روزنامه كیهان در سرمقاله خود با عنوان«بمب خنده و گاز اشك آور » نوشت:
*
چهارشنبه شب هفته گذشته وزارت اطلاعات فیلم مستندی با عنوان «الماس فریب»
را از شبكه اول سیما پخش كرد و مردم كشورمان را در جریان نفوذ یكی از عوامل
خود به درون چرخه عملیاتی سرویس های اطلاعاتی «سیا»، «موساد» و «MI6» قرار
داد. یا بهتر است گفته شود از شكار یك فراری جذب شده به سرویس های مورد
اشاره و تبدیل او به «منبع اطلاعاتی» خود و بهره گیری از وی در «فریب
عملیاتی» و نهایتا فراخوان و بازگرداندن او به داخل كشور خبر داد.
*یك
سرویس اطلاعاتی، هویت عامل نفوذی خود را تنها در دو حالت فاش می كند و از
عملیات نفوذ، پرده برمی دارد. الف: حالت اول، هنگامی است كه عامل نفوذی از
میانه راه جذب شده باشد. یعنی ابتدا به سرویس اطلاعاتی حریف پیوسته و به
خدمت آن درآمده باشد ولی بعدها به هر علت- از جمله پشیمانی و عذاب وجدان-
نشانه هایی از آمادگی خود برای بازگشت نشان داده و سرویس اطلاعاتی خودی با
دریافت هوشمندانه این نشانه ها به سراغ وی رفته و او را جذب كرده باشد. در
این حالت عامل جذب شده با دریافت دستور العمل از سرویس خودی، به كسب
اطلاعات بیشتر از میدان فعالیت قبلی، نفوذ عمیق تر به حیاط خلوت حریف و
اخلال در چرخه عملیاتی دشمن می پردازد.از آنجا كه مأموریت این دسته از
نفوذی ها- جذب شده در میانه راه- به تدریج تغییر می كند، احتمال شناسایی
آنها از سوی سرویس حریف بالا می رود و سرویس شكاركننده برای پیشگیری از
شناسایی عامل نفوذی خود، بعد از كسب اطلاعات كافی از میدان فعالیت وی و
انجام عملیات فریب روی سرویس اطلاعاتی دشمن عامل نفوذی خود را از چرخه نفوذ
بیرون می كشد و روی سرنوشت او ریسك نمی كند.ب: حالت دوم هنگامی است كه یك
سرویس اطلاعاتی از عوامل نفوذی قابل توجهی در حوزه فعالیت حریف برخوردار
است. در این حالت، افشای هویت عامل نفوذی- مخصوصاً اگر از میانه راه جذب
شده باشد- اولا؛ با توجه به حضور نفوذی های ناشناخته دیگر، به عملیات و
چرخه نفوذ لطمه ای نمی زند و ثانیاً؛ نشان دادن «ضرب شست» و تحمیل برتری
خود به حریف است. یعنی دقیقاً همان اقدامی كه وزارت اطلاعات كشورمان با
تهیه و پخش مستند «الماس فریب» انجام داد و برتری سربازان گمنام امام زمان-
ارواحنا له الفداء- را به رخ دشمن كشید.
* همین جا باید به یكی از صدها
نمونه حماقت و كم شعوری سرویس های اطلاعاتی بیگانه در جذب و به كارگیری
آقای «مدحی» اشاره كرد. موساد به یقین می دانست كه وی برخلاف آنچه ادعا
كرده بود، یكی از «سرداران سپاه»! و یا «مسئولان اطلاعاتی نظام»! و یا «یك
شخصیت با نفوذ در مراكز و كانون های حساس جمهوری اسلامی ایران» نبوده است و
می دانست كه وی بنا به دلایلی از كشور خارج شده و به كسب و كار تجاری
مشغول بود. بنابراین چرا، سرویس های اطلاعاتی موساد، سیا و سپس MI6 انگلیس
آقای مدحی را بعد از شكار در «بانكوك» و به فاصله چند ماه، از «فرش» به
«عرش»! بردند؟! و به حیاط خلوت گروههای اپوزیسیون و پشت صحنه سرویس های
اداره كننده این گروهها، راه دادند؟
*سرویس های اطلاعاتی دشمن باید می
دانستند كه اینگونه افراد نمی توانند برای آنها مأموران قابل اعتمادی باشند
و احتمال بازگشت آنان به هویت فراموش شده خویش همیشه وجود دارد.
*اشتباه
نكنید! آقای مدحی را وزارت اطلاعات از ابتدا به عنوان عامل نفوذی نفرستاده
بود بلكه در میانه راه ایشان را جذب كرده است وگرنه سربازان گمنام امام
زمان(عج)، بسیار هوشمندتر از آنند كه مامور نفوذی خود را با تابلو بفرستند.
*
و بالاخره؛ خدای مهربان سایه رهبر معظم انقلاب را بر سر ملت های مسلمان و
مردم شریف ایران مستدام بدارد كه با نگاهی حكیمانه از اقدام مشكوك جریان
انحرافی جلوگیری كردند و مانع از عزل آقای مصلحی، وزیر كارآمد اطلاعات
شدند. و دست مریزاد به سربازان گمنام امام زمان -ارواحنا لتراب مقدمه
الفداء- كه به قول امام راحلمان(ره) با وجود «نام آوری»، نام و نشان در بی
نشانی دارند.