به گزارش
وبلاگستان پایگاه 598، نویسنده ی وبلاگ
"هویتنا" در آخرین پست خود در مطلبی با عنوان
"احمدی نژادی ها و رای موثر به جلیلی" نوشت:
رای احمدی نژادی ها به جلیلی، سوم تیر و مسیری که احمدی نژاد احیاگر آن بود را حفظ خواهد کرد. این نه به معنای ربط مستقیم جلیلی با احمدی نژاد است و نه به معنای ویژگیهای فوق العاده ای در جلیلی. با آرامش بخوانید و بعد قضاوت کنید. ببخشید از اینکه طولانی شده است و وقتتان را میگیرد.
هشت سال با احمدی نژاد بودیم. حتی کسانی که امروز به او توهین می کنند و ناله و نفرین می کنند هم نمی توانند انکار کنند که لااقل در دولت نهم لحظاتی را سپری کردند که بعد از دوران انقلاب و دفاع مقدس بی نظیر بوده است.
- احمدی نژاد دینداری متفاوتی را نشانمان داد. دینداری که امام محور آن است
- احمدی نژاد ایران را برایمان مهم کرد و اصرار کرد که ایرانی بودن و ملیت تهدید نیست افتخار است
- احمدی نژاد کار میکرد. کار و کار و کار.
- احمدی نژاد مفهوم مسئول را به نوکر تغییر داد - احمدی نژاد زانو به زانوی مردم می نشست و دست می بوسید و نگاهمان به مردم را تغییر داد
- احمدی نژاد لذت عزت و غرور را در مقیاس جهانی به ما چشاند(سازمان ملل، دانشگاه کلمبیا، ملوانان انگلیسی و...)
- احمدی نژاد شجاعت و جدیت یک شیعه انقلابی ایرانی را نشان جهانیان داد
- احمدی نژاد تحقیر مستکبرین را تبدیل به عادت و روحیه کرد
- احمدی نژاد ساده بود و ساده زیست و ساده ماند
می توانیم باز هم به این لیست اضافه کنیم. اما اگر بخواهیم از احمدی نژاد انتقاد کنیم می توانیم بگوییم:
- احمدی نژاد لج مخالفانش را در می آورد و مخالفان و دشمنان را تا سر حد جنون می برد تا علیه اش دست به هر کار بزنند و همیشه به دنبال انتقام باشند.
- احمدی نژاد پای یک رفیق ایستاد و فرصتی ایجاد کرد تا طراح بزرگ، دوستداران گذشته او را علیه اش تحریک کند(واقعا چه مشکلی پیش میامد اگر آقای مشایی مشاور پشت پرده میماند؟)
- احمدی نژاد پالسهایی فرستاد و رفتارهایی کرد که اصولگرایان و اصلاح طلبانی که درک پایینی از مساله ولایت داشتند او را به ولایت گریزی متهم کنند(اجتنبوا من مواضع التهم را نادیده گرفت)
- احمدی نژاد پشت کسی ایستاد که حرفهای درست را با ابهام تبلیغ میکرد و شیوه تبلیغش خوب نبود.
- احمدی نژاد در مورد افراد و موضوعاتی که ظاهرا حق با او بود حاشیه سازی کرد.
- احمدی نژاد به نداشتن ابزارهای محتوایی لازم برای تحقق آرمانهایش توجه نکرد و یک تنه به میدانی زد که برخی موارد خودش معترف بر اشتباه و دست خالی اش بودمثل قضیه بانک و سود بانکی.
- احمدی نژاد در مسیر انقلاب آنچنان رفت که گاهی تکلیف حفظ انقلاب را اول و بیش از همه بر دوش خود دید و گاهی فراموش کرد که هم بر اساس ولایت فقیه امام خمینی و هم بر اساس قانون اساسی نفر دوم است. حتی گاه خود را در مسیر تهمتهایی قرار داد که خبر از ارتباط او با واسطه هایی نزدیک به امام زمان علیه السلام می داد.
- احمدی نژاد گاهی فراموش کرد که تندی و کندی سرعت تغییرات و ریزش برخی افراد در انقلاب به عهده شخص دیگری است و او مسئول حفظ جهت و تعیین چگونگی حرکت انقلاب نیست و نباید هر جا که خواست از روش احمدی نژادی استفاده کند.
- احمدی نژاد تمامیت خواه شد و از روش یا همه یا هیچ استفاده کرد و درحالی که می دانست نامزد مد نظرش رد می شود اما او را به این عرصه فرستاد تا رد شود(وقتی انسان کاری را که از نتیجه اش با خبر است را انجام میدهد یا برنامه دیگری دارد و یا اینکه لج کرده است و می خواهد نشان دهد که حرف حرف خودش است. شاید اگر گزینه های دیگری مانند دکتر الهام امروز در بین نامزدها بودند دوستان احمدی نژادی تا این حد بهم ریخته نبودند)
با همه این قوتها و ضعفها امروز احمدی نژاد به عنوان نه یک شخص بلکه یک جریان در جامعه ما حضور دارد. احمدی نژاد به عنوان یک جریان توانسته افراد با توانمندیها و سلایق و روحیات مختلف را در خود جای دهد. حتی خود احمدی نژادیها هم یک دست نیستند. مثلا ممکن است برخی دوستان از مواردی که در بالا نوشتم ناراحت شوند و بگویند این چه نوع طرفداری از احمدی نژاد است.
اما نکته اینجاست که می توان احمدی نژاد را با درک از قوتها و ضعفهایش دوست داشت. البته این نکته قابل توجه که امروز احمدی نژاد دو بخش پیدا کرده است و بخشی از آن از جریانی که از بعد از سوم تیر 84 شکل گرفت فاصله گرفته و در حال تبدیل شدن به یک باند است. اجازه دهید منظورم را بیشتر توضیح دهم.
در ابتدا احمدی نژاد یک سرباز انقلاب بود و آمده بود تا پشت سر امام خامنه ای گام بردارد. به مرور احمدی نژاد در چشم برخی هوادارانش تبدیل شد به فردی پرقدرت در عرصه داخلی و بین المللی که همپای رهبری در پیشبرد انقلاب تاثیر دارد و گویی شک کردند که باید در مواردی که اختلاف نظر بین رهبری و ایشان وجود دارد طرف کدامیک را بگیرند و در این اواخر هم به نظر می رسد احمدی نژاد برای برخی تبدیل به یک راه شده است و اصلا خود انقلاب است و گویی اگر او در انتخابات نباشد دیگر انقلابی وجود ندارد و کار تمام است و همه دستاوردها از بین می رود و ...
این رفتارها انسان را یاد روزهای پایانی دولت آقای هاشمی می اندازد که مهاجرانی تلاش میکرد تا با تصویب طرحی در مجلس ریاست جمهوری او را مادام العمر کنند چون به نظرشان می رسید که با رفتن هاشمی همه چیز تمام است!! دقیقا برخی طرفداران آقای خاتمی هم چنین احساسی را دارند!
دوستان کمی از همه ماجراهایی که در این دو سال بر شما گذشته فاصله بگیرد و به خودتان از بیرون نگاه کنید. احمدی نژادیها اگر پایبند به آنچه در سوم تیر شکل گرفت نباشند باید عرض کنم که با کمال تاسف در حال تبدیل شدن به یک باند قدرت هستند در کنار دیگر باندهای قدرت موجود. و البته به مراتب ضعیف تر از آنها. چون هاشمی و خاتمی در دوران ریاست جمهوری افرادی را ساختند و جماعتی همیشه گوش به زنگ آنها هستند اما احمدی نژاد چنین جماعتی هم ندارد و به همین دلیل با رفتن از پاستور قدرت او به شدت کاهش می باید. ا
ما احمدی نژاد به عنوان یک جریان نه یک باند همچنان پرقدرت است و می تواند اثربخش باشد و این همان بخش دوم احمدی نژاد است که همچنان هست و می تواند بماند و موثر باشد.
ممکن است تا اینجا برخی دوستان احمدی نژادی به شدت ناراحت شده باشند و اما خواهش میکنم به این رفتارهای آقای رییس جمهور از روز تایید صلاحیتها تاکنون نگاه کنید. روز تایید صلاحیت که ایشان به نحوی عمل کرد که کمتر کسی امکان دفاع داشت و باید کلی قانون را بالا و پایین میکردیم که توجیه کنیم همراهی ایشان اشتباه نبوده است. اما آن راه باز کردن و شناسنامه دادن و میکروفون صاف کردن را چه کنیم. از اینها بگذریم. قضیه آقای انتظامی را کجای دلمان بگذاریم. تازه بر فرض که نامه منتشر شده از انتظامی در خبرگزاری ف دروغ باشد. اما حرف بنده این است که کلا ما چه نیازی به همراهی آقای انتظامی داریم؟!!!
بعد هم آقای مشایی احراز صلاحیت نشد و ایشان آن جمله حساس و نامناسب را مطرح کرد که در مملکتی که ولی فقیه باشد ظلمی در این سطح انجام نمی شود. و خوب تا چند روزی که هنوز امیدوار به صدور حکم حکومتی بود سرحال و با نشاط و وعده امید به خدا و حل شدن مشکل و کسب رای بالا میداد و گویی در این چند روز که امیدها کم رنگ شده است ما شاهد القای ناامیدی از سوی ایشان هستیم. در روز افتتاح تونل در تهران لحن بیان ایشان و اینکه دخالتی در پرونده هسته ای ندارم واقعا انسان را به شک می اندازد که این همان احمدی نژاد است یا فرد دیگری است!!
و یا این جمله که دوستان به نقل از آقای داروی گفته اند که ایشان جلیلی را بدترین گزینه در بین هشت نامزد دانسته است انسان را متحیر می کند(البته روایت دیگری نیز مطرح شده که دکتر احمدی نژاد گفته اند: که دکتر جلیلی فرد متشخصی است اما دولت ایشان بدترین خواهد بود). ایشان بر اساس چه حجتی چنین حرفی زده اند؟ واقعا برای ایشان تمام شده است که جلیلی از روحانی و عارف و ...گزینه نامناسب تری است؟!!
ولی اینها همه خبر است و یا دریافت ماست و ممکن است نادرست باشد. اما یک چیز هست که درستی یا نادرستی این تحلیلها راجع به احمدی نژاد را نشان می دهد و روشن می کند که احمدی نژاد همچنان یک جریان در دل مردم است و یا گرایش به ایجاد یک طیف و قشر و طبقه و باند پیدا کرده است و آن هم اینکه رییس جمهور باید برای خلق حماسه سیاسی تلاش کند و مردم را به مشارکت بالا تهییج کند اما در این روزها چنین رفتاری از ایشان نمی بینیم.
اگر در دو سه روز باقی مانده ایشان اقدامی در این زمینه نداشته باشند می توانیم به این ضرب المثل فکر کنیم که گویی احمدی نژاد هم می گوید: دیگی که برای من نجوشد می خواهم که سر سگ در آن بجوشد
یعنی چون فرد مورد نظر بنده رد شده است پس نه با انتخابات کار دارم نه حماسه سیاسی نه مشارکت حداکثری و خودتان می دانید و حماسه اتان.
آن وقت است که اگر ملت مشارکت مناسبی داشته باشند این احمدی نژاد خواهد بود که متوجه خواهد شد محور عالم و انقلاب نیست و مردم بدون او هم پای انقلابشان می ایستند و ولی فقیه نفر اول این مملکت و حافظ جهت و سرعت انقلاب است و نه هاشمی نه خاتمی و نه احمدی نژاد و نه هیچ رییس جمهور دیگری.
حتما دوستان احمدی نژادی تا به اینجای متن دیگر کاملا عصبانی شده و آماده اند که فحشها نثار بنده کنند اما قبل از آن باید عرض کنم که بنده که الان این یادداشت را می نویسم تلاش کردم در دو سال گذشته و از وقتی احساس کردم ظلمی بزرگی به دولت در حال وقوع است از آن دفاع کنم. البته آن دفاع هم به دلیل فهمی متفاوت از صحبتهای رهبری بود و ویژگی های احمدی نژاد در رتبه دوم قرار داشت و خود احمدی نژاد موضوعیت نداشته است.
دفاع از احمدی نژاد در این دو سال امتیاز مثبتی برای کسی ایجاد نکرده و نمی کند ولی بنده به اندازه خودم در این راه تلاش کرده و میکنم و هنوز معتقدم که عده ای فریب خوردند و به بیانات رهبری توجه نکردند و علیه احمدی نژاد حرفها زدند و اقدامها کردند و هنوز هم برخی از آنها ادامه دارد. رهبری هم به حدی تذکر دادند که نیازی به بیان مجدد آنها نیست ولی فتنه سنگین بود و گوشها و چشمها بسته شده بود.
اما همه این دفاعها دلیل نمی شود که امروز ما هم چشمها و گوشهایمان را ببندیم و رفتارهای دکتر احمدی نژادی که دوستش داشته ایم و داریم را با دقت نبینیم. ما از احمدی نژاد انتظار داریم هنوز نشان دهد که سرباز ولایت است و در شرایط سخت تابع باشد.
اما انتخابات؛
الان در میان دوستان احمدی نژادی سه گزینه جدی وجود دارد:
- رای ندادن
- رای سفید یا رای باطله مثلا به احمدی نژاد یا مشایی
- رای به یکی از نامزدها
دو گزینه اول و دوم چون به نوعی مخالفت با انقلاب اسلامی اصلا موضوع صحبت ما نیست و به خود آن دوستان هم عرض کردم که با اینکارشان باید عنوان سبزعدالتخواه را پذیرا باشند. یعنی ما سبزهایی داریم که مثلا آزادی خواه هستند و مخالف جمهوری اسلامی و حالا سبزهایی داریم که مثلا عدالتخواه هستند و باز هم مخالف... (البته اصلا نباید از نقش برخی عمار نماها و تصمیمات برخی نهادها در هل دادن این دوستاد گذشت. انصافا برخی متخصص تولید ضدانقلاب هستند!)
احتمالا دوباره این بحث پیش می آید که مگر جمهوری اسلامی چیزی غیر از عدالت است و چرا رهبری مخالفان احمدی نژاد را برکنار نکرد و ... قبلا از این حرفها زده ایم و منظور بنده هم از جمهوری اسلامی همین چیزی است که الان هست. با همه خوبیها و بدی هایش. در همین جمهوری اسلامی است که ما شاهد بی اخلاقی هستیم و همین جمهوری اسلامی هم هست که در بیداری اسلامی موثر است. بنده معتقدم که انقلاب در کل رویکرد مثبتی داشته و شکی در این گزاره ندارم و بخشی از بدیهای موجود را طبیعت حرکت انقلاب می دانم و معتقد نیستم که انقلاب از درون دچار اضمحلال شده و برعکس آن را زنده و رو به پیش میدانم.
پس راجع به گزینه سوم نیاز است بحث کنیم. در بین نامزدها موجود به نظرم بهترین آقای جلیلی است. البته ایشان پدیده ای فوق العاده نیست. اما نسبت به دیگر نامزدها به نظرم بهتر است. جلیلی خوب صحبت نمی کند، چندان جذاب نیست، به نظر می رسد تیم و برنامه ی مناسب نداشته باشد و ... اما ویژگی هایی دارد که به نظر مهمتر می رسد.
مثل اینکه بیش از بقیه شبیه احمدی نژاد است. اصلا مهم نیست که هر دو تکذیب کنند اما اگر نظرسنجی برگزار شود که پرسیده شود که رفتارها و منش کدام نامزد را شبیه تر به احمدی نژاد مثبت می دانید به نظرم بیش از 90 درصد به جلیلی رای بدهند. شباهت رویکردی چیزی نیست که جلیلی و احمدی نژاد بخواهند انکارش کنند. ساده زیستی، روحیه استکبارستیزی، مستقل بودن، شجاعت و ...
جلیلی با کسی نبست و حتی از آیت الله مهدوی کنی و آیت الله مصباح هم اجازه ای برای ورود نگرفت. جلیلی با زاکانی در نهایت ائتلاف نکرد و دیدیم که زاکانی در این روزها طرفدار چه کسی بود، با جبهه پایداری نبست و آنها هم او را ابتدا اصلح ندانستند و به پالسهای اصولگرایان سیاست باز مثل ولایتی هم برای ائتلاف توجه نکرد و این روحیه استقلال چیزی است که ما در سوم تیر تجربه کردیم.
دومین نکته مهم این است که امروز همه باندهایی که قدرت دارند بر علیه او هستند. اگر از جبهه پایداری که هنوز باند قوی نشده است و دو تجربه ناموفق در مجلس و ریاست جمهوری از خود به جای گذاشت بگذریم، بقیه همه بر عیله او هستند. آقای مهدوی فرموده اند که رای دادن به ایشان احساسی است و دوباره پشیمان می شویم(یعنی باز هم احمدی نژاد). آقای هاشمی هم ابزار کرده اند که تلاش کنید جلیلی رای نیاورد. تکلیف اصولگرایان و اصلاح طلبان هم روشن است و با مراجعه به سایتهایشان می بینید که از تمامی روشها برای اقناع مخاطب استفاده می کنند. گاهی با توهین به جلیلی و گاهی هم با زبانی نرم می خواهند بگویند که به ایشان رای ندهید هر چند بسیار فرد مومنی است. رسانه های غربی هم که مخالفت صریحشان را بیان کرده اند و به نظر می رسد بدترین گزینه برای غرب جلیلی باشد.
نکته آخر اینکه جلیلی این روزها حرفهایی در مخالفت با احمدی نژاد و جریان موهوم انحرافی می زند که آذار دهنده است. اولا به نظرم این حرفهای همیشگی او نبوده است و او در این دو سال فرصت داشته که از این حرفها بزند. حتی ایشان دو هفته پیش هم چنین حرفهایی نمی زد. پس با وجود اینکه این حرفها را نادرست و برخی از آنها را مخالف بیان صریح رهبری می دانم اما این حرفها را جزء شخصیت جلیلی نمی دانم. دوم اینکه حرفها از خبرگزاریها و افرادی مخابره می شود که مشکوک است مثل بحث حب قدرت احمدی نژاد که نسیم منتشر کرد یا این جمله که هر کس مشایی را اندیشمند بداند به اندیشه خیانت کرده است که مهر منتشر کرد و مثل اینکه نقل قول روانبخش بوده است و ما می دانیم که نسیم و مهر طرفدار کدام نامزد هستند. به نظر می رسد علاوه بر اینکه ممکن است آقای جلیلی خودآگاهانه و یا ناخودآگاهانه دارند در فضایی ضد احمدی نژاد قرار میگیرند اما مخالفین ایشان هم یک دور تلاش کردند با چسباندن ایشان به احمدی نژاد از رای او بکاهند و حالا سعی دارند با ضداحمدی نژادی نشان دادند او رای حامیان دولت به او را از بین ببرند.
باز هم تاکید میکنم که جلیلی یک گزینه فوق العاده نیست و اشتباهاتی دارد که از همین روز اول بروز کرده است اما ویژگیهایی دارد که دیگران ندارند و به دلیل اهمیت این ویژگی ها او را یک سوم تیری می دانم و ادامه دهنده مسیری می دانم که احمدی نژاد نه سازنده آن بلکه احیاگر آن بود.
ما و تجربهای به اسم احمدینژاد (یادداشتی منصفانه در سایت جلیلی1392.3.19)