به گزارش 598 به نقل از فارس، خبرگزاری الشرق الجدید به قلم امین محمد حطیط از کارشناسان مسائل خاورمیانه به تبیین دموکراسی در ایران پرداخت که متن کامل این مقاله در زیر میآید:
به محض پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 به رهبری امام خمینی(ره)، رژیمهای دیکتاتور و موروثی دست نشانده انگلیس و حافظ منافع این کشور در خلیج فارس احساس خطر کردند. از همین رو انقلاب نوپای ایران با حملات سهمگینی روبرو شد که کوچکترین آن، حمله صدام به این کشور با حمایت مالی کشورهای حوزه خلیج فارس و پشتیبانی ایالات متحده بود. این حمله بر ضد کشوری صورت میگرفت که سفارت رژیم صهیونیستی را بسته و به جای آن سفارت فلسطین را باز کرده بود و با شعار " قدس ما می آئیم" از تأسیس ارتش بیست میلیونی سخن میگفت.
دلایل مخالفت سران رژیمهای غیر دموکراتیک عربی با انقلاب اسلامی
تمامی تلاشهای ایران برای نزدیک شدن به کشورهای عربی و اعلام حسن نیت خود در برقراری روابط عادی و حسنه با این کشورها بینتیجه ماند. دشمنان ایران در این کشورها اعم از چهرههای رسمی و شخصیتهای فکری و فرهنگی در توجیه مواضع کینه توزانه خود بر دو امر زیر تأکید داشتند:
- نمود حاکمیت نظامی دیکتاتوری از طبقه روحانیون که در آن به آزادیهای فردی و کرامات انسانی توجهی نمیشود و تلاش حاکمان این نظام برای صدور انقلاب به کشورهای عربی.
- تلاش ایران برای تسلط بر خاورمیانه و نادیده گرفتن حقوق و حاکمیت کشورهای عربی با دخالت در امور آنها و انتخاب حاکمان از طریق تشکیل ارتشی که بتواند آنها را در صورت نافرمانی به تسلیم وادارد.
از همین روست که دشمنان عربی ایران به منظور تقویت بنیه دفاعی خود برای دفع خطرات ناگهانی ایران به دامان غرب، آمریکا و رژیم صهیونیستی پناه میبرند. در مقابل ایران بارها سعی نموده است که حاکمان، سردمداران، چهرههای برجسته و افراد ناآگاه و غافل را از خواب غفلت بیدار کرده و به آنها بگوید که دولت و ملت ایران در پی آزادی و عدالت برای خود، همسایگان، مسلمانان و تمام بشریت بوده و ضمن محکومیت ظلم در هر جای جهان و همچنین وابستگی، از حقوق مشروع خود بدون مساهمه و سهل انگاری دفاع میکند.
انتخابات ایران خاری در چشم دشمنان بود
در چنین محیطی و با اعمال تحریمهای ناعادلانه بین المللی تحت عناوین مختلف، دوره دهم ریاست جمهوری به پایان رسید و بر اساس قانون فرایند انتخاب رئیس جمهور جدید با حضور مردم آغاز و تمامی قوای کشور پایبندی خود را به قانون و سازوکارهای اجرایی آن اعلام کردند. در پایان مشارکت 73 درصدی مردم در انتخابات که با آزادی تمام و در کمال درستی و صحت برگزار گردید ، شمارش آراء آغاز شد و شیخ حسن روحانی با کسب 51 درصد آرا در دور نخست پیروز شد. نتیجه این انتخابات مورد پذیرش همگان واقع شد و رقبای انتخاباتی شیخ حسن روحانی، اعتماد مردم به وی را تبریک گفتند. این رویداد خاری بزرگ در چشمان دشمنان بود و دوستان را شادمان ساخت. مهمتر از آن، انتقال پیام حاکمیت دموکراسی ایران به دیگران بود که در زیر به طور سریع بدان اشاره میکنیم:
- نظام سیاسی ایران توسط مردم و در قالب برگزاری رفراندوم ایجاد شده و نظامی تحمیلی نیست. به این معنا که مردم هر بار با حضور در پای صندوقهای رأی، اعتماد خود را به نظام خویش اعلام میکنند (در طول عمر 34 ساله انقلاب تاکنون 32 انتخابات- ریاست جمهوری، مجلس و شورای شهر و روستا- برگزار شده است.) به سادگی میتوان گفت حاکمیت مردم سالاری در ایران به دو صورت انجام میشود: یکی انتخاب خود نظام و دیگری انتخاب دولتمردان این نظام.
- واقعیت آن است که حضور 73 درصدی مردم در انتخابات یعنی مشارکت بیش از دو سوم واجدین شرایط (18 سال به بالا) بالاترین میزان مشارکت عامه مردم در انتخابات یک نظام دموکراتیک و مردمی است. این همان رویدادی است که در بیشتر دولتهای به اصطلاح دموکراتیک غرب دیده نمیشود. افزون بر آن این امر به معنای اعتماد مردم به نظام خود و حمایت از آن و نیز بیان آشکار این مسئله است که رئیس جمهور منتخب بر اساس فهم عمیق مردم از دموکراسی به عنوان حاکمیت رأی اکثر مردم پیروز شده است.
- ایران دولت نهادهایی است که افراد آن را مدیریت می کنند و اتهام عدهای مبنی بر وجود حاکمیت فردی و خانوادگی و تعطیلی برخی نهادها توسط افرادی که به حکومت میرسند، موضوعیت ندارد. در این راستا باید گفت برخلاف دولتهای عقب مانده که حاکمان و جانشینان آنها دستاوردهای همدیگر را از بین برده و فرد حاکم با پایان دوره حاکمیت خود به نفر بعدی اجازه نخواهد داد به پرونده های زمان وی دست یابد و در واقع حیات و عمر یک دولت به حیات فرد حاکم بستگی دارد در نظام مؤسسه محور، تعامل با مؤسسات در راستای دستیابی به پیشرفت و شکوفایی قابل تعریف است و عمر دولت در تقارن با عمر نهادهایی که افراد در پیشرفت و توسعه آن کوشا بودهاند، قرار دارد. از همین روست که شاهدیم پیشرفت در ایران به سرعت اتفاق میافتد، لیکن کشورهای مذکور در باتلاق عقب ماندگی باقی میمانند.
- ایران دولت نهادها و مؤسسه های قانونی است و تعامل و ارتباط با این دولت به معنای تعامل مستقیم با ملت ایران است، چرا که این دولت برخاسته از رأی و اراده همین ملت است. ایران با برگزاری این انتخابات بر صورت غرب که ادعا میکند دوست این ملت بوده و تنها با نظام حاکم بر این کشور مقابله میکند، یک سیلی محکم نواخت. ملت در این انتخابات اعلام کرد که خود دولت است و دولت نیز بیان داشت که خود مردم است و هیچ تمایزی بین این دو وجود ندارد. از همین رو هرکس با دولت مخالفت کرده و به آن عناد ورزد گویا با مردم عنادورزی و کینه توزی داشته است و باید منتظر عکس العمل ملت باشد.
- قدرت رئیس جمهور و دولت از حمایت و پشتیبانی مردم نشأت میگیرد و اعمال فشار بر این یا آن شخص هیچ فایدهای ندارد، چرا که فرد در صورت نادیده گرفتن اراده مردم در پی فشارها خودش را ساقط خواهد کرد و کسانی که با جمهوری اسلامی مذاکره میکنند باید بدانند شخصی که با آنها بر سر میز گفتگو می نشیند از حمایت مردم برخوردار است و این مردم هستند که بر وی نظارت می کنند. باید گفت مظهر قدرت واقعی نظام و دولتمردان ایران در همین امر نهفته است و این همان چیزی است که در دولتهای حوزه خلیج فارس مشاهده نمی شود، چرا که بین حاکمان و مردم شکاف عمیقی وجود دارد و همین امر وابستگی و سرسپردگی آنها به غرب را سبب می شود.
انتخابات ایران "دموکراسی واقعی" است
واقعیت ایران چیزی غیر از اتهاماتی است که به این کشور نسبت داده میشود و تنها نامی که میتوان برای آن انتخاب کرد، "دموکراسی واقعی" است که در آن خبری از اغراض سیاسی و عصبیتهای جاهلی که اراده مردمی را وارونه جلوه میدهد، نیست. حال این سؤال مطرح است که آیا اعراب بعد از پایان این دوره سراسر آتش و خون که نام انقلاب بر آن نهادهاند و چیزی جز تلاش آمریکا برای تحمیل اراده خود و نابودی کشورها و از بین بردن دین، قانون و اخلاق نیست، از ورود این دموکراسی واقعی به کشورهای خود استقبال خواهند کرد؟ درصورتی که از این دموکراسی استقبال شود کشورهای عربی نیز به مانند ایران در مسیر نهضت تمدنی خود گام خواهند برداشت.