لطفا درباره ي ويژگي شهيد چمران در عمليات ها يکي از گزينه هاي زير را انتخاب کنيد.
الف) مدير و شجاع ب) قالتاق و بي تقوا ج) ناتوان و ضعيف
حالا درباره ي ويژگي هاي همين شهيد هنگام سخنراني ها و مصاحبه هاي تلويزيوني يکي از گزينه هاي زير را انتخاب کنيد.
الف) آرام و باطمأنينه ب) ناتوان و ضعيف ج) قالتاق و حرّاف
لطفا سؤالات فوق را درباره ي شهيدان بزرگوار بروجردي،زين الدين،کاوه، دل آذر، برونسي، حسن باقري، چراغچي، باکري، جهان آرا و نيز ابر مردي چون حاج احمد متوسليان پاسخ دهيد.
لطفا همه ي شهدايي که نام بردم را فراموش کنيد تا شائبه ي برخورد گزينشي با شهدا به ذهنتان نيايد و نام هر شهيدي اعم از فرمانده ي لشکر و يا مسؤول دسته را بخاطر بياوريد و سؤوالات فوق را مجددا پاسخ دهيد.
يقين دارم پاسختان به هر دو سؤوال درباره ي هر کدام از فرماندهان جنگ بجز پاسخ هاي الف نبوده است يعني همه شان را موقع صحبت افرادي آرام و متين و به دور از حرّافي و زياده گويي و قالتاقي مي شناسيد و هنگام عمليات افرادي مدير، شجاع و قوي، به دور از ضعف و بي تقوايي و قالتاقي در خاطرتان تصوير مي کنيد اين شاخص بسياري از بچه هاي جنگ بود که در مقام صحبت، کم حرف، فراري از دوربين و به دور از رفتارهاي نمايشي بودند و در مقام عمل توفنده و محکم.
پس از جنگ مدل مديريتي عوض شد آرام آرام "شومني" يکي از شاخصه هاي مديريتي شد. حرّافي مزيت و کم حرفي ضعف شمرده شد. کسي را اهل عمل دانستند که خوب ميبافد اسم اين الگو را گذاشته ام ژورناليست مديريتي، ژورناليست مديريتي يعني تقابل با اين مصرع حکيمانه "چو صد گفتار نيک کردار نيست" و در نتيجه "شد آنچه شد" امروز همه مي گويند شعار بس است و باز شعار مي دهند مي گويند ما برنامه داريم ولي فقط موضوعات و مسايل مملکت را خرد مي کنند و ليست بلند بالايي به ملت تحويل مي دهند. يکي مي گويد من ارز را تک نرخي مي کنم، يکي مي گويد معماري اسلامي- ايراني بايد در شهرها احيا شود و يکي هم مي گويد، نه!نه! بسياريشان مي گويند: تورم تورم.
اما جليلي...
جليلي به زياده گويي ها و وعده هايي که امکان عمل ندارد و به اسم برنامه مطرح مي شوند با تعجب گوش مي کندو ستادهاي انتخاباتي و ژورناليسم رسا نه اي رقبا متهمش مي کنند که مدير نيست. مي پرسيم: مدير؟!
مي گويند: بله! مدير بايد کمي هم حراف باشد.
مي گويي: خب قالتاق نيست. مي گويند: اتفاقا مدير بايد کمي هم قالتاق باشد تا بتواند از حقش دفاع کند.
و تو مي ماني که چطور بعد از جنگ ذائقه ها عوض شده است و ژورناليسم مديريتي و ژورناليسم رسانه اي همديگر را پيدا کرده اند و بهم گره خورده اند.
مديريت ديگر توانمندي، شجاعت و جربزه در صحنه ي عمل نيست حتي متقن و متين و گزيده صحبت کردن هم نيست بلکه پر گويي و پرگويي و پرگويي در عرصه ي سخن است.
حال باز گرديم به سؤوالات ابتدايي. فرض کنيد سعيد جليلي شهيد شده است و مي خواهيد همان دو سؤوال را در عرصه ي مديريت کشور برايش پاسخ گوييد، کدام گزينه ها را انتخاب مي کنيد.
اگر شهداي عزيزي که نامشان را بردم يا شما بخاطر آورديد الان در صحنه ي انتخابات حضور داشتند و نمي خواستند از منششان عدول کنند با چه تهمت و افترايي از ميدان به در مي شدند، ژورناليسم رسانه اي و مديريتي مجبورمان مي کرد کدام گزينه ها را در موردشان انتخاب کنيم.