هنوز آفتاب نزده بود که میدان بهارستان محاصره شد. بهارستانی که تا آن روز محل رفت و آمد متجددین و متفکرین و اهل دانش و هنر بود، پر از قشون قزاق تفنگ به دستی شده بود که راه را به مردم بسته بودند و منتظر دستور آتش بودند. اما شاید هیچ کدام از سربازان سرخ پوش قزاق هم فکرش را نمی کردند که با آتش آن روزشان فاتحه مجلس و مشروطیت در عرض چند ساعت خوانده شود.
محمدعلی شاه دل خوشی از مشروطیت نداشت و از وقتی حکومت را از مظفرالدین شاه تحویل گرفت، دنبال بهانه ای برای برانداختن مشروطیت می گشت. خصومت او با این نهضت تا حدی بود که حتی در روز تاجگذاری اش از نمایندگان مجلس دعوت نکرد و بعدتر، وقتی حکم سلطنت مشروطه را برایش آوردند، از امضای آن خودداری کرد. بهانه ای که شاه مدت ها دنبالش می گشت، با سوءقصدی که به جان او شد فراهم شد و آزادی خواهان را دم تیغ شاه قرار داد. بعد از آن، شاه و مجلس مشروطه مدتی سعی کردند تا به یک نقطه مشترک برسند اما این توافق هیچ وقت حاصل نشد تا در نهایت در روز سهشنبه دوم تیرماه 1287 آتش این اختلافات دامن مجلس را بگیرد و مجلس به توپ بسته شود.
"
عده ای از مشروطه خواهان تبريز
تهران، دوم تیرماه 1287
با محاصره میدان بهارستان آیت الله بهبهانی و آیت الله طباطبایی که از رهبران روحانی مشروطه بودند سریع خود را به مجلس رساندند تا شاید از وقوع حادثه جلوگیری کنند اما دقایقی نگذشته بود که کشته شدن چند سرباز قزاق و بی فایده بودن تیرهای هوایی سربازها برای آرام کردن اوضاع کار را به یک جنگ تمام عیار کشاند. کلنل لیاخوف، افسر روسی از محمدعلی شاه دستور آتش گرفت و مجلس را به توپ بست.
بهارستان که پررونق ترین میدان شهر بود، پر از جنازه آزادی خواهانی شد که خون شان صحن بهارستان را پر کرده بود. مجروحان در گوشه و کنار خیابان ناله می کردند و مجاهدان و قزاق ها رو در رو می جنگیدند. جدالی که 4ساعت طول کشید و در نهایت به نفع محمدعلی شاه پایان گرفت. شاه دستور اعدام عده ای از نمایندگان مجلس را داد و عده دیگری از آنها تبعید و زندانی شدند. در این میان، آیت الله بهبهانی به کرمانشاه تبعید شد و آیت الله سید محمد طباطبایی هم در شمیران خانه نشین. گروهی از آزادی خواهان هم زنجیر به گردن، کشان کشان به باغشاه برده شدند که بین آنها ملک المتکلمین و میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل هم بودند.
شاه، بعد از آن که چند دقیقه ای به آنها دشنام داد، دستور قتل شان را صادر کرد تا این دو نفر هم سرنوشتی مشابه 300 مجاهد، آزادی خواه و مشروطه طلبی که کشته شده بودند پیدا کنند. به جز این، بیش از 500 نفر هم زخمی و بازداشت شدند و این شروع خفقانی بود که تا پایان 3سال حکومت محمدعلی شاه ادامه داشت. تعطیلی انجمن ها و توقیف روزنامه ها و پایان مشروطیت دو ساله ایران که کشور را وارد دوران استبداد صغیر کرد. دورانی که یک سال بعد با پایان حکومت محمدعلی شاه پایان گرفت.
بعد از محمدعلی شاه پسر 12ساله او احمدشاه تاج و تختش را تصاحب کرد
ستارخان به میدان آمد
اتفاقات دوم تیر که در دومین سال سلطنت محمدعلی شاه قاجار اتفاق افتاد و یکی از خشنترین حوادث دوران مشروطه لقب گرفت، مجلس اول مشروطه را منحل کرد و اوضاع تهران را بهم ریخت. اما به جز تهران، قیام هایی هم در تبریز، گیلان، اصفهان، مشهد و نقاط دیگر کشور پا گرفت. ستارخان قیام تبریز را هدایت می کرد و کم کم بختیاریها، داشناکها، مجاهدان قفقاز، محمدولی خان تنکابنی و مردم گیلان و... هم به کمک او آمدند تا تهران آزاد شود و محمدعلی شاه، به سفارت روسیه پناه ببرد.
استقبال مشروطه خواهان از ستارخان
محمدعلی شاه و خانواده اش در باغشاه
شاهی که میرزا شد
در روز ۲۵ تیر ۱۲۸۸ تهران به تصرف مخالفان محمدعلی شاه درآمد و او به همراه خانواده اش و البته همراهی صدها قزاق مسلح به سفارت روسیه در زرگنده پناهنده شد. چند روز بعد، محمدعلی شاه از پادشاهی خلع شد و لقب میرزا گرفت و برایش مقرری برابر ۱۰۰ تومان در هر ماه در نظر گرفته شد. با این حال، محمدعلی شاه یک بار دیگر سعی کرد شانس خود را در به دست آوردن تاج و تخت امتحان کند که با شکست رو به رو شد و دوباره به روسیه برگشت و این بار مقرری اش هم قطع شد. محمدعلی شاه تا زمان مرگ در روسیه زندگی کرد و در ایتالیا مرد و در کربلا دفن شد و این در حالی بود که پسرش، احمدشاه 12ساله تاج و تخت او را در تهران به دست داشت.