخت کافی ندارد، با طرح سؤالات متعدد درصدد است که از برنامه‌های آقای روحانی اطلاع حاصل کند و به تدوین چارچوب‌های بازی با «دولت»، «ملت»، «نظام» و «جامعه بین‌الملل» بپردازد و به همین دلیل، سؤالات راهبردی ذیل را برای دوره‌های کوتاه‌مدت و تاکتیکی مطرح می‌کند:

سؤال 1: آیا انتخابات ایران می‌تواند بر بن‌بست مذاکرات اتمی جمهوری اسلامی تأثیرگذار باشد. بعد از هشت سال مواجهه جنجالی با محمود احمدی‌نژاد، آیا تعامل با رئیس‌جمهور بعدی آسان‌تر خواهد بود؟

سؤال 2: آیا او نیز در زمره‌ تندروهایی خواهد بود که مقاومت را بر مصالحه ترجیح می‌دهد؟

سؤال 3: آیا در نظام حاکم که از چند مرکز قدرت برخوردار است، رئیس‌جمهور می‌تواند به‌طور جدی به مذاکرات اتمی کمک کند؟

سؤال 4: با توجه به محدودیت‌هایی که برای رئیس‌جمهور در حوزه‌ سیاست خارجی وجود دارد، آیا غربی‌ها می‌توانند با روی کار آمدن یک رئیس‌جمهور جدید، انتظار تغییر در سیاست‌های اتمی و پیشرفت در مذاکرات هسته‌ای را داشته باشند؟

سؤال 5: روحانی در سال 2003 مذاکره‌کننده هسته‌ای بود، در آن زمان ایران موافقت کرد برنامه غنی‌سازی اورانیوم کشور را به تعلیق درآورد؟ آیا پیروزی او احتمال سازش‌های معنی‌دار ایران در مذاکرات برنامه هسته‌ای را افزایش می‌دهد؟

سؤال 6: آیا می‌توانیم انتظار داشته باشیم دولت او به کاهش فشارهایی که اپوزیسیون و حقوق مدنی را، به‌ویژه از زمان «جنبش سبز» در سال 2009، سرکوب کرده‌اند، کمک کند؟

سؤال 7: روحانی، مثل بسیاری از مسائل مربوط به ایران، یک معما است. آیا او اصلاح‌طلب است، یا مصلحت‌گرا، یا یک کارمند سازمانی دیگر با فن بیان بهتر؟

سؤال 8: تجربه گذشته روحانی به‌عنوان مذاکره‌کننده هسته‌ای چگونه نگرش او را شکل می‌دهد؟

سؤال 9: روحانی تا چه حد به برنامه هسته‌ای اعمال نفوذ خواهد کرد.؟

سؤال 10: او طرفدار این است که برنامه هسته‌ای در چارچوب کلی سیاست خارجی مورد توجه قرار بگیرد. این امر باعث می‌شود او به انجام مذاکرات جدی تمایل داشته باشد. اما روحانی زمانی پست ریاست‌جمهوری را به عهده گرفته که برنامه هسته‌ای ایران نسبتاً تکامل یافته است. او در سال 2003 در این مورد مذاکره می‌کرد که ایران اجازه ایجاد چه نوع برنامه‌ای را دارد؛ اما امروز در مذاکرات این موضوع مطرح است که ایران اجازه ادامه چه نوع برنامه‌ای را دارد. اکنون با توجه به اینکه وضعیت متفاوت است، روحانی چه کار می‌کند؟

سؤال 12: اختیارات واقعی رئیس‌جمهور ایران چیست و مقام رهبری و سایر مراجع چگونه به این اختیارات نظارت می‌کنند؟

سؤال13: واشنگتن چگونه باید به نتیجه این انتخابات واکنش نشان دهد؟

در سؤالات مطرح شده اتاق‌های فکر غربی این نکته نهفته است که اولاً آن‌ها خواهان امتیازهای هسته‌ای و ثانیاً ایجاد شکاف حاکمیتی میان رئیس‌جمهور و دستگاه‌های نظام هستند.

پیش‌فرض‌های غرب از انتخاب آقای روحانی

غرب درصدد بر آمده که چرایی رأی آوردن روحانی را برای خود محاسبه‌پذیر کند؛ زیرا براساس نظرسنجی‌های قبل از انتخابات، وی از امکان جمع‌آوری آرا و اعتماد مردمی بی‌بهره بود، حال درصدد هستند که انتخاب حسن روحانی را با پیش‌فرض‌ها و محاسبات خود هماهنگ کنند.

فرض اول؛ ایران قصد دارد به تنش‌های به وجود آمده در فتنه انتخابات 88، «جنبش سبز» و اعتراضات ناشی از آن پایان دهد.

فرض دوم؛ راهبرد ایران برای بازگرداندن ریاست‌جمهوری به روحانیان احتمالاً در راستای تقویت «بیداری اسلامی» است.

فرض سوم؛ ایران برای انجام تجارت‌های آزادانه باید احساس آرامش داشته باشد و با همکاری هم‌پیمانان آسیایی خود باید «شورای امنیت سازمان ملل» را تحت فشار قرار دهد تا به منظور انجام معاملات جهانی با ایران در کشورهای غربی انگیزه ایجاد کند.

فرض چهارم؛ «روحانی» فردی پایبند به نظام جمهوری اسلامی محسوب می‌شود. دولت وی این فرصت را دارد که اختلافات میان نخبگان و روحانیت را رفع کند.

فرض پنجم؛ حکومت ایران به ایجاد یک توافق جمعی داخلی برای حل مسائل اقتصادی نیاز دارد. دیدگاه بنیادی ایران و همچنین دکتر «روحانی» این است که غرب باید منافع و نقش ایران در کشورهای همسایه خود را به رسمیت بشناسد و با اعمال تحریم‌ها به مخالفت با آن نپردازد.

فرض ششم؛ دولت آینده ایران به‌جای تغییر سیاست‌های بنیادی خود، درصدد به‌کارگیری تاکتیک‌ها و اهداف کوتاه‌مدتی برای بهبود تعاملات با غرب خواهد بود.

رابطه رهبری و روحانی چگونه می‌شود؟

یکی از موضوعاتی که مورد توجه غرب است، رابطه روحانی با رهبر معظم انقلاب است؛ زیرا آن‌ها درصدد هستند با توجه به این معادله چارچوب‌های خود را برای تأثیرگذاری بر بازی‌های داخل نظام تهیه کنند. مهم‌ترین نتایجی که از رابطه رهبری و آقای روحانی گرفته‌اند، این است:

1- دکتر «روحانی» برخلاف «احمدی‌نژاد» هرگز موجبات نارضایتی رهبر ایران را فراهم نکرده است.

2- حمایت «آیت‌الله خامنه‌ای» از وی، نشان‌دهنده این مسئله است که از وی انتظار می‌رود که جریان سیاسی ایران را مجدداً به سمت روحانیان سوق دهد.

3- توجه نداشتن «احمدی‌نژاد» به عواقب سیاست‌های خارجی خود باعث شد که مخالفت‌های بسیاری از جانب مردم ایران و حامیان نظام و رهبری علیه وی به وجود بیاید.

4- حال که روحانیت و رهبری دیگر از سوی رئیس‌جمهور مورد حمله قرار نمی‌گیرد و با توجه به حمایت رأی‌دهندگان از او، «روحانی» بر بسیاری از موانع اصلی برای اصلاح سیاست داخلی و خارجی غلبه کرده است.

انتظارات غرب از دولت یازدهم و روحانی

اتاق‌های فکر کشورهای‌ غربی می‌کوشند که حسن روحانی در فضای گفتمانی خاصی که عناصر آن توسط رسانه‌ها جعل می‌شود، محصور گردد. آن‌ها در تلاشند که انتظاراتی از روحانی درباره تغییرات گسترده سیاسی و اجتماعی جعل کنند و اشاعه دهند که استنکاف او از اعمال این اصلاحات، هزینه‌های زیادی برای او در بر داشته باشد؛ اگرچه بیگانگان به‌ظاهر این انتظارات را حداقلی تصویر می‌کنند. این انتظارات عبارتند از:

1- تغییر لحن مذاکرات؛ رئیس‌جمهور بعدی می‌تواند در لحن مذاکرات تغییر ایجاد کند در حالی که ممکن است این موضوع بسیار کوچک به نظر برسد.

2- توافق اتمی؛ در دیپلماسی، زبان و رفتار عمومی می‌تواند نقش مهمی در کاهش تنش‌ها ایفا کند و به دیپلمات‌ها اجازه بدهد تا توافقاتی را به نفع مردم خود انجام دهند. همان‌طور که حسین موسویان، یکی از اعضای سابق تیم مذاکره‌کننده‌ اتمی ایران به من گفت، اگر رئیس‌جمهور زبان دیپلماسی بداند و از تاکتیک همکاری استفاده کند، آن‌گاه می‌تواند به‌جای یک مقابله اتمی، به یک توافق اتمی دست پیدا کند.

3- محدودسازی غنی‌سازی؛ می‌تواند زمینه را برای رسیدن به یک توافق فراهم کند که طی آن ایران فعالیت‌های غنی‌سازی خود را محدود کند و اجازه بازرسی‌های سرزده را از تأسیسات اتمی صادر کند.

4- تغییر عقیده عمومی در حمایت از فعالیت‌های هسته‌ای؛ رئیس‌جمهور می‌تواند روی موضوع اتمی تأثیرگذار باشد. مهم‌ترین ابزاری که او در دست دارد همان ابزار کلامی است، که می‌تواند روی عقیده عمومی مردم در داخل کشور و همچنین فهم جامعه‌ جهانی از ایران تأثیرگذار باشد. بنابراین، اظهارنظرهای او می‌تواند زمینه‌ فعالیت‌ها و اقدامات جمهوری اسلامی را تعیین کند. به‌طور مثال، این سخنان احمدی‌نژاد در داخل بود که روی غنی‌سازی اورانیوم به‌عنوان یک حق غیر قابل انکار تأکید داشت و همواره رئیس‌جمهور قبلی را متهم به تسلیم شدن در برابر خواسته‌های غرب می‌کرد و این سخنان بود که توانست موضوع اتمی را به یک موضوع ملی تبدیل کند.

فرهاد مهدوی

منبع: بصیرت

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها