پایگاه 598 - وقتی طرح «جنبش نرم افزاری» مطرح گرديد، «دفاتر»، «مراکز» و نهادهايی در حوزه و دانشگاه تشکيل شد که اختصاصاً به اين مقوله بپردازند. وقتی هم که بحث «مديريت تحول» مطرح شد باز، برخورد مشابهی صورت گرفت و دفاتری برای پیگيری اين توصيه راه افتاد.
در پروژه های ديگر فرهنگی هم همين ماجرا وجود داشته و دارد! به نظر میرسد ريشه اين برخوردهای ناقص و ناپخته با توصيه های فرهنگی مقام معظم رهبری (مدظله)، درک و تلقی متشتت از اين فرمايشات و عدم تدبير مديريتی در اين زمينه است. اگر چهارچوب و طرح کلی حرکت فرهنگی انقلاب اسلامی ترسيم شود مقولات متنوع فرهنگی، علی القاعده از فروع و اجزاء آن طرح کلی قلمداد خواهند شد و لازم نخواهد بود با طرح هر بحث فرهنگی، دفتر و دستک خاصی راه بیفتد و احساس شود که اتفاق کاملاً جديدی در حال وقوع است!
رهبر انقلاب اسلامی، خط جمهوری اسلامی را خط رسيدن به «تمدن اسلامی» معرفی کرده، و تشکيل اين تمدن را نيازمند «توليد فکر» و «پرورش انسان» دانسته اند. بنابراين میتوان گفت: آن چهارچوب و پارادايم کلی و حاکم، که بر همه پروژه های فرهنگی، سايه می اندازد، غايت و هدفی به نام «تمدن اسلامی» است.
از اينرو، مقولات و عناوينی مثل «تهاجم فرهنگی»، «شبيخون فرهنگی»، «اسلامی شدن دانشگاهها»، «ناتوی فرهنگی»، «جنبش نرم افزاری»، «کرسی های نقد و نظريه پردازی»، «مهندسی فرهنگی کشور»، «پيوست فرهنگی»، «مديريت تحوّل»، «نقشه ی جامع علمی کشور»، «پيشرفت و عدالت»، «تحول علوم انسانی»، به عنوان زوايا، شئون و الزامات مختلف جهتگيری انقلاب اسلامی به سوی تمدّن اسلامی به شمار میروند، نه اموری منفکّ و گسسته که در مديريتها و نهادهای مجزا قابل رهگيری باشند! در واقع اگر بتوان گفت که تشکيل تمدن اسلامی نيازمند سه انقلاب در سه ساحت «سياست، فرهنگ و اقتصاد» است، میتوان تعبير «انقلاب فرهنگی» را به عنوان چتری برای همه توصيه های فرهنگی فوق، تصور کرد.
لذا پيشنهاد اين است که شورای عالی انقلاب فرهنگی، تدبيری بيانديشد و به ايجاد انسجام در مديريت فرهنگی کشور بپردازد. بايد تلاش کنيم که اولاً، راه را گم نکنيم و گرفتار روزمرگی نشويم و ثانياً، با ايجاد شبکه فرهنگی بر محور توليد نرمافزارهای تمدن اسلامی، از تحقيقاتِ بی برنامه، غيرمهم، ضعيف و يا موازی پرهيز نماييم.