کد خبر: ۱۳۸۷۵
زمان انتشار: ۱۱:۱۴     ۱۹ خرداد ۱۳۹۰
سرویس جامعه جهان-هرسال که به نیمه خرداد می رسیم و با مکثی بزرگ از آن رد می شویم گویی بزرگی روح و کلام حضرت روح الله(ره) بیشتر برایمان هویدا می شود.

او که یک روز خودش را خدمتگزار مردم می خواند و روز دیگر می گفت که من عاشق مردم هستم.

اویی که اگرچه در نیمه خرداد سال ۶۸ برای همیشه از میان ما رفت، اما اهتمام و توجهش به پابرهنگان و مستضعفان، انگار هیچگاه از یاد آنها که خمینی را می شناختند پاک نخواهد شد.

امسال هم نیمه خرداد که شد، "یتیمان خمینی" از سرتاسر کشور در کنار حرمش گرد آمدند تا یکی دو روزی را باز هم در کنار امام دوست داشتنی خودشان باشند.

یکی دو روزی که هرسال تکرار می شود و اگر نگاه روزمره ات را حتی برای یک بار هم که شده از جمعیت ازدحام کرده برداری و مثل یک خبرنگار با انصاف به آن نگاه کنی، چیزهایی را می یابی که از سر آمد و رفت سالهای متمادی پنهان شده اند و دیگر انگار کسی آنها را نمی بیند.

خمینی کبیر(ره) زائرانی دارد که اگر خوبتر نگاه کنی، همان پابرهنگان و مستضعفانی هستند که امام(ره) دوستشان می داشت و آنها هم امام خوبشان را دوست داشتند و همین دوست داشتن خالصانه و خدایی بود که مردم تمام هست و نیست و حتی فرزندانشان را هم تقدیم راهی کردند که روح خدا(ره) پای در آن گذاشته بود.

زائران هر ساله امام راحل مشخصات جالبی دارند که فقط می توان همین مشخصات را برای یک زائر هرساله خمینی که تمام سختی ها را به جان می خرد تا در ایام ارتحال روح خدا در کنار مرقدش باشد، متصور بود.

یکی همان پیرمرد بسیجی است که در زمان جنگ بی ادعا و بسیجی وار جنگیده است و حالا که دیگر روز میانسالی اش را هم سپری کرده، نفس نفس زنان و کم تحمل از ظلم آفتاب و گرما، تمام سختی ها را به عشق امام خوبش بر خود همواره می کند و برای سالگرد ارتحال هرجور هست خودش را به مرقد می رساند.

دیگری از بچه های پایگاه بسیج یکی از شهرهای کوچک استان بوشهر است. با رفقا سوار اتوبوس شده اند و از بوشهر تا تهران را کوبیده اند و آمده اند.

هیچوقت امام(ره) را ندیده است و شاید بسیاری از بیانات امام راحل را از حفظ نداشته باشد اما او هم هر سال راهی مرقد امام (ره) می شود تا چیزی را بیابد که قدیمی ترها با دیدن امام آن را می یافتند.

می گفتند یک عده هم از دلگان در استان سیستان و بلوچستان آمده اند. کجایند آنها که هر سال دلیل و بهانه ای را جور می کنند برای این همه جمعیت عاشقی که بر گرد حرم خمینی ما جمع آمده اند.

دلگان و روستاهایش آنقدر محرومند که خود ماها هر سال منتظر چند روز تعطیلی می شویم که با رفقا برویم آنجا و اردوی جهادی برپا کنیم تا شاید گوشه کوچکی از مشکلات مردم برخی روستاهایش را رفع کنیم.

چه چیزی مردم و جوان های دلگانی را در این گرمای طاقت فرسا به تهران و حرم امام خمینی(ره) می کشاند.

بسیاری از جوان هایی که در دور و بر می بینی، سنشان نمی خورد که حتی ارتحال امام(ره) را هم به یاد بیاورند. اما به یاد خمینی هریک زانوی غمی به بغل گرفته و به پنجره های ضریح امام خیره مانده است. شاید اصلا دلیل این غمی که دلشان را هم فرا گرفته، نمی دانند اما می دانند که ظرف دلشان را لیلای ندیده ای شکسته که سال ها قبل از آنها می زیسته و جهانی را با معنویت خدایی اش دگرگون کرده است.

و بچه های کوچکی که در گوشه و کنار یا دارند خواب می روند یا شیطنت می کنند و یا اینکه خیره خیره به در و دیوار حرم امام(ره) نگاه می کنند. درست مثل حسّی که بچگی های خودمان در حرم امام هشتم(ع) داشت.

سنگ های خنک زیر پا و ضریحی که همه دلشان میخواست دور آن بچرخند. و گویا قرار است مردی از تبار ثامن الائمه نیز عشقی در دل این بچه های کوچک برپا کند که تا ابد لشکری حضرت روح الله بشوند و اسلام را در جهان به پیش ببرند.

پیمان حضرت روح الله با مستضعفان و بدنه اصلی مردم هنوز هم پابرجاست. این را هم سایه خدایی آن عزیز سفر کرده می داند و هم مردم.

مردمی که ندای اسلام را از آن بزرگمرد شنیدند و بر گردش جمع شدند و اکنون نیز سر به فرمان رهبری سپرده اند که همانند امام هم مهربان است و هم در پنهان و عیان می گوید که با این مردم مهربان هیچ حرف درگوشی ندارد.

شاید این عشق باید تا همیشه بماند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها