از این رو با حجتالاسلام سید محمد انجوینژاد که يكي از فعالان موفق فضای مجازی در نشر ارزشهای اسلامی بوده است درخصوص بایدها و نبایدهای فضای مجازی در جمهوری اسلامی به گفتوگو نشستهایم.
· نظر شما در مورد برخورد با تکنولوژیهای جدید چیست؟
ما الان داریم از تکنولوژی همه جور سختافزار وارد میکنیم و کاری هم به حوزه نرمافزاری آن نداریم. با ورود یک سخت افزار، چندین سال بازار ما اشباع میشود از نرمافزارهای غربی و بعد یادمان میآید ما هم باید چیزی داشته باشیم. اصطلاحا قبل از پلیر (player) ما باید پلی (play) داشته باشیم. مگر میشود با این انبوه نرمافزار وارداتی رقابت کرد. وقتی بچه ما با بازی ساده «پرندگان خشمگین» عادت کرد، مگر میشود او را جدا کرد. ما باید زودتر جایگزین این بازی را به او معرفی میکردیم. با دویدن پشت سر غرب که نمیشود رقابت کرد.
باید ببینیم که مثلا اگر فلان فناوری قرار است وارد کشور بشود، ما چقدر کار محتوایی برای آن آماده کردهایم. قبل از اینکه آن فناوری عمومی بشود، باید محتوایش را تولید کنیم. نه اینکه بنشینیم تا با محتوایی که غرب به ما داده همهگیر بشود، بعد ما هم بیاییم یک چیزهایی هم تولید کنیم. این نگاه که محصول فرهنگی حتما باید صرفه اقتصادی مستقیم داشته باشد، برای تولیدات فرهنگی اینچنینی اشتباه است. باید سرمایهگذاری فرهنگی کرد. با تولید 5 بازی در شش میلیون بازی که نمیشود کار کرد.
حتی نرمافزارهای مذهبی ما هم اینچنین است. الان چند نرم افزار قرآنی رایگان خوب تولید شده در ایران برای موبایل با سیستم عامل اندروید در اینترنت وجود دارد؟ همینهایی هم که هست تولید کشورهای همسایه است. حالا چه برسد به نرم افزارهای عمومی دیگر.
· خب، شاید وجود این محتواست که باعث میشود احساس نیازی برای تولید آن نداشته باشیم.
وقتی ما برای تکنولوژی غرب محتوا و برنامه نداریم، چرا باید با آن راه بیاییم. اکثر کشورهای پیشرفته قبل از اشاعه یک تکنولوژی، برنامهریزی خودشان را میکنند. ما اول بلوتوث را آزاد میکنیم، بعد که همهگیر شد میگوییم حالا باید چکار کنیم؟ الان دلیل مخالفتها با بعضی از امکانات دیگر هم همین است.
در رسانه هم همین است. ما اول شبکه را راهاندازی میکنیم بعد میگوییم چطور آن را پر کنیم. برایمان مهم این است که شبکه بیست و چهار ساعته بشود، نه اینکه این رسانه قرار است چه به مردم بگوید و چه چیز را ترویج کند.
در غرب ده درصد روی سختافزار کار میکنند و نود درصد روی نرمافزار. حتی در نگاه اقتصادی هم این حاکم است. به فرض، برای اینکه پلیری که تولید کردهاند زودتر مستهلک شود و مشتری دوباره بیاید برای خرید، تعداد بازیهایش را بالا میبرند. تنوع بازیها را بالا میبرند.
· با این نگاه شما و با توجه به حجم اتفاقی که در حوزه سخت افزار و نرمافزار در غرب میافتد، شیب حرکت ما خیلی خیلی کمتر از کار آنهاست.
مگر ما حرکت داریم که شیبی هم داشته باشیم. مگر ما میدویم که نمیرسیم؟ الان کدام مجموعه متولی تولید و توزیع محتوا به این مفهوم است؟ ما اصلا کاری نمیکنیم که بعدش بخواهیم نسبتمان را تعریف کنیم. هر وقت به اندازه یک بازیکن فوتبال به بیست تا جوان پول دادند که بنشینند برای تولید و توزیع محتوا کار کنند، آن وقت شیبمان را تعریف کنیم.
عقلانیت مهندسی و برنامه ریزی فرهنگی هنوز وجود ندارد. همه اینها شعار است. کار فرهنگی را دست آدمهای بیست کاره میدهند. کار فرهنگی کار مستحبی نیست. طرف بیست تا کار دارد، اینجا هم مشاور فرهنگی است. کار را دست آدم حرفهای نمیدهند که بیاید زندگی و عمرش را یک جا بگذارد. بودجه را میدهند دست استاندار، میگویند در کنار همه کارهایی که میکنی اینها را هم هزینه کن.
من اعتقادم برای رفع مسئله این است: «احداث مدینه فاضله الگو». یک جایی که متمرکز به صورت حقیقی و مجازی بشود جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را تصویر کرد.
رهبر معظم انقلاب میفرمایند فضای مجازی به اندازه خود انقلاب اسلامی اهمیت دارد. به نظر شما چقدر در مواجهه با این فضا و استفاده از فرصتهای آن و غلبه بر تهدیداتش موفق بودهایم؟
خیلی سایتهای محتوایی خوب و رایگان وجود دارد که به شدت هزینههای را پایین آورده و سرعتم را بالا. وقتی تخصصی وارد میشویم، هم به زبان فارسی و هم دیگر زبانها محتواهایی وجود دارد که خیلی کمک میکند. بهعبارتی، فضا برای استفاده نخبگان خوب است. اما اگر بحث ما درباره عموم کاربران است، باید دید آیا فضای مجازی متناسب با آنها آماده است؟ من میگویم این مهندسی لازم دارد.
اما نکته مهم این است که ما بعد از سی و پنج سال، هنوز در فضای حقیقی خودمان مهندسی فرهنگی نداریم چه برسد به فضای مجازیمان. ما اصلا مهندسی فرهنگی راجع به جبهه فرهنگی انقلاب نداریم.
· پس مساله استفاده از اینترنت برای نشر ارزشهای انقلاب اسلامی در خارج از کشور چه میشود؟
کاربران جدی اینترنت در مصر 70% هستند، در صورتی که کاربران جدی ایران 3% هستند. خب قطعا تاثیر متفاوت است. ببینید اگر میدان دست ما بود چقدر میتوانستیم تاثیر بیشتر داشته باشیم. این بحث دیگری است. نیاز به مهندسی و برنامه مجزا دارد. کار به سلائق و بحثهای داخلی هم نداریم. در این مقوله کار برای خارج از کشور، هم بسیار ضروری است و هم بسیار موثر.
این اقبالی که امروزه به اسلام و تشیع هست، فقط حضور موثر ما را میطلبد. الان فضای رسانهای تشیع در دنیا، اعم از اینترنت و ماهواره، دست محیط مذهبی بعضی کشورهای همسایه است که خب قطعا جبهه فرهنگی نیست. آنها برای این فضا به شدت هم کار علمی میکنند و هم تبلیغی. انبوهی از افراد مسلط به زبانهای دیگر با پشتوانه مالی مناسب دارند که تفکرات شیعی از زاویه دید خودشان را ترویج میکنند. از طریق فضای مجازی به فضای حقیقی هم رسیدهاند. وقتی یک روحانی از طریق اینترنت و ماهواره مشهور شد، برای منابرشان در اروپا و آمریکا هم دعوتش میکنند.
توجه به این مسئله به شدت مهمتر است از تلاش و فعالیت کور در داخل کشور، اما باید نخبگان جامعه دینی وارد این حوزه بشوند، نه هر کس.