خبرگزاری فارس: جواد شمقدری سومین مدیر سینمایی تاریخ سینمای کشورمان است و پیش از او محمدعلی نجفی و مرحوم سیفالله داد هم در قامت یک سینماگر بر مسند مدیریت سینمای کشورمان تکیه زده بودند. سینماگری که همواره نسبت به جریان روشنفکری سینما نقدهای تند و آشکاری داشته و دارد و شاید بتوان گفت در مسیر ریل گذاری جدیدی که برای سینمای ایران طراحی کرده بود، احیای گفتمان انقلاب اسلامی بزرگترین دغدغهاش بود اما درگیری با مسولان خانه سینما و در نهایت تعطیلی خانه سینما به دستور وزیر ارشاد هرچند که خودش با این تصمیم مخالف بود به بزرگترین پاشنه آشیل جواد شمقدری در معاونت سینمایی و بعد سازمان سینمایی تبدیل شد. پاشنه آشیلی که حتی چشم اسفندیار دولت نیز توانست برای قفل بسته آن کلید مناسبی پیدا کند.
خبرگزاری فارس چهار سال قبل درست در شرایطی مشابه امروز و در آخرین روزهای مدریت محمدرضا جعفری جلوه پای صحبتهای او نشست و عجیب این است که وقتی در هفته منتهی به انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری پای صحبتهای جواد شمقدری نشستیم،بخش عمدهای از دغدغهها همانی است که در چهارسال گذشته نیز وجود داشت و این نشان میدهد از مدیر میانهرویی مثل جعفری جلوه تا مدیر اقتدارگرایی نظیر شمقدری همگی درگیر مناسبات نا خواستهای در سینما میشوند که ریل گذاری جدید را عملا ناممکن میکند.
- بنای این گفتوگو را بر بیان ناگفتهها و شفافسازی برخی مسایل دوران مدیریت شما بر سینما گذاشتهایم، به همین دلیل مصاحبه را با بحثی شروع میکنیم که به نوعی پاشنه آشیل سینما تبدیل و خیلی از اقدامات شما تحت تاثیر این موضوع قرار گرفت. در مورد خانه سینما یکسری ایراداتی منطقی به روند فعالیت آن از سوی شما عنوان شد و در نهایت به تعطیلی خانه سینما منجر شد. اما در حال حاضر روندی دارد طی می شود که به نظر میرسد مجموعه مدیریت سینمایی از آن ایرادات عقبنشینی کرده است و به نوعی این موضوع در ذهن ایجاد میشود که دعوا سر هیچ بوده است. در مورد این موضوع توضیح دهید که چرا روند فعلی اینگونه است؟
مصاحبهای اخیراً یکی از اعضای هیات مدیره سابق کرد که آقایان یعنی ما بعد از 30 سال وارد فضای مدیریت شدهایم و حالا به تعبیر ایشان به دلیل انتقادات و اعتراضاتی که داشتیم در راستای تسویه حساب کارهایی را انجام دادیم.
نکته اول ایشان درست است، یعنی بعد از 30 سال یک گروهی برای اولین بار وارد فضای مدیریتی سینمای کشور میشوند. اما این گروه بحث افراد نیست بلکه بحث دو تفکر است یک طرف تفکری که سی سال بر سینمای ایران حاکم بوده و حالا تفکر دیگری حاکم شده است. در این دوره 30 ساله عرصههای مختلف کشور دستخوش تحولات مختلفی شد و گروه های فکری و نگرشی متفاوتی در عرصههای مختلف وارد عرصه شدند اما سینمای ایران دست نخورده باقی ماند و یک جریان فکری استمرار یافت مشخصاً همان جریان فکری موسوی و خاتمی که مبدع و مدافع آن بودند. ما که آمدیم طبیعی بود که گام هایی را بر داریم که بامسیر آن تفکر همخوانی نداشته باشد و اندیشه و تفکر خودمان را در سینما بخواهیم پیاده کنیم.
* اینکه میگویند دعوای شخصی دو نفر است آدرسهای غلط است
- بنابراین شما با هیچکدام از افراد مشکل شخصی نداشتید؟
قطعا همینطور است. در واقع بحث دو تفکر و نگرش در ارتباط با فرهنگ است و یک نگرش متفاوتی نسبت به همه 30 سال گذشته وارد سینما میشود و علت اصلی دعوا و تضادها هم همین است. اینکه گاهی میگویند دعوای شخصی دو نفر است آدرسهای غلط است تا ذهنها را به سمت یک مساله کوچک ببرند و یک دعوای شخصی و بیارزش و نهایتاً قبیلهای موهوم را به عنوان اصل موضوع بیان کنند در حالیکه اصلا اینگونه نیست و تضاد دو تفکر و اندیشه است. دو تفکری که میگوید نسبت فرهنگ و جریان فرهنگی با انقلاب اسلامی چگونه باید باشد.
تفکری که 30 سال حاکم بود میگفت ما هیچ تعهدی نسبت به گفتمان انقلاب اسلامی نداریم.
* برای احمدینژاد خط و نشان کشیدند که از شمقدری استفاده نکن
- شما گفتید بحث اصلی تضاد دو تفکر است و اصلاً دعواهای شخصی جایی ندارد. یعنی یک تفکر که راس آن آقای عسگرپور بود و تفکر دیگری که در راس آن شما و آقای سجادپور هستید. اما بحثی که وجود دارد این است که اگر کسی از بیرون این ماجرا را نگاه کند، میگوید آقای عسگرپور کسی است که در تمام این سالها به عنوان یک فیلمساز ارزشی شناخته میشود و از آن سو تفکری که شما لیدر آن هستید با تفکری که آقای عسگرپور لیدر آن بودند به لحاظ بنیادی چگونه باهم اختلاف نظر دارید؟
اشکال این است که قضیه را بین دو اسم تقلیل میدهند. این موضوع باید باز شود که اصلا اینگونه است و یک تفکر گفتمان انقلاب اسلامی که برای عرصه فرهنگ و هنر و سینمای کشور یک ماموریتهایی را تعریف میکند که در فرآیندهای کلی انقلاب اسلامی قرار گیرد و یک تفکر و اندیشهای که میگوید هنر ساحت خاص خودش را دارد و تعهدی به چیزی نباید داشته باشد، از جمله به انقلاب و ته آن همان هنر برای هنر میشود. اوج تعهد آن تفکر فیلم های قدمگاه و طلا ومس است که یک اسلام صوفیانه و زاهدانه را ترویج می کند و با اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی نسبتی ندارد و حتی یک آدم با عقاید چپ مارکسیستی هم حاضر می شود ساخت آن را بر عهده بگیرد. آن تفکر آدمهای خودش را دارد و کسانی که مدیریت کردهاند و این جریان و نیروهایشان هنوز هم در صدا و سیما و سینمای ایران مستقر هستند و کار میکنند. حتی در دوره آقای صفارهرندی این طیف مدیریت در همه جای بدنه اجرایی مدیریت سینمای کشور بودند. ما که آمدیم به دلیل همان تفکر متفاوتی که داشتیم فکر میکردیم باید یک نسبتی بین کار فرهنگی و سینمایی با انقلاب اسلامی ایجاد شود خود به خود این تعارضها شکل گرفت. و چون ما را میشناختند قبل از اینکه ما بیائیم این تعارض شروع شد. حتی من یکبار هم گفتم در دوره اول ریاست جمهوری آقای احمدینژاد و زمانی که هنوز ایشان در دفتر ریاست جمهوری مستقر نشده بود یک گروهی از این افراد پیش ایشان رفتند و برای ایشان خط و نشان کشیدند که مبادا این افراد بیایند مستقر شوند.اگر چه آقای احمدینژاد آنجا مخالفت میکند اما عملا این اتفاق افتاد و در دوره اول ایشان اتفاق خاصی در سینما نمیافتد.
- منظور شما از این افراد مشخصاً هیات مدیره خانه سینما است؟
اسامی که در اختیار من است مشخصا آقای عسگرپور، تبریزی،میرکریمی و چند نفر دیگر هستند.
- در این جلسه به طور مشخص از شما اسم بردند؟
بله و صریحاً مطرح کردند که مبادا شمقدری و تفکری که من به آن پایبند هستم در سینما حاکم شود.
* تعطیلی خانه سینما اختلاف نظر بین دو اندیشه است
- البته شما در همان دوره به عنوان مشاور هنری حضور پررنگی داشتید؟
بحث آنها این بود که ما وارد مدیریت سینما نشویم و عملا همین اتفاق افتاد و نگاه ما وارد سینما نشد و همان فعالیتهای قبلی ادامه یافت مثلا مدیر فارابی همچنان رضا داد باقی ماند،مدیر مرکز گسترش همچنان آفریده باقی ماند. و در حوزه اداره کل نظارت و ارزشیابی نیز افرادی که میآیند با آنها همراه هستند. البته خود شخص آقای جلوه شاید کمی متفاوت بود اما اگر هم کاری میخواست انجام دهد به تنهایی نمیتوانست و خانه سینما هم با همان وضعیت برای همه و سینما تعیین تکلیف می کرد.
بنابراین اگر بخواهیم بگوئیم مساله تعطیلی خانه سینما دعوای دو شخص است واقعا ظلم به این اتفاقات است. دقیقا بحث اختلاف نظر بین دو اندیشه است که حالا افرادی پرچم دار این اندیشهها و گفتمان هستند،فارغ از اینکه در کارشان چقدر موفق بودهاند و صادقانه عمل کردهاند که این بحث بعدی است.
اصل دعوا و اختلاف از این جا شروع شد اما ما بنایی بر دعوا و تقابل نداشتیم، هدف ما این بود که با همه بتوانیم کار کنیم. البته در فضای مدیریتی طبیعی بود که ما تغییرات عمدهای را دادیم. ولی نگاهمان نسبت به خانه سینما این بود که یک بخش خصوصی است و صرفا دنبال این بودیم که اطلاع رسانی کنیم و خود بخش خصوصی و صنوف اگر خودشان خواستند تغییر را ایجاد کنند اما ما ابتدا به ساکن نمی خواستیم کاری کنیم. همچنان که در شورای پروانه ساخت که دو عضو خانه سینما بودند تغییری ندادیم و قرار شد آن دو عضو باشند اما خود آنها شروع به مقابله کردند و از درون پروانه ساخت هم این کار را شروع کردند و منجر شد به اتفاقاتی که نهایتا ما وقتی که برگشتیم پرونده خانه سینما را مورد بررسی قرار دادیم حداقل برای ما مشخص شد که اساساً خانه سینما هیچ جایگاه قانونی ندارد.
- مشخصا نداشتن جایگاه قانونی خانه سینما دقیقا از چه زمانی برای شما مسجل شد و در چه پروسه ای به این نتیجه رسیدید که خانه سینما با شکل گذشته خود نمیتواند به فعالیت ادامه دهد؟
تقریبا یک چیزی حدود 9 ماه بعد از حضور ما یعنی سه ماه بعد از جشنواره فجر سال 88 در جشنواره خیلی برای ما مزاحمت ایجاد کردند و به فیلمسازان میگفتند به جشنواره فیلم ندهند و یا اگر فیلم دادند در مراسمها حضور پیدا نکنند و جایزه نگیرند و در داوری و هیات انتخاب حضور نداشته باشند، یعنی یک تخریب و بایکوت علنی را شروع کردند. در این شرایط ما جشنواره فجر را برگزار کردیم و علیرغم بایکوت غیرعلنی آنها ما کار را به سرانجام رساندیم. در اوایل سال 89 که طبق روال اولین پرداختها را به خانه سینما انجام دادیم سر یکسری مسایل مالی که تقاضای بیشتری داشتند با ما وارد چالش شدند و یکی از دوستان بحث کرد که چه ضرورتی دارد اصلا ما به خانه سینما کمک مالی کنیم.
- به طور مشخص بابک خانیان؟
نه افراد مهم نیست اما بحث شد که ما چرا باید به اینها کمک کنیم و ما هم گفتیم طبق قوانین باید کمک کنیم. وقتی قوانین بررسی شد دیدیم طبق قوانین باید کمک کنیم اما وقتی برگشتیم و پرونده خانه سینما را مرور کردیم دیدیم خانه سینما برای قانونی شدن دو مرحله را انجام داده است اما مرحله آخر را انجام نداده است. از مرحله دوم به بعد معاونت سینمایی وقت یعنی آقای انوار در آخرین روزهای مسئولیت خود با عجله یک فرایندی را شکل میدهد و عملا دیگر وارد مراحل بعدی که قانون تصریح دارد قانونی نمیشود و کار را در همین مرحله متوقف میکند. سال 72 خانه سینما به صورت رسمی کار خودش را آغاز میکند و تمام دورهای که آقایان دارند می گویند ما حامی صنف هستیم اصلا هیچ صنفی وجود نداشته است. یعنی همان تفکری که خیلی علاقه نداشت تا بین سینما و انقلاب پیوند بزند در زمانی که خودش در معاونت سینمایی حاضر است اجازه نمی دهد صنوف فعال باشند و خانه سینما راه اندازی شود و زمانی خانه سینما راه میافتد که احساس خطر می کند و فکر می کند جایگاه مدیریتی را دارد از دست میدهد بنابراین خانه سینما را راهاندازی میکند و هیات موسس هم خودشان هستند. یعنی معاون سینمایی، مدیر فارابی و مدیر اداره کل نظارت و ارزشیابی وقت میشوند اعضای هیات موسس خانه سینما.
* بخش بزرگی از بچههای سینما با خانه سینمایی که وجود داشت به شدت مشکل داشتند
- به دلیل حلقههای مفقودهای که در مورد خانه سینما وجود دارد ما هنوز پاسخ سوال اول خود را نگرفتهایم، اما چقدر مسعود اطیابی به عنوان یکی از اعضای هیات مدیره خانه سینما در روشن کردن خلاءهای قانونی خانه سینما برای شما نقش داشت؟
یک واقعیتی که کمتر به آن پرداخته شده این است که بخش بزرگی از بچههای سینما با خانه سینمایی که وجود داشت به شدت مشکل داشتند. و حتی در تمام دو سال اخیر هم که گاهی زمزمه بازگشایی خانه سینما بود همان طیف بیشترین اعتراض را داشتند که چرا میخواهید خانه سینما را دوباره باز کنید. که افراد آن مشخص است و برخی از آنها در خانه سینما و بعضا مدتهای طولانی رئیس یک صنف بودند و حتی مدیرعامل خانه سینما بودند و در واقع در درون خود اهالی سینما هم بخشی از افراد شاخص مخالف فرایندهایی بودند که در سالهای اخیر در خانه سینما رخ داده بود. طبیعی است که وقتی اختلافات بروز پیدا کرد دیدگاههای مشورتی افراد مختلف به ما داده میشد اما یک عزم جدی در درون خانواده سینما شکل نگرفته بود که بخواهند با اینها برخورد کنند. شاید مدیریت نداشتند و شاید به کسی نمیتوانستند در این مرحله اعتماد کنند و لذا بخشی از اقدامات ما اتفاقا با پشتیبانی اهالی سینما بود. بنابراین شاید بتوان حداقل از 30 نفر افراد شاخص اسم ببرم که به طور جدی خواهان این اتفاق بودند.
حتی من معتقد بودم فرایند قانونی شدن را بدون تعطیلی یا انحلال پیش ببریم اما بعضی از همان دوستان معتقد بودند که اصلا این موضوع امکان ندارد و تا این ریشه قطع نشود شما نمی توانید نهال جدیدی بکارید. اما من معتقد بودم که خانه سینما را بدون تعطیلی میتوان اصلاح کرد.
* تعطیلی خانه سینما ناشی از دو عزم بود
- بنابراین دلیل اصلی تعطیلی خانه سینما چه بود؟
آن چیزی که باعث شد تا خانه سینما منحل و بعد بطور دائم تعطیل بشود، ناشی از دو عزم بود. یک عزم بخشی از دستگاههای فرهنگی کشور از جمله شورای فرهنگ عمومی بود که از قضایای خانه سینما و جایگاه غیرقانونی آن مطلع شدند و به یک اجماع کلی رسیدند که این جریان و این نهاد چون غیرقانونی است و مرتکب خلافهای جدی در دورههای گذشته شده باید تعطیل شود و بعد یک نهاد با ماهیت جدید راهاندازی شود. عزم دیگر مربوط به بخشی از اهالی سینما بود که برخی صاحب نفوذ بودند و آنها هم این باور را داشتند.
از طرف دیگر کوتاهی و عملکرد هیات مدیره جدید هم مزید بر علت بود. چرا که این هیات مدیره نیم ساعت بعد از انتخاب دوباره آقای عسگرپور را به عنوان مدیر عامل انتخاب کرد. این هیات مدیره و مدیرعامل جدید علیرغم هشدارهایی که من حتی در دفتر خودم به آنها دادم و گفتم اولویت اول شما قانونی کردن خانه سینما باید باشد و باید اساسنامه ملزم به قانون اساسی را به تصویب برسانید، در تعطیلی خانه سینما مقصر بودند.
عدم التزام به جمهوری اسلامی و التزام به قانون اساسی نکات بسیار مهمی بودند و نشانگر دیدگاه و نظر کسانی بود که اساسنامه را در آخرین دورههای حضور خود در سال 87تغییر داده بودند. بنابراین اشکالات بیش از آن بود که بخواهیم بگوئیم صرفا یک حساسیت وجود داشت. وقتی التزام به قانون اساسی در اساسنامه برداشته میشود یک مفهوم دیگری دارد و انگار ما یک انجیاو هستیم که قرار است در نظم نوین جهانی ما را بپذیرند نه اینکه در چهارچوب قانونی جمهوری اسلامی مستقر باشیم. در همین زمان هم خانه سینما در فیاپف عضو میشود و مدیرعامل خانه سینما هم نائب رئیس در حوزه آسیا میشود که خود همین موضوع هم مشکوک است و همزمان با تغییر اساسنامه خانه سینما و برداشته شدن التزام به قانون اساسی و جمهوری اسلامی بعد از آن خانه سینما عضو فیاپف میشود و مدیرعامل آن هم نائب رئیس بخش آسیایی میشود و همزمانی این دو نکته هم قابل بررسی است. من یادم میآید این نکات را در جلسه مطرح کردم و برخی از اعضای هیات مدیره هم نگران شدند و به آقایان توحیدی و عسگرپور اعتراض کردند که شما قبلا این موارد را به ما نگفته بودید و یک عزمی شکل گرفت تا فکر اساسی برای این معظل شود اما بعد از آن جلسه نتوانستند کاری بکنند.
* احمدینژاد مخالف تعطیلی خانه سینما بود
- همه این موارد طی شد و حتی یک زمانی هم شما قصد داشتید از طریق خود صنوف در خانه سینما نفوذ کنید که مصداق آن کانون کارگردانان است و در واقع سعی کردید با یک برنامهریزی مناسبی در راستای قانونی شدن خانه سینما گام بردارید، اما خانه سینما تعطیل شد و بعد از آن هیات مدیره اواخر سال گذشته دیداری با آقای رحیم مشایی داشت.آقای مشایی از هیات مدیره حمایت کرد و بعد از آن در دیدار رئیس جمهور با گروهی از سینماگران آقای احمدینژاد از خانه سینما حمایت کرد و در نهایت هیات 7 نفرهای برای اصلاح اساسنامه شکل گرفت و حالا که قرار است خانه سینما باز شود به نظر میرسد شما مجبور هستید با همان کسانی که به لحاظ ایدئولوژیک مشکل داشتید برای جزئیات این بازگشایی توافق کنید. چرا اصلا روند به این سمت رفت که برای بازگشایی خانه سینما شما بخواهید با کسانی مذاکره کنید که با آنها مشکل داشتید؟
در مورد نکته اول باید بگویم که آقای احمدینژاد وقتی دید خانه سینما تعطیل شده است،مخالفت خود را هم به آقای وزیر و هم به من اعلام کرد. من خیلی تلاش کردم تا دلیل مخالفت ایشان را بدانم و متوجه شدم که مخالفت ایشان وجوه مختلفی دارد و معتقد بود که خانه سینما بالاخره یک نهاد صنفی است و چرا باید تعطیل شود و اگر اشکالی هم دارد باید اشکالات آن برطرف شود. البته من خیلی تلاش کردم تا بگویم این فرایند را طی کردیم اما دوستان همکاری نکردند.
- کدام دوستان همکاری نکردند؟
هیات مدیره قبلی.آقای احمدینژاد معتقد بود که ما عجله کردیم و بازهم باید صبر می کردیم و نهایتا هم اصرار داشت فرایند بازگشایی خانه سینما تسریع شود. ما هم اعلام کردیم موافق بازگشایی هستیم اما نه از مسیر غیرقانونی و یا از طریق باجخواهی بلکه از یک مسیر کاملا قانونی و عقلانی حاضر هستیم این اتفاق بیافتد. به هرحال هیات مدیره فکر کرد چون نهاد ریاست جمهوری و آقای احمدینژاد چنین دیدگاهی دارد، احساس کرد از این ظرفیت موجود و مخالفت رئیس جمهور میتواند استفاده کند و فعالیتهای غیرقانونی خودش را زیر فشار نهاد ریاست جمهوری جلو ببرد.
البته من هم به آقای احمدینژاد و هم به همین دوستان گفتم که سعی می کنم از راه قانونی جلو بروم و آقای دکتر هم البته بعدها موافق نظر من دیدیم که بود و علیرغم همه دیدگاه های ایشان تا این لحظه اتفاق خاصی نیافتاده است. البته این هم برمیگردد به تلاش هیات مدیره سابق خانه سینما که بازهم می خواهد از قانون عبور کند که به هرحال توافق شد ما از چهارچوب قانون خارج نشویم و آقای احمدینژاد پذیرفتند تا بنده صحنه را مدیریت کنم و از راه قانونی کار را جلو ببرم. البته هرجایی که کار گره میخورد و اشکال پیدا میشد پیش ایشان میرفتیم و نظرشان را اعلام میکردند و نکات غیر مهم را میگفتند از آن بگذرید.
اتفاقی که تا اینجا افتاد این بود که اساسنامه جدید تدوین شد و اساسنامه امضای هر 7 عضو را دارد حتی یکی از کسانی که از طرف سازمان سینمایی رفتند و تندترین نظرات را در رابطه با خانه سینما دارد.
- یک شایعه مطرح شد که در تدوین اساسنامه جدید خیلی نظرات شما منظور نشد.
من اصلا به فرایند تدوین اساسنامه وارد نشدم.
- این اساسنامه جدید واقعا مورد تائید شما است؟
حالا به این موضوع میرسیم اما میخواهم بگویم دوستانی که دیدگاه تندی نسبت به خانه سینما داشتند عضو هیات 7 نفره بودند چرا که باید این اساسنامه جدید از یک اجماعی به نتیجه میرسید. اساسنامه تدوین شد و 7 امضاء پای آن است و سه نفر از اعضا تنها بر سر نام خانه سینما که اعتقاد داشتند باید جمهوری اسلامی در آن قید شود اختلاف نظر داشتند. و تنها اختلاف موجود امروز بر سر نام خانه سینما است و سه نفر خانه سینما به همراه نماینده رئیس جمهور معتقد هستند که باید همان خانه سینما باشد و سه نفر نماینده سازمان سینمایی معتقد بودند که خانه سینمای جمهوری اسلامی ایران باید باشد.
- اعتقاد شما چیست؟
این بحث دو وجه دارد و یک وجه این است که نیازی به بودن جمهوی اسلامی ایران نیست و یک وجه دیگر این است که بودن جمهوری اسلامی ایران بسیار لازم است.
* به هیات بازگشایی نگفتم جمهوری اسلامی را نادیده بگیرند
- الان بحث بر سر این است که ظاهرا به هیات بازگشایی گفته شده اضافه شدن عنوان جمهوری اسلامی به خانه سینما خیلی جدی گرفته نشود؟
نه اصلا چنین چیزی نیست. من احساس کردم این گرهای که الان ایجاد شده گرهای است که حتی نهاد ریاست جمهوری هم نمیتواند باز کند. لذا گفتم این موضوع را فعلا کنار بگذاریم و بقیه امور را جلو ببریم و مورد این موضوع در مقطع دیگری تصمیم گیری کنیم. حتی در خود وزارتخانه هم با حضور وزیر ارشاد بحث شد و من پیشنهاد دادم که در اولین مجمع عمومی خانه سینما اساسا در مورد نام خانه سینما با هر عنوانی تصمیمگیری شود و اولین وظیفه مجمع عمومی این خواهد بود که در مورد نام این تشکیلات تصمیم بگیرد.
- تشکیلات قبلی هم جامعه صنفی سینمای ایران که به نام خانه سینما معروف شده بود، یعنی احتمال دارد دوباره همان جامعه صنفی سینمای ایران انتخاب شود؟
بله این احتمال وجود دارد که به همین نام تصویب شود. البته ما تحت عنوان جامعه اصناف سینمایی کارهایی را شروع کردهایم و تاکنون 13 صنف قانونی شدهاند.
- ما وقتی از دو طرف یعنی هم اعضای منتسب به سازمان سینمایی و اعضای خانه سینما در اساسنامه که سوال میکردیم هیچکدام پاسخ روشنی در مورد اضافه شدن بند التزام به قانونی اساسی و ولایت فقیه نمیدادند، آیا این دو موضوع بالاخره به اساسنامه اضافه شده است، چرا که به نظر میرسد این موضوع در اساسنامه خانه سینما که اصلا دلیل اصلی تعطیلی خانه سینما بوده است گنجانده نشده است؟
در اساسنامهای که مصوب شده به طور مشخص و واضح آمده است که خانه سینما موسسهای است که در چارچوب قانون اساسی جمهور اسلامی ایران و تحت نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت میکند. بنابراین این دو عنوان آن قضیه را پوشش میدهد.
- فعالیت تحت چارچوب قانون اساسی در اساسنامه قبلی نبود؟
خیر. حذف شده بود!
- اما بند التزام به ولایت فقیه در اساسنامه اصلاح شده هم نیامده است؟
ظاهرا در این سطح از اساسنامهها چنین چیزی عنوان نمیشود.
- اما یکی از موارد اصلی مورد اختلاف با خانه سینما حذف بند التزام به ولایت فقیه بود اما در همین اساسنامه جدید هم این موضوع دیده نمیشود!
ظاهرا دوستان به این نتیجه رسیدهاند که فعالیت در همان چارچوب قانون اساسی کفایت میکند و التزام به ولایت فقیه را هم شامل میشود.
* هیات مدیره هیچ تمایلی به بازگشایی در این دوره ندارد
- اما بحث این است که شما در حال حاضر با همان کسانی که اختلاف داشتید و عنوان کردید فعالیت آنها غیرقانونی است بر سر جزئیات بازگشایی خانه سینما مذاکره میکنید. و حتی آنها دارند تصمیم میگیرند 13 صنفی که شما قانونی کردید آیا میتوانند عضو خانه سینما باشند یا خیر. چه فرآیندی طی شد که دوباره شما به همین نقطه رسیدهاید؟
برداشت ما این است که هیات مدیره قبلی خانه سینما که خودشان را قیم خانه سینما و حتی کل سینما میدانند هیچ تمایلی ندارند تا خانه سینما در این دوره بازشود.
-یعنی خانه سینما به دست آقای مشایی باز نشود؟ و حتی عنوان میکنند که اگر قرار باشد خانه سینما در فرصت باقیمانده دولت به دست آقای مشایی باز شود ما این موضوع را نخواهیم پذیرفت.
اصلا اینگونه نیست و این فضایی است که در رسانهها بوجود میآورند. بالاخره آقای مشایی از دستیاران ویژه و امین آقای احمدینژاد است اما واقعیت این است که کل موضوع خانه سینما در دست خود آقای احمدینژاد است و من هم هر مذاکرهای که داشتهام با ایشان بوده است. فقط آقای مشایی با این دوستان یکی دو بار جلسه داشتهاند و در جلسه تدوین اساسنامه خانه سینما هم که هیات 7 نفره میخواست کارش را شروع کند باید در نهاد ریاست جمهوری برگزار میشد و در این جلسه اقای مشایی حضور داشت.
* شهرداری به چه دلیل از بیتالمال به خانه سینما کمک مالی میکند؟
- اینکه عنوان شد آقای مشایی از خانه سینما حمایت مالی کرد و شما از این موضوع ناراحت شدید صحت دارد؟
ناراحت نشده بودم، البته هنوز مستند نیست که آقای مشایی از اینها حمایت کرده باشد اما آن شرکتی که کار تبلیغاتی میکند و قرار بود به اینها مبلغ هنگفتی پرداخت کند،میگویند که با هماهنگی آقای رحیممشایی بوده است و ما هم بیشتر از این مطلع نیستیم. البته در مناظرههای انتخاباتی هم دیدیم که عنوان شد شهرداری تهران هم از خانه سینما حمایت مالی کرده است و مجموعهای که طبق قانون تعطیل شده و شهرداری به چه دلیل از بیتالمال به آنها کمک مالی میکند ؟
به هرحال هیات مدیره سابق خانه سینما هیچ تمایلی ندارند تا خانه سینما به این شکل بازگشایی شود. چون شکل موجود منجر میشود به خانه سینمایی که تابع قانون اساسی است و در چارچوب قانون شکل خواهد گرفت و به نظر میرسد که حقوق همه اهالی سینما نسبت به گذشته در آن خیلی بیشتر رعایت خواهد شد.
اینها تمایل دارند تا همچنان به شکلی که قبلا بودهاند برگردند و برای همین سنگاندازی و مخالفت خوانی میکنند و طبیعی است که ما هم به هر قیمتی خانه سینما را باز نخواهیم کرد. ما براساس چهارچوب قانون و همین اساسنامهای که مصوب شده کار خواهیم کرد.
- شما تا به امروز بر اصول خود و مواضع خود پافشاری کردید، چه تضمینی وجود دارد که در دولت بعدی همین روند ادامه یابد یا اصلا روندی کاملا معکوس در پیش گرفته شود و خانه سینما با همان شکل و شمایل قبلی که شما نمیپسنیدید ادامه کار دهد؟
هیچ تضمینی وجود ندارد. البته اینها می گویند از این ستون به ان ستون فرج است و اعتقادشان این است که دولت بعدی که دولت اصلاحات باشد میتوانیم خیلی از کارها را انجام دهیم.
- در نامهای هم که اخیرا هیات مدیره خانه سینما خطاب به رئیس جمهور منتشر کرد، مشخصا شما را متهم کردند که ارادهای برای بازگشایی خانه سینما ندارید. واقعا شما نمیخواهید خانه سینما در این مدت باقیمانده باز شود؟
چون این موضوع اراده خودشان است به من منتسب میکنند و قضیه کاملا برعکس است. ما اتفاقا تمایل داریم خانه سینما بازگشایی شود چرا که همه چیز آماده است و اساسنامه هم سر و شکل خوبی پیدا کرده و حتی خودشان هم پای آنرا امضاء کردهاند و با این شرایط خانه سینما میتواند بازگشایی شود. اما آنها چون فکر میکنند مجبور شده اند پای چنین اساسنامهای را امضاء کنند، امید دارند در دولت بعدی یک آزادی عمل بیشتری پیدا کنند و بعضی از مفاد اساسنامه را کنار بگذارند و احتمالا نظری دیگر را دنبال میکنند چرا که با این شکل به نظر میرسد که ما به یک خانه سینمایی خواهیم رسید که هیات مدیره و مدیرعامل آن افرادی خواهند بود که کاملا در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی ایران و تحت نظارت وزارت ارشاد باید فعالیت کنند و به نظر میرسد قصد دارند از این چهارچوب خارج شوند.
* تمایل داریم یک ابزار کمکی به اسم خانه سینما در کنار سازمان سینمایی باشد
- برای جمع بندی بحث خانه سینما، آیا با شرایط فعلی خانه سینما که یک ضرب الاعجل یکماهه در ابتدا از سوی شما مشخص شده بود، تا پایان ماموریت دولت دهم و دوره شما باز خواهد شد؟
یک نکته وجود دارد و آن هم توجه تمام سیستمهای نظارتی و رسانهها بر هر حوزهای از جمله سینما و بخصوص خانه سینما است و هوشیاری آنها میتواند مانع خیلی از اتفاقات ناگوار شود. قطعا یکی از برنامههای ما این است که طبق برنامه جلو برویم و خانه سینما را بازگشایی کنیم اما اگر ببنیم این بازگشایی منجر به یک تنش بیهوده شود این موضوع را به تعویق خواهیم انداخت چرا که امور سینما در حال حاضر دارد میگذرد و هیچ امری در سینما متوقف بر بازگشایی خانه سینما نیست. هم خدمات صنفی دارد ارائه میشود و این خدمات شامل همه اهالی سینما است نه صرفا 13 صنف قانونی شده، اما تمایل داریم یک ابزار کمکی به اسم خانه سینما در کنار سازمان سینمایی باشد. یک جایی که همه صنوف منسجم در کنار هم باشند و بتوانند به ما کمک کنند در بعضی از اتفاقات اما بدون این بازوی کمکی هم کارها دارد دنبال میشود.
* تن به یک بازگشایی تحمیلی نخواهم داد
از آن طرف هم قطعا من خارج چهارچوب قانون و فرایندهایی که در وزارت ارشاد برای اساسنامه خانه سینما تعریف شده تن به یک بازگشایی تحمیلی نخواهم داد.اما برای اینکه اتمام حجت شود تلاش کردیم همین دوستان هم در بازگشایی مشارکت کنند اما بعد شرط و شروط گذاشتند و شاید هم مطمئن بودند که ما این شروط را نخواهیم پذیرفت و گفتیم هر آنچه قانون است براساس آن مسیر را ادامه خواهیم داد که اگر به دوره ما رسید استقبال میکنیم و بعید میدانم در این شرایط مدیر بعدی سازمان سینمایی هم حاضر باشد خارج را چهارچوب قوانین عمل کند.
- یک بحث که به نظر میرسد خیلی مهم است عدم هماهنگی شما،آقای وزیر و رئیس جمهور در مورد خانه سینما است. به عنوان مثال در یکجایی آقای وزیر میگوید خانه سینما منحل شده و بالافاصله اعضای خانه سینما پیش رئیس جمهور میروند و دوباره وزیر میگوید باید گفتوگو کنیم!. این عدم هماهنگی ناشی از چه چیزی بود؟
از غافلگیری شما رسانهها. بالاخره یک تصمیمی گرفته شده است و تا وقتی که این اطلاعات بین بنده،وزیر و رئیس جمهور به طور کامل منتقل شود یک سوالی پرسیده میشود که منجر به غافلگیری میشود. دقیقا در مورد شخص وزیر که شما اشاره کردیدف روز قبل از آن تمام توافقات بین بنده و آقای احمدینژاد انجام شده بود و قرار بود این گزارش به آقای حسینی هم داده شود اما قبل از اینکه این گزارش داده شود و در این فاصله تا ارسال آن دقیقا این مصاحبه شکل گرفت و البته این مصاحبه در حاشیه یک مصاحبه مطبوعاتی با موضوع جشنواره قرآنی بود و من حتی چندین بار با دفتر ایشان تماس گرفته بودم تا این تصمیم جدید را به ایشان اطلاع دهم اما این اتفاق نیفتاده بود و واقعا یک غافلگیری رسانهای بود.
آن چیزیکه مشخص است ممکن است آراء مختلفی باشد اما وقتی بحث میکنیم به یک نتیجهگیری میرسیم و دقیقا روز قبل بنده و آقای احمدینژاد به یک جمعبندی کامل در مورد خانه سینما رسیدیم و ایشان گفتند یک هیات بازگشایی مشخص کنید و من هم گفتم چون بین اعضای هیات 7 نفره اختلاف نظر وجود دارد در هیات بازگشایی هیات تدوین را نگذاریم که ایشان موافقت کردند و در نهایت قرار شد افراد جدیدی به عنوان هیات بازگشایی شرایط لازم را برای بازگشایی خانه سینما فراهم کنند.
- چند درصد از مواردی که نیت داشتید در خانه سینما اتفاق بیافتد، در حال حاضر محقق شده است؟
ممکن است من یک نگاه خاصی داشته باشم و قرار نیست خیلی براساس آرمانهای خودم عمل کنم.در حوزه اجرا گاهی وقتها شما مجبور هستید با کف حداقلها کار کنید و چارهای هم ندارید اما حداقلهایی که در واقع به فرایندهای کلی و نگاه کلان شما نباید لطمه بزند. من فکر میکنم این الان اتفاق افتاده است و خانه سینمایی کنونی شرایط مطلوبی دارد و از کف بالاتر است و براساس این اساسنامه میتواند بازگشایی شود. البته طرح ما این بود که جامعه اصناف سینمایی کشور را شکل بدهیم و پیشبینی هم میکردیم که جامعه اصناف سینمایی با خانه سینما در یک روزی منطبق بشود و الان هم این اتفاق دارد میافتد و چون دارد رخ می دهد، هیات مدیره قبلی دارد کارشکنی میکند و تمایلی ندارد این اتفاق رخ دهد.
* خانیان و سجادپور نقشی در تعطیلی خانه سینما نداشتند
- یک بحثی هم مطرح میشود که شاید یک شیطنت رسانهای هم باشد، ما عنوان میشود که در بین مدیران سازمان سینمایی دو نفر خیلی پیگیر تعطیلی خانه سینما بودند که البته خودشان هم به سرنوشت خوبی دچار نشدند. چقدر این دو نفر در تعطیلی خانه سینما نقش داشتند؟
واقعا تعطیلی خانه سینما هیچ ربطی به این افراد نداشت. داستان خانه سینما تماما به همان دو نگاه که اول مصاحبه صحبت کردیم برمیگشت و پیگیری اجرایی این موضوع را من خودم انجام دادم و آقای سجادپور بعدها فهمید که خانه سینما مشکل قانونی دارد و نسبت به جزئیات آن علاقه مند شد. آقای خانیان هم تنها در بحث مالی وارد شد و دیدیم چون خانه سینما جایگاه قانونی ندارد پرداخت ما خلاف است و خلافی هم بود که سالها انجام میشد و چون یک کار صنفی بوده است کسی به این وجه ورود نمیکرد. بنابراین این موضوع که رسانهها مطرح می کنند هنرمندی رسانهها است و گرنه هیچ ارتباطی بین این دو نفر با تعطیلی خانه سینما وجود نداشت.
- برای جمعبندی این بحث، موضوع التزام به ولایت فقیه دیگر در اساسنامه جدید اصلا مطرح نیست؟
ان چیزیکه من از روز اول گفتم این بود که اساسنامه خانه سینما التزام به قانون اساسی و پایبندی جمهوری اسلامی ایران باید باشد که این دو مورد از آخرین اساسنامه خانه سینما حذف شده بود اما به اساسنامه جدید برگشته است.
- شما خانه سینما را در همین مدت توانستید باز کنید، اما اگر مجمع عمومی همین هیات مدیره و مدیرعامل را که شما اختلاف دیدگاهی داشتید، چه واکنشی نشان میدهید؟
اصلا مشکلی نیست. اشکال آدمها نبود، ما بعضی از آنها اصلا رفیق هستیم ولی با فرایندی که طی میکردند مشکل داشتیم. البته فکر میکنم این اتفاق دیگر نیافتد چرا که هیات مدیره قبلی براساس رای حداکثر 30 نفر که روسای صنوف بودند انتخاب می شد اما در اساسنامه جدید حداقل 5 عضو از هر صنف در انتخابات شرکت میکنند و حداکثر 150 نفر باید هیات مدیره را انتخاب کنند. از این 5 نفر عضو هر صنف دو نفر خارج از اعضای شورای مرکزی و دو نفر از اعضای شورای مرکز که دو نفر خارج از هیات مدیره هستند و تمام تلاش دوستان این بوده است شرایط به سمتی برود که برای انتخاب هیات مدیره و مدیرعامل نتوانند لابیگری کنند. بنابراین به نظر میرسد 5 عضو هر صنف آدمهای خیلی مستقلی باشند و در این شرایط دیگر لابی بازی جایی برای انتخاب هیات مدیره ندارد.
البته در هیات مدیره هم شروطی گذاشته شده که برخی از افراد دیگر نمیتوانند عضو آن باشند و باید در مراجع ذیصلاح مورد تائید قرار گیرند و به نظر میرسد افرادی که سابقه کار گروهکی دارند دیگر نمیتوانند عضو هیات مدیره خانه سینما شوند.
- اگر خانه سینما در دولت دهم باز نشود در دولت یازدهم میتوانند دوباره همین اساسنامه اصلاح شده را تغییر دهند؟
قرار نیست ما سلیقهای رای بدهیم چون قوانین یک چیز مشخصی هستند اما ممکن است مجری قانون و یا مدیر یک مجموعه در تشخیص خودش یک امر را نبیند و در این حد تنها میتواند از قانون عدول کند. که وظیفه دستگاههای نظارتی است که مانع شوند.