کد خبر: ۱۴۱۵۸۶
زمان انتشار: ۰۹:۱۶     ۲۸ خرداد ۱۳۹۲
من با بند انگشتم خیلی کارا انجام دادم؛ چشم دشمنم رو کور و قلب رهبرم رو خوشحال کردم.

به گزارش 598، وبلاگ عاشورا،انقلاب،انتظار نوشت:

وقتی همراه خونوادم آماده می‌شدیم که به نزدیک‌ترین محل اخذ شعبه رأی‌گیری بریم من از همیشه خوشحال‌تر سرزنده‌تر و پویاتر بودم

بابا راس می‌گم اغراقی در کار نیست

کلی خوشحال بودم

حتی اونجا که بودم خودم داشتم به این موضوع فکر می‌کردم

واقعاً چرا، چرا من اینقدر خوشحالم

من که دفعه اولم نیست

وقتی من و صدا می‌زدن که فلانی بیا اینجا رو اثر انگشت بزن

مثل همیشه نبودم

برای دوره قبل جوری دستم تو جوهره می‌کردم که اثر کمی بمونه که زود پاک بشه

ولی این دفعه اونقدر سفت و محکم انگشتمو فشار دادم که یه اثر انگشت پررنگ بجا بذارم!

باز نوبتم شد برای شورای شهر اثر انگشت بزنم دلم نیومد با همون انگشتی که برای ریاست جمهوری اثر انگشت

زدم با همونم واسه شوراها هم بزنم با انگشت بغلیه زدم!

همه اینا واسه این بود که من با بند انگشتم خیلی کارا انجام دادم

چشم دشمنم رو کور کردم

قلب رهبرم و خوشحال کردم

 

انگشت کوچولو تو اینقدر کارایی داشتی من نمی‌دونستم؟

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها