مشرق؛ در
عصر حاضر رنگ در علوم مختلف و از زوایای متفاوتی مورد مطالعه قرار گرفته و
جنبههایی مانند فیزیک نور و رنگ، ساختار شیمیایی رنگ ها، جامعه شناسی رنگ،
سمبل شناسی رنگ، رنگ در هنرهای تجسمی، مفاهیم و رویکردهای نشانهشناسی،
اسطوره شناسی و روحانیت رنگها و نهایتا جنبههای روانی و شخصیتی رنگ ها بر
روی انسان مورد بررسی قرار گرفته است؛ به طوری که برخی از روانشناسان
عقيده دارند رنگی که برگزيده و دلخواه کسی است مي تواند گويای خصوصيات
اخلاقی و روانشناسی او باشد.
از این رو امروزه رنگ و رنگ شناسی به
عنوان یک علم در سطح جهان مطرح و روانشاسی رنگ ها (Color psychology) از
کاربرد و کارایی خاصی برخوردار میباشد.
با
این همه آنچه مطالعات تاریخی نشان می دهد تاثیر پذیری همیشگی انسان از رنگ
ها بوده و هست؛ بویژه آنکه امروزه رنگ ها به گونه ای قرار دادی در مقام
معرف و شناسه ای گویا، کاربردی گسترده و همه جانبه یافته اند.
امروزه رنگ ها گویایی عیان و همه فهم برای واژگانی محسوب می شوند که شاید هیچگاه به صورت عمومی از قابلیت فهم برخوردار نگردند.
به
عبارتی دیگر رنگ ها بالاخص در دنیای امروز از قابلیت ویژه ای جهت ایجاد
فهم عمومی در جامعه برخوردار بوده و وسیله ای برای انتقال بی کم و کاست
مفهومی به مخاطبان می باشد؛ مفهمومی که هر کس به قدر ظرفیت از آن مطلع و به
قدرت توان از آن بهره می جوید.
اما
شاید ویژگی و قابلیت اصلی رنگ ها را در صورت عمومی و همه جایی انتقالشان
باید جُست؛ به عبارتی رنگ ها از پتانسیل منحصر به فرد قابلیت مفاهمه بدون
نیاز به ترجمه در جوامع مختلف برخوردار می باشند.
از این رو ایجاد قرارداد رنگی و برگزیدن و کدینگ (Coding) رنگ ها جهت فهم مفاهیم پیچیده امری عمومی در جهان امروز تلقی می گردد.
بر
این اساس رنگ ها در دنیای امروز وسیله ای کارآمد برای ایجاد دستورالعمل
تبدیل اطلاعات از قالب های مختلف به قالبی واحد و همه فهم در تمامی فرهنگ
ها و گویش ها دیگر است.
به عنوان مثال امروزه در چهارگوشه جهان،
اتخاذ رنگ قرمز به عنوان برند حزبی، نوعی اعلام رسمی از برای معرفی سوسیال
بودن آن حزب و تشکل می باشد؛ به همین نسبت اتخاذ رنگ زرد، مُعرف مشی لیبرال
و رنگ آبی در بردارنده مفهوم محافظه کاری در مواضع آن تشکل و حزب می باشد.
البته
این سه رنگ آبی، زرد و قرمز به عنوان مطلق سنجش محافظه کار بودن، لیبرال
بودن و سوسیال بودن احزاب و سیالست مداران در سراسر جهان محسوب می شود.
سازمانی بینالمللی انترناسیونال لیبرال (Liberal International (LI برای تجمع احزاب لیبرال در سراسر جهان
حزب محافظهکار انگلیس (Conservative Party)
" فرانسوا ژرار ژرژ نیکلای اولاند" (François Gérard Georges Nicolas Hollande) رییس جمهور سوسیالیست فرانسهدر
این میان اگر چه پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در بهمن 1357 و فرموده
خمینی کبیر در باب تعیین خط مشی دکترین جمهوری اسلامی مبتنی بر "نه شرقی و
نه غربی"، دوری ایران اسلامی را از قواعد این رنگ بندی موید می گشت، اما با
این همه حاکمیت جریان کارگزاران در دهه ی 70 با ماهیت "محافظه کار"
(Conservatism)، قواعد رنگ بندی را در تشکلات و سیاست جمهوری اسلامی ایران
موضوعیت بخشید.
حزب کارگزاران سازندگی (Executives of Construction Party) با رنگی کاملا آبی موضوعی
که موجب شد تا دولت بعدی به عنوان جریان برآمده از تفکرات چپ محافظه کار و
البته کمی لیبرال به عنوان شاخصی برای مردی با عبای شکلاتی قلمداد و معرف
التقاطی از حاکمیت جریان چپ و راست، با روحیه محافظه کارانه داشته باشد.
سید محمد خاتمی، مردی با عبای شکلاتی
دولتی برپایه قرمز لیبرالی و البته آبی و زرد سوسیالیستی و لیبرالیستی البته
این حاکمیت التقاطی در سال های پایانی کاملا از مشی سوسیالیستی فاصله گرفت
و موجب شد تا تشکل سوسیالیستی "اعتماد ملی" موضوعیت یابد.
حزب قرمز سوسیالیستی اعتماد ملی (National Trust Party)
انتخابات ریاست جمهوری 1388 به وضوح موییدی برای تفکیک جریان لیبرال از جریان لیبرال و محافظه کار محسوب می شود.
انتخاباتی
که شاخص جریان سوسیال اگر چه با رنگ سفید به میدان آمد، اما حضور محسوس
رنگ قرمز تفکیکی برای مرام سوسیالیستی و ادعایی دبیرکل و سخنگوی این گروه
در باب سوسیالیست بودن ایشان محسوب می شود.
حضور جریان (قرمز) اعتماد ملی سوسیالیست، البته با ماهیت خنثی و سفید در انتخابات 88
انتخابات
ریاست جمهوری 1388 در تفکیک سوسیالیست ها، تلفیق صددرصدی لیبرال ها و
محافظه کاران را به همراه داشت؛ تلفیقی که رنگ سبز را بر قامت کاندیدای این
جریان پوشاند.
تلفیق جریان لیبرال (زرد) و محافظه کار (آبی) و ایجاد برند سبز برای جریان انتخاباتی 88 در
این میان اگر چه شکست این جریان در انتخابات 88 و رویکرد فتنه گرایانه
سران آن موجب برائت عمومی جامعه از این جریان و حذف کلی سبزها (جمع برابر
لیبرال ها و محافظه کاران) از صحنه سیاسی کشور گردید، اما رنگ بندی صورت
گرفته در انتخابات 92 موییدی برای طیف بندی لیبرال ها، سوسیالیست ها و
البته محافظه کاران در صحنه سیاسی جمهوری اسلامی داشت.
جریان
فتنه که به منظور مدیریت رنگ بنفش و القای این همانی 88 رنگ سبز ،اقدامات
گسترده ای صورت داد، با موضع تند روحانی مواجه و با درایت شخص رییس جمهور
منتخب، بنفش در بنفش باقی ماند.
البته
موضوعیت اجماع لیبرا ها (زرد) و محافظه کارها (آبی) در برخی نقاط جهان
همچون آلمان قابل مشاهده و مصداق یابی است، اما از منظر کدینگ صورت گرفته
مبتنی بر رنگ ها، پدیده "بنفش" در هیچ جای مناسبات سیاسی جهان نظیر ندارد.
اتحاد ۹۰/سبزها (Alliance '90/The Greens)؛ تلفیقی زد (لیبرال) و آبی (محافظه کار) آلمان ها رنگ
"بنفش" پدیده ی نوظهوری در جهان سیاست محسوب می شود؛ چرا که عموما
سوسیالیسم و لیبرالیسم دو سر متفاوت طیف های اومانیستی به شمار می روند و
حتی رهبران این دو طیف در دوران زمامداری خود بر علیه یکدیگر بودند،
بنابراین تلفیق محافظه کاران به عنوان بطن لیبرالیسم در قرمز های
سوسیالیست، امری منحصر به فرد قلمداد و شاید دستگاه معادلات را این گونه
تکمیل می نماید:
"بنفش"؛ تلفیق زرد (لیبرال ها)، آبی (محافظه کارها) و قرمز (سوسیالیست ها)
البته آنچه که گذشت مبتنی بر تعاریف بین المللی بوده و شاید مشی رفتاری دولت آینده بطلانی بر این قواعد باشد.