به گزارش 598 به نقل از جام ورزشي؛ امير قلعهنويي در مصاحبه اي مفصل درباره مجتبی جباری و اتفاقات حاشیه ای استقلال صحبت کرده است. این گفتگوی جالب را بخوانید.
در سالن بدنسازي مجموعه انقلاب مشغول ورزش است. از دستگاه دوچرخه بلند
ميشود و سراغ دستگاه اسكي ميرود. ظاهرا روي پاهايش كار ميكند. اگر
خاطرمان باشد، اوايل فصل زانويش را به تيغ جراحان سپرد. به او نزديك
ميشويم. بعد از يك سلام و احوالپرسي گرم، بحث استقلال وسط ميآيد.
ابتدا موضوع بيانيه باشگاه عليه جباري را به او ميگويم: «اميرخان! اين
چه بيانيهاي بود؟ باشگاه خودزني كرد؛ به نظر شما اين حرفها عليه جباری
درست بود؟» امير كه همچنان مشغول ورزش است، نفسنفسزنان سر حرف را باز
ميكند: «من در حال رانندگي بودم كه زنگ زدند و گفتند باشگاه بيانيهاي
درباره جباري صادر كرده. اصلا در جريان نبودم و اطلاعي از موضوع نداشتم.
وقتي سر فرصت مطلب را خواندم، ناراحت شدم و به باشگاه زنگ زدم كه اين چه
بيانيهاي است. گفتم كه با كسي كه اين كار را كرده برخورد كنيد. بيانيه كار
درستي نبود و بدون هماهنگي من نوشته شد اما در مورد جباري حرفهايي دارم.
تا امروز حتي يك كلمه در اين مورد حرف نزده بودم ولي بايد واقعيتها را
ببينيم. جباري كاپيتان من است. بايد حرفهاي رفتار كند و حرفهاي حرف بزند.
در كارهايي كه به او ارتباط ندارد، نبايد دخالت كند. من از جباري به عنوان
كاپيتان انتظار دارم كه منافع باشگاه را در نظر بگيرد، نه اينكه فقط به
فكر پول خودش باشد.»
قلعهنويي در ادامه شروع به تعريف از جباري ميكند اما اين حرفها را
ميزند تا در ادامه انتقادهايش را مطرح كند: «ببينيد! جباري اگر در اسپانيا
متولد ميشد، الان در تيم ملي اين كشور بازي ميكرد. او ميتوانست در حد
ژاوي فوتبال بازي كند. سطح بازي جباري نه تنها از فوتبال ايران كه از
فوتبال آسيا هم بالاتر است. من توانايي و هوش او را قبول دارم و ميگويم كه
او فوتباليست با شعور، خلاق و باكلاسي است. او در زمين چيزهايي را ميبيند
كه هيچ بازيكن ديگري فكرش را هم نميكند. از وقتي او به تيم ملي رفته،
كلاس بازي تيم ملي هم فرق كرده است. منافذي را پيدا ميكند كه بقيه
هافبكها نميبينند اما جباري با اين سطح فوتبال، بايد خوشاخلاق باشد و
حرفهاي رفتار كند. به جباري چه ارتباطي دارد كه من به آمريكا رفتم و در
ايران نيستم؟ به هيچكس ربطي ندارد كه من كجا ميروم و چه كار ميكنم.
مجتبي به اندازه توانايي فوتبالش، اصول حرفهاي را رعايت نميكند. شما عام
به موضوع نگاه ميكنيد ولي من در زمين و تمرينها با بچهها كار ميكنم و
آنها را ميشناسم. كاپيتان تيم بايد دست راست سرمربي باشد. چرا مجتبي يكبار
از پولش نگذشته و به باشگاه نگفته كه به جاي پول من، حق و حقوق هاشم و
امثال او را بدهيد؟ كاپيتان تيم بايد بزرگتر تيم باشد و در همه زمينهها
الگوي ما باشد. شما به رايان گيگز نگاه كنيد. اين همه سال در منچستر بازي
كرده و كاپيتان اين تيم است. مجتبي بايد مثل گيگز باشد و بچهها و
جوانترهاي تيم به او نگاه كنند ولي متاسفانه بعضي وقتها زود از كوره
درميرود و آدم را نااميد ميكند.»
قلعهنويي حالا از دستگاه پايين ميآيد تا راحتتر حرفهايش را بزند؛ او
البته لابلاي صحبتهايش چيزهايي ميگويد كه درست به نظر ميرسد: «به تيم
ملي نگاه كنيد. اين تيم ملي با تفكر من بازي كرد. خداوكيلي بازي تيم ملي با
مدل بازي استقلال فرق داشت؟ حالا هيچكس نميگويد تيم ملي با تفكر
قلعهنويي به جام جهاني رفت. خود من هم دنبال اين حرفها نيستم ولي ميگويم
حتما ما كارمان را درست انجام ميدهيم كه تيم ملي هم شاكلهاش را روي
استقلال ميگذارد و با همين شيوه 3 بازي متوالي را ميبرد. تيم ما با همين
شيوه و همين كادر به جمع 8 تيم آسيا رسيده و قهرمان ليگ برتر شده است. ما
دنبال حفظ همين شرايط هستيم تا به قهرماني در آسيا برسيم. مجتبي جباري به
عنوان كاپيتان تيم بايد با ما همراه باشد نه اينكه وارد اختلاف و دعوا
شود.»
قلعهنويي در واكنش به اين حرف كه امسال چرا مجتبي كمتر حاشيه داشت و فصل
آرامي را گذراند، كمي عصباني ميشود چون به او ميگوييم كه شما با هم
هماهنگ بوديد و بيشتر به حرفهاي جباري گوش ميكرديد. يعني اگر ميگفت فلان
بازيكن به سيستم تيم نميخورد و ريتم بازي را به هم ميزند، شما به حرفش
گوش داديد و او را كنار گذاشتيد. به همين خاطر فصل آرامي داشت. قلعهنويي
كه از اين موضوع عصباني شده، خيلي تند واكنش نشان ميدهد: «اصلا اينطور كه
شما ميگوييد نبوده. تيم با سليقه من بازي كرده و هيچ كس در كادر فني دخالت
نداشته است. مجتبي بازيكن تاثيرگذاري است و به همين خاطر با تشخيص من در
زمين نقش بازي ميكند ولي اصلا اينطور نبوده كه با حرف او تصميمي بگيريم.
من نميدانم اين حرفها را از كجا ميآوريد. اينها ساخته ذهن و تخيل شما
است.»
قلعهنويي دوباره موضوع را به سمت جباري برميگرداند و چيزهايي ميگويد كه
نشان ميدهد چرا مربي موفقي است و تفاوتش با ساير مربيان كجاست: «من با 40
بازيكن و مربي و دستيار سر و كار دارم. بايد چشمهايم باز باشد و همه چيز
را ببينم اگر حواسم نباشد كه اين تيم را با اين همه حواشي نميتوانم اداره
كنم. شما نميبينيد كه بعد از بازي و شكست تيم، حرفهاي جباري چه تاثيري
روي يكي از بازيكنان داشته و باعث چه اتفاقي شده است. جباري عليه تيم و
وضعيت باشگاه مصاحبه كرده اما بازيكن استقلال بعد از شكست به خانه رفته و
از روي عصبانيت زده شيشه خانه را شكسته و با همسرش دعوا كرده است در حالي
كه قرار بوده با هم به ميهماني بروند و اختلاف در خانه درست شده است. بعد
همسرش قهر كرده و 6 ماه گذاشته رفته خانه پدرش. حالا اين بازيكن با اين
روحيه خراب و داغان مگر براي ما بازيكن ميشود؟ بايد كلي انرژي و توان
بگذاريم كه مشكل او را حل كنيم تا به زندگياش برگردد. مجتبي بايد اينها را
هم در نظر بگيرد؛ حالا اين بازيكن استقلالي است كه از روي ناراحتي شيشه
خانهاش را شكسته يا مجتبي؟ به نظر من پژمان منتظري استقلالي است كه قيد
پيشنهاد يك و نيم ميليون دلاري را زده و در استقلال مانده است. از نظر من
مجتبي هم استقلالي است. او هم براي تيم زحمت كشيده ولي بايد دنبال منافع
باشگاه باشد.»
قلعهنويي كه خيلي از اتفاقات اخير ناراحت است، به موضوع مذاكرهاي كه بعد
از حرفهاي جباري خراب شد اشاره ميكند: «ما با آرش افشين پاي ميز مذاكره
نشستيم و تمام كرديم تا به استقلال بيايد اما حرفهاي جباري درباره باشگاه
باعث شد تا افشين عقبنشيني كند و بترسد كه مبادا پولش را ندهيم و همه
زحمتهاي ما براي جذب او نقش برآب شد. حرفهاي مجتبي مذاكره با يك بازيكن
ديگر را هم كه اسم نميآورم به همين شكل خراب كرد. خب مجتبي چرا بايد اين
حرفها را بزند؟ مگر او بزرگ و كاپيتان تيم نيست؟ اگر مشكلي دارد، خيلي
راحت با حرف زدن همه چيز قابل حل است ولي چرا بايد كار به اينجا بكشد؟ وقتي
كاپيتان تيم در مورد باشگاه اين حرفها را ميزند، بازيكني مثل افشين كه
از بيرون به مجموعه ما نگاه ميكند چه فكري پيش خود ميكند و حق دارد كه
نگران آمدنش باشد. حرف من اين است كه از مجتبي بيشتر از اين انتظار داريم.
او بازيكن خوب و باكيفيتي است و هميشه براي باشگاه مورد احترام بوده. خود
من هم سعي كردم تا به او كمك كنم و هميشه شرايط سخت و مصدوميتهايش را درك
كردم. در طول فصل بارها گفتم كه بايد از جباري تشكر كرد كه با درد و
مصدوميت براي ما بازي كرده است. اين نشان ميدهد كه ما براي او احترام قايل
شديم ولي مجتبي شرايط ما را درك نكرد.»