سخنراني آقاي «جیمز اِي ليچ» (James A. Leach) رييس بنياد ملي علوم انساني آمريکا در مجلس نمايندگان اين کشور (11 مي 2011) از اين جهت اهميت دارد که رابطه علوم انساني با سياستهاي ملي و جهاني آمريکا در لابهلاي اين اظهارات مشخص ميشود. آقاي «اِي ليچ» براي اينکه بودجه بيشتري براي مؤسسه متبوع خود دريافت کند، از فوايد علوم انساني براي پيشبرد برنامههاي سياسي و فرهنگي آمريکا سخن ميگويد و آنها را به تصويب بودجه بالاتر براي پيشبرد پروژههاي علوم انساني ترغيب ميکند.
به گزارش سرویس بین الملل
پایگاه 598، «جیمز اِي ليچ» رييس بنياد ملي علوم انساني آمريکا در مجلس نمايندگان اين کشور در تاریخ (11 مي 2011) به ایراد سخنرانی در باره اهمیت علوم انسانی و رابطه این علوم با پیشبرد اهداف آمریکا در جهان و علی الخصوص در کشور های اسلامی سخن می گوید. توجه شما را به بخشی از این سخنان جلب می نمائیم:
*****
باعث افتخار است كه بار ديگر در مقابل اين كميته حضور پيدا ميكنم و به نمايندگي از سوي بنيادي ملي علوم انساني و در خصوص درخواست بودجه سال آينده صحبت مينمايم.
اظهارنامه اي را كه در فوريه امسال به كنگره فرستاديم تمام جزئيات فعاليت ها و برنامههاي ما را شرح ميدهد. امروز ميخواهم چند لحظه اي را درباره ويژگيهاي مهم بودجه درخواستي سال 2012 صحبت كنم و به اين موضوع بپردازم كه چرا اينجانب بر اين باورم علوم انساني براي سلامتي و رفاه جامعه آمريكا اهميتي دو چندان دارد.
اين واقعيت را ميپذيرم كه علوم انساني حتي با كمترين بودجه ميتواند منابع فرهنگي آمريكا را حفظ كند. در واقع بر اين باوريم كه هيچ يك از مؤسسات دولتي همانند ما نميتواند با بودجه كم اين قدر تأثيرگذار عمل كند.
هزينه مالي اين بنياد امكان محدودي را براي اشخاص، ارگان ها و مؤسسات به وجود ميآورد تا قادر باشند با اين بودجه محدود، دست آورد مهمي را در علوم انساني ارائه دهند. با هزينه سال قبل كه 21000/1 اُم بودجه فدرالي را تشكيل ميداد، بنياد علوم انساني توانست مشاركت ها و كمكهاي بسيار مهمي در خصوص دموكراسي سازي ايده ها و انديشهها، راه اندازي پژوهشها و تحقيقات و انتشار علوم و دانش به وسيلهي چاپ كتابها، برگزاري جشنوارههاي فيلم، بخش مستندات راديويي و راه اندازي برنامههاي آموزشي شهروندي ايجاد كند، كه ميتواند اين دست آوردها را از كمك به آسيبهاي فيزيكي و ذهني نيروهاي امنيتي تا همايشهاي جهان اسلام مرتب كرد.
كار بنياد ملي علوم انساني را ميتوان از ايجاد چشم انداز مطالعاتي در علوم انساني تا چالشهاي رو در روي شهروندان و كشور آمريكا در اين برهه زماني در حال تغيير برشمرد. ما بر اين باوريم كه سرمايه گذاري اين بنياد در گستره انديشه ها باعث سوددهي خواهد شد. اجداد ما از اهميت هنر و علوم انساني در دورهي بحران ملي آگاه بودند. در بدترين دوران ركود اقتصادي ـ در زمان ركود گسترده اقتصادي جهان ـ درصد بسيار زيادي از بودجه فدرال به هنر و علوم انساني اختصاص يافت. برنامههاي عمومي اين دوره نويسندگاني همچون جان استاينيك، رورانيل هورستون، سال بلو و هنرمنداني همچون گريت وود، جاكوب لورنس و لويس نولسون را تقويت و پرورش داد.
تم جديد و گستره بنياد علوم انساني پل فرهنگي ميباشد كه براي احيا و نيرو بخشيدن به پلهاي فرهنگي و ديدگاههاي مختلف موجود ديگر طراحي شده است كه همگي بخشي از زندگي يكپارچه آمريكايي را تشكيل ميدهند. اين پل ها كه بر اساس احترام متقابل بنا شده است ريشه اي عميق در سنن آمريكا دارد كه تاريخ آن به نگرانيهاي بنيان گذاران آمريكا در خصوص قدرت مخربِ دموكراسي است كه جورج واشنگتن از آن به نفاق و حزب گرايي در دموكراسي تعبير كرده است. پل فرهنگي نيز براي تقويت پلهاي بين المللي در خصوص بالا بردن فهم شهروندان آمريكايي از چهارچوب اقتصاد كنوني جهان، سياست و تعاملات فرهنگي در ميان مردم طراحي شده است.
ما مؤسسه اي كوچك با مأموريتي بزرگ هستيم. وظيفه ما كمك به ساخت شالودهها و زيرساخت انديشه ها ميباشد و در خصوص دموكراسي سازي اين انديشه ها بر ماست كه دانش قديم و تفكرات خلاق را تا حد امكان در دسترس شهروندان قرار دهيم. چنين كاري را با پايه ريزي تحقيقات بنيادي كه به نگارش كتب و مقالات علمي، تهيه مستندات و حفظ نقاط عطف تاريخي و زباني و حتي آثار باستان شناسي منجر ميشود. ما دانش و پيشرفت را با برنامه ريزي در كالجها و دانشگاهها، كتابخانهها، موزهها، نمايشگاههاي موضوعي، مؤسسات آموزشي تك موضوعي (رشتهاي)، بررسي مدلها، كرسهاي برنامهريزي و ارائهي برنامههاي مشاوره اي تكميل و اتمام ميكنيم.
آنچه هم اكنون جهان به آن نياز دارد درك و فهم و تأكيد بر شالوده آموزش ميباشد. به طوري عرفي و سنتي شالوده آموزش سه مقولهاي ميباشد. اين سه مقوله بسيار حياتي و ضروري ميباشند. با اين حال و اين سه مقوله كافي نمي باشند. آنچه كه به آن نيز نياز است مطالعاتي است به ارائهي چشم اندازي درباره دوران ما منجر شود و به شهروندان ما امكان درك جامعه خود، فرهنگهاي ديگر و فرايندهاي خلاقيت را بدهد.
باز خورد تفكرات مشخصه اي از وضع موجود ميباشد. بر انگيختن ابتكارات كليد آينده ميباشد. چگونه ميتوانيم براي جايگاه خود تلاش كنيم در حالي كه فرهنگ خود و ديگر خرده فرهنگها و يا ديگر فرهنگهاي جهان را درك نكرده باشيم؟ چگونه ميتوانيم دوران و ارزش جايگاه خود را درك كنيم در حالي كه نظام افكار و اعتقادات ديگران را مطالعه نكرده باشيم و آيا ساخت آثار هنري و تقدير از هنر حس ايجاد خلاقيت را القا نمي كند؟
بينشي كه توسط رشتههاي علوم انساني و مطالعات علوم انساني ايجاد ميشود نه تنها اختيارات جامعه را سلب نمي كند، بلكه دست آوردهاي آن براي تجديد قواي موتور مولد آمريكا ضروري و حياتي ميباشد. همانطور كه به جاده ها و پل ها جهت عبور و مرور مردم و ترانزيت كالا نيازمنديم، به ايده ها و انديشههاي بنيادي جهت تقويت يكپارچگي اجتماعي، توانبخشي اقتصادي و انتقال ارزشهاي شهروندي نيازمند هستيم.
همان طور كه پايهگذاران بنياد علوم انساني آمريكا اظهار ميدارند: «دموكراسي نيازمند تعقل و بصيرت در شهروندانش ميباشد» به اميد انتقال رؤياهاي آمريكا به نسل آينده و به اميد رهبري جهان طبق خواستههاي خود به اميد رهبري و هدايت گسترة انديشهها و ارواح.
خلاصه اظهارات جيمز اِي ليچ (James A. leach) رئيس بنياد ملي علوم انساني آمريكا در كميته فرعي تخصصي بودجه كشور، محيط زيست و سازمانهاي مرتبط در مجلس نمايندگان آمريكا (11 مي2011)
منبع: پايگاه اطلاعرساني بنياد ملي علوم انساني آمريكا
مترجم: رضا حسنزاده
*****
در این گزارش باید توجه ویزه ای به سخنان آقای “جيمز اِي ليچ” داشت، زیرا وی معتقد است علوم انساني، به دنبال توليد انديشههاي بنيادي و ساخت شالودهها و زيرساختهاي فکري و حفظ منابع فرهنگي آمريکاست. علوم انساني با دموکراسيسازي ايدهها و انديشهها بايد نسل کنوني و آينده آمريکا را بهگونهاي تربيت کند که براي رهبري دنيا در گستره انديشهها و ارواح آماده باشند و قدرت شکلدهي به جهان را پيدا کنند.
همچنین رئیس بنیاد ملی علوم انسانی آمریکا بر این باور است که «پل فرهنگي» تم جديد بنياد ملي علوم انساني آمريکاست که براي احيا و نيرو بخشيدن به پلهاي فرهنگي و ديدگاههاي موجود ديگر طراحي شده است. بر اين اساس، شهروندان آمريکايي بايد فهم بالاتر از چهارچوب اقتصاد کنوني جهان، سياست و تعاملات فرهنگي بيابند؛ چون اگر فرهنگ خود و خردهفرهنگهاي و نظام افکار و اعتقادات ديگر، درک نشود، نميتوان ارزش و جايگاه آمريکا را شناخت. و همانگونه که به جادهها و پلها جهت عبور و مرور مردم و ترانزيت کالا نياز است، به ايدهها و انديشههاي بنيادي جهت تقويت يکپارگي اجتماعي، توانبخشي اقتصادي و انتقال ارزشهاي شهروندي نياز وجود دارد.
به گفته اِي ليچ، علوم انساني در دوران بحرانهاي اقتصادي هم نقش آفرين است. در بدترين دوران روکود اقتصادي، درصد بسياري از بودجه فدرال به هنر و علوم انساني اختصاص يافت و نويسندگان بزرگي پرورش يافتند. ظاهراً منظور وي اين است که در بحران کنوني اقتصادي نيز نبايد از نقش ارزنده علوم انساني غفلت شود.