جمعی از دانشجویان دانشگاه باقرالعلوم (ع) قم با انتشار بیانیه ای تحلیلی به تبیین ظرفیت های انتخاب دکتر جلیلی برای گفتمان انقلاب پرداختند.
در ادامه متن کامل این بیانیه جامع و تبیینی را که نسخه ای از آن در اختیار رجانیوز قرار گرفته می خوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
بیانیه ی تحلیلی پنجاه نفر از فارغ التحصیلان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه باقرالعلوم(علیهالسلام) قم در تبیین ظرفیت های انتخاب دکتر سعید جلیلی برای «گفتمان» و «تداوم» انقلاب اسلامی در حوزه های فرهنگی و علوم انسانی اسلامی
انقلاب کبیر اسلامی ایران که سازندهی تاریخ نوینی در زندگی انسان است، وارد دورانی تاریخی از حیات طیبهی خود شده است. دورانی که امام خامنهای از آن به «پیچ تاریخی» تعبیر کردهاند. مسیر امروز ما و این پیچ تاریخی دو سوی روشن دارد: یا گذار به انقلابی اسلامی و جهانی برای عدالت یا بازگشت ارتجاعی به درون مرزها و به وضعیت پانصد و نود وهشتی دیگر. و ما امروز این نزاع و درگیری و این شرایط تاریخی را در یکایک عرصه های فراروی خود به خوبی مشاهده میکنیم. جبههای که در اندیشهی امامان خمینی و خامنهای در چارچوبهی جنگ فقر و غنا، جنگ مستضعفین و مستکبرین و بالاخره نبرد اسلام ناب و اسلام آمریکایی صورتبندی شده است. گرچه جوانه های امید به گذار از این پیچ تاریخی از هماکنون که انقلابهای بیداری اسلامی یک به یک روییدن گرفته و مسائل ایران مثل انتخابات پیش روی مسئلهای جهانی و به انتخابات دنیا بدل شده، به خوبی قابل مشاهده است.
درست در میانهی این میدان است که حضور حماسی مردم انقلابی، نقش تاریخی را ایفا خواهد کرد. از انجا که شور حماسه و انقلابیگری از عقلانیتی آرمانخواه و انقلابی بر میخیزد، به این وسیله ما به عنوان جمعی از فعلان عرصه علوم انسانی و طلاب و دانشجویان دانشگاه باقرالعلوم(علیه السلام) قم، ضمن اعلام حمایت از دکتر سعید جلیلی در انتخابات پیشرو تلاش خواهیم کرد، بستر و ظرفیتهای این انتخاب را مبتنی بر عقلانیتِ انقلاب اسلامی تشریح نموده، به این وسیله گامی هر چند کوچک در تکوین و بازتولید انقلابیگری و حماسه سازی در انتخابات پیشرو داشته باشیم.
1.1. اکنون و در میانهی دههی چهارم انقلاب اسلامی، ظرفیت های فراوانی برای تحقق تکاملی آرمانهای انقلاب اسلامی شکوفا شده است. آرمان های انقلاب به تفصیلی قابل توجه رسیده اند.
عمر دولت در نظام جمهوری اسلامی را به چند دورهی متمایز می توان تقسیم کرد. در دوره و دههی اول انقلاب نهاد دولت با نرم افزاری سوسیالیسممآبانه اداره میشد. این روند در دههی دوم به گرایشهای کاپیتالیسممآبانه منتهی شد و نهایتا به لیبرالیسممآبی رسید. سوم تیر به مثابه نقطه پایانی بر روند جدایی نهاد دولتِ نظام جمهوری اسلامی از گفتمان انقلاب اسلامی بود. در این دوره تراکم مطالبات و خواست عمومی بر خلاف خواست سیاسیون حاکم و منتقدانشان، به بازگشت معرفتی نهاد دولتِ نظام به دامان انقلاب اسلامی منتهی شد. اما این بازگشت در در دوسطح آرمان افزارهای کلان و تا حدودی انسان افزار بود. اکنون سیر اجمال به تفصیل انقلاب اسلامی اقتضای آن را دارد که در تدام این بازگشت معرفتی از بازسازی اساس نهاد دولت بر اساس تفکر انقلاب اسلامی سخن به میان آید. هنگامه گفتگو از دولت تراز انقلاب اسلامی فرا رسیده است، گفتگویی که البته یک بحث صرفا انتزاعی و ذهنی نیست.
سوم تیر84 گرچه مبدأ مهمی در تغییر گفتمانی مدیران و برنامه ها بود، اما مسئله اینجاست که کار انقلاب صرفا با تغییر انسان ها و برنامه های ساختار دولت موجود سامان نمییابد. در این جاست که این ایدهی کلیدی دکتر جلیلی خود را نشان میدهد، که اساسا ساختار دولت مشکلات بنیادینی دارد. ایشان در این باره از تمثیل «خودروی سنگین و فرسوده» استفاده میکنند. خودرویی که با «سفر استانی» یا «انحلال سازمان مدیریت» تعمیر جزئی میگردد، اما هنگامی کارکرد ایده آل خود را مییابد که اساسا مبتنی بر تفکر انقلاب اسلامی بازسازی شود. به عنوان نمونه دکتر جلیلی، از نهادهای انقلاب اسلامی نام می برند و با استفاده از تجربه این نهادها ایدهی خود را درباب دولت تراز انقلاب اسلامی تکمیل کرده و از فضای انتزاعی خارج میکنند. ایشان معتقدند گرچه نهایتا تغییرات نرم افزاری و انسان افزاری به صورت موقت نهاد دولت را به آرمان های انقلاب نزدیک میکند، اما زمانی میتوانیم به دولت مطلوب و تراز انقلاب اسلامی دست یابیم که عقلانیت حاکم بر دولت فراتر از عقلانیت وبری، و مشابه عقلانیت و فضای حاکم بر جهاد سازندگی و دیگر نهادهای اصیل انقلاب اسلامی باشد. در این جاست که به ظرفیت بینظیر و متفاوت اندیشهی دکتر جلیلی پی می بریم. در حالی که اغلب نامزدها و سیاسیون دو جناح کشور از احیای سازمان مدیریت به عنوان نقطهی کانونی عقلانیت تکنوکرات یاد میکنند، دکتر جلیلی درست در نقطهی مقابل به عقلانیت انقلابی حاکم بر نهادهای اصیل انقلاب اسلامی میاندیشند و البته این ایده را نه در سطح احیا و تکرار نهادهای انقلاب، که در حوزهی بازسازی دولت مبتنی بر عقلانیت انقلابی و الگوی حاکم بر نهادهای انقلاب اسلامی دنبال می کنند. و این ایدهی ایشان درست در راستای حرکت تکاملی انقلاب اسلامی قرار دارد.
2. از صدر انقلاب تا کنون وضعیت علوم انسانی در صدر مسائل انقلاب اسلامی قرار داشته و دارد. حوزهایی که آرمانهای انقلاب اسلامی در آن به وضوح ناتمام است. مسئلهی انقلاب اسلامی در این جا این است که برای حرکت و تداوم تکاملی خود، دانش انسانی مورد نیاز را ندارد. علوم اجتماعی موجود محصول مسئلههای غیر است که بر اساس مبانی دیگری مدون شده است، حال آن که انقلاب اسلامی مسئلهها و بنیانی اساسا متفاوت دارد. اکنون نزدیک به سه و نیم دهه است مبارزات علمی و معرفتی در راه این انقلاب ناتمام ادامه دارد و ما بر این باوریم که بر اساس نوع نگاه و آموختهها و عملکرد دکتر سعید جلیلی در حوزهی علوم انسانی، انتخاب ایشان نقش عمدهای در پیشبرد این جبههی انقلاب دارد.
به نظر ما مسئلهی اصلی در این حوزه این است که این انقلاب و نظام برای تداوم و پیشرفت خود نیازمند علوم اجتماعی و انسانی خاص خود است. این در حالی است که اکنون و پس از سه دهه، حداکثر دستاورد ما در حوزه علوم انسانی، نقد نظریههای غربی است. حال آنکه انقلاب ما بیش از هر زمان دیگر نیازمند علوم اجتماعی است و علم اجتماعی با نقد و مهندسی معکوس نظریات دیگران تولید نمیشود، علم اجتماعی با «مسئله» تولید میشود و غیبت مسئله، حلقهی مفقودهی تلاشهای جاری در این رابطه است. دولت و به طور عام حاکمیت مهمترین کانون بازشناسی مسئله است. گسست میان مسائل عینی و واقعی جامعه و محققانی که علوم انسانی و اجتماعی را با رویکردی اسلامی دنبال میکنند، عامل مهمی در ذهنیتگرا شدن فرایندهای تولید علوم انسانی اسلامی به شمار میرود. امروز خروجیهای این دغدغه بیش از آنکه علم باشد، فلسفهی علم است و اگر چه به کار قیل و قالهای مدرسیمیآید اما در صحنهی ادارهی جامعه نقش تعیین کنندهای ندارد. ما بر این باوریم بخشی از پازل وضع موجود، ریشه در ناتوانی رؤسای دولت و به تبع مسئولین دولتی در سه و نیم دهه اخیر دارد. رؤسای دولتهای نظام جمهوری اسلامی به دلیل شرایط اجتماعی یا باورهای خود نتوانستهاند، فرآیندهای روندِ موجود ادارهی نظام را به عنوان «مسئله»، فرا روی حوزه علوم اجتماعی قرار دهند. در این جا در مقام تعیین نقش هر کدام از دو سوی اجرا و محافل علوم اجتماعی در عدم تولید مسئله نیستیم. سخن این است که بخشی از نقش که بر عهدهی مسئولین اجرایی بوده به درستی انجام نشده است. البته نمیتوان انکار کرد که در دورهی اخیر رویکرد دولت ذیل گفتمان الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، به کلی تغییر کرده است. مبانی برنامه چهارم و برنامه پنجم توسعه اساسا قابل قیاس نیستند. اما مسئله این جاست که این تغییر باید به نحوی تکاملی تداوم یابد و همانطور که اشاره شد از سطح برنامههای عملیاتی به بازسازی بنیانی دولتِ تراز انقلاب اسلامی برسد. دکتر جلیلی اولین رئیس دولتی خواهند بود که به علوم اجتماعی خاص انقلاب اسلامی اعتقاد دارد و این باور ظرفیت عظیمی را فرا روی انقلاب اسلامی خواهد گشود.
4. افق دیگری که فرا روی رأی به دکتر سعید جلیلی وجود دارد، دغدغههای فرهنگی تراز انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی پس از دورهای از ترویج حاکمیتی اباحهگرایی فرهنگی در حاشیه اقتصاد سرمایه داری، به سوم تیر 84 رسید. دورانی که روح انقلاب و مفاهیم و ارزشهای آن در سطح کلان و فرهنگ عمومی احیا شد. اما در سطح خُرد، این مسئله به درستی پیش نرفت. دولت کنونی نتوانست گفتمان عدالتخواهانه و انقلابی خود را در سطوح خرد و عینی فرهنگی ترجمان و بازتولید کند. سازمانهای بروکراتیک اداری، آرمانها و خواستهای فرهنگی مردم در سوم تیر را بلعید و «مظلومیت فرهنگ» تحلیل و جمعبندی رهبری انقلاب اسلامی از این وضعیت بود. دولت چاره را در تزریق بودجه به این سیستم معیوب و ناکارآمد دید، در حالی که مظلومیت فرهنگ صرفا اقتصادی نبود و این تخصیص بودجه سبب نگرانی دیگر رهبر انقلاب در زمینهی باب شدن نوعی فرهنگ کلیشهای شد. از سوی دیگر حرکت فرهنگی دولت های برخاسته از گفتمان سوم تیر از دو سویه به ظاهر متضاد، مورد انتقاد و مطالبهی جدی متجددمآبان و متحجرمآبان بود. از یکسو خواستهی مردم در سوم تیر را به دیوار کشی خیابانی تعبیر و متهم میکردند، از سوی دیگر خواستار لشگر کشی خیابانی برای اصلاح فرهنگی عمومی بودند. ما بر این باوریم که فرهنگ انقلابی راه حل جایگزینی است که در اثر غبیت آن، فضا برای طرح باورهای متجددانه و متحجرانه در عرصهی عمومی فراهم شده است. بررسی نوع نگاه و عملکرد دکتر جلیلی در دوران در مدیریت بررسی های جاری دفتر رهبری و همچنین دیدگاههای فرهنگی و نوع نگاه توأمانشان به ابعاد اجتماعی و فردی دین، این امید را به سر انجام میرساند که دوران مطالبهی فرهنگ انقلابی از مدیران فرهنگی فرا رسیده است و زمینهی بازسازی ساختارهای ناکارآمد و فربهی مدیریت فرهنگی در کشور فراهم شده است.
5. به عنوان کسانی که به دقت فعالیت ها و فرآیندهای تبلیغاتی نامزدها را رصد میکنیم، یکی دیگر از حوزههای امید بخش در کار آقای سعید جلیلی را مدل به کلی متفاوت تبلیغاتی ایشان میدانیم. البته امروز و با صحنهی موجود بسیاری از محافظهکاران و سیاسیون و انتخاباتبازها نیز منفعت و عافیت خود را در نادیدهگرفتن تفاوتهای گفتمانی خودشان با دکتر جلیلی و ترویج ایشان دیدهاند. طبعا منظور از تبلیغات متفاوت، تبلیغات این دسته از به ظاهر حامیان دکتر جلیلی نیست. این کاسبکاران و زنبیل به دستها اگر تبلیغاتشان برای کسی ارزش افزودهای داشت و در جامعه شنیدار و ارزشی داشت، برای نامزدهای مورد نظرخودشان کاری میکرند تا مجبور نشوند از خجلت عدم اقبال اجتماعی، از معرض انتخاب مردم بگریزند. تبلیغات فرد محورِ رایج در انتخابات ایران ، اغلب نسخهای عقب مانده از مبارزات تبلیغاتی در دموکراسی های رایج است که بعضا با بودجههای کمتر به اجرا در میآید. اما در آن بخشی از تبلیغات دکتر جلیلی که تحت اشراف ایشان انجام میشود، تفاوت با وضع موجود به خوبی روشن است. واقعیت این است که یکی از دورازه های فروکاست بعد جمهوریت نظام به دموکراسیهای رایج، تبلیغات انتخاباتی است و دکتر جلیلی با تبلیغات انتخاباتی خود نشان داده اند که ظرفیت بسط تکاملی مردمسالاری دینی را دارا هستند. باید گفت در شرایط کنونی بعد مردمسالاری نظام به انتخابات، و انتخابات به فرد منتخب فروکاسته شده است. درحالی که در تبلیغات دکترجلیلی درست عکس روند فوق، گفتمان انقلاب اسلامی محور است. هیجان نتیجه وجود ندارد. حرص تبلیغ بیشتر و پیش از موعد قانونی وجود ندارد. ستادهای رسمی به معنای رایج جایی ندارد. ستادهایی به معنای واقعی کلمه مردمیِ دکتر جلیلی که تداوم ستاهای دعوت از ایشان است، کاملا اندیشهمحور نه به تبلیغ ایشان که به ترویج تفکری مشغول هستند که جلیلی محصول و مصداق آن است. به این ترتیب ستادهای انتخاباتی ایشان وضعِ دکان گونهی رایج را نخواهد داشت. بلکه هستههای مقاومتی خواهد بود که با تداوم مطالبات عمومی مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی، به بسط انتخاب و رأی مردم در دیگر حوزهها و تکامل ابعاد مردمسالارانهی نظام کمک خواهد کرد. البته باید پذیرفت که این بخش از ظرفیت دکتر جلیلی بعدها روشن خواهد شد. همانطور که خاطرات و ابعاد اجتماعی حضور ایشان در دو دورهی انتخابات مجلس بعدها روشن شد و همانطور که رهبر انقلاب پس از انتخابات نهم فرمودند: «وقتىكه ايشان تبليغات انتخاباتى مىكردند، به افراد خانوادهى خودم مىگفتم اگر آقاى احمدىنژاد رأى هم نياورد، اين خدمت بزرگ را به انقلاب كرد كه شعار عدالت محورى را مطرح كرد؛ نگذاشت به فراموشى سپردنِ اين شعار بشود يك سنت.»
تبلیغات دکتر جلیلی نیز با تداوم تکاملی این مسیر ظرفیت ها و ارزشهای جدیدی از گفتمان انقلاب را احیا خواهد کرد. ما امیدواریم فارغ از نتیجهی انتخابات، با رویکردی انضمامی بتوانیم از تحلیل تک نگاریها و خاطرات و تبلیغات ارائه شده در این فضا، مدل مدون متفاومتی از تبلیغ انتخاباتی را فراروی کنش گران سیاسی قرار دهیم.
6. هستند کسانی که حاضرند پای آرمانهای انقلاب اسلامی هزینه بدهند، اما دکترجلیلی کسی است که آرمان های انقلاب را نه هزینه، که فایده و بستر پیشرفت میدانند. و این مهمترین شاخصی است که دکترجلیلی را در این حوزه «ویژه» مینماید. دوگانه های انتخاب پیشرو تنها دوگانهی مقاومت- سازش نیست. دوگانهی مقاومت فعال- مقاومت منفعل هم هست. در اینجا تفاوت کسانی که مقاومت را حداقلی و هزینهی پیشرفت میدانند، و کسانی که مقاومت را گفتمان بستر ساز پیشرفت میدانند و فعالانه دنبال میکنند، روشن میشود. «مقاومت شرمنده» چنانکه در پشیمانیِ برخی از طرح موضوع هلوکاست هویداست، گفتمانی نیست که بتواند استکبار ستیزی را به عنوان بستر پیشرفت مطرح کند، بلکه همواره به آرمانخواهی ملت ایران به چشم «هزینه» های پیشرفت نگاه میکند. وضعیتِ کسانی که میخواهند با کدخدای جهان ببندد، که روشن است. آنها اصلا جایگاه اجتماعی ندارند تا بخواهند در انتخابات پیش رو یک قطب باشند. اما یکی از دوگانهها و دوگانگیهای اصلی در انتخابات پیشرو همین دوگانه مقاومت فعال و منفعل است که ویژگی بنیادین و مزیت نسبی دکتر جلیلی را تشریح میکند.
7. یکی از مهمترین مسئلههای آیندهی نظام اسلامی فتنههای پی در پیای است که به وسیلهی اشرافیت برخواسته از دل نظام جمهوری اسلامی، بازتولید میشود. در اینجا علاوه بر کارآمدی رئیس جمهور برای پیشرفت، باید از کارآمدی برای عدالت نیز سخن گفت. رئیس جمهور باید نسبت به این طبقه و مناسبات آن «بیرونی» باشد تا بتواند در برابر این مستکبرین داخلی ایستادگی کند. مسئله این جاست که این مرفهان جدید، نه یک حزب سیاسی که یک طبقهی اجتماعی است. شاید برای برخی جای سؤال جدی داشته باشد که قطب های به ظاهر متضاد سیاسی که سالها تحت عنوان چپ و راست و بعدها اصولگرا و اصلاح طلب سر مردم را به دعواهای زرگری گرم میکردند، چگونه در سال 88 به نقطهای مشترک رسیدند؟ بی شک پاسخ را باید در پایگاه اجتماعی مشترکشان جستجو کرد. دکتر جلیلی هم به لحاظ اجتماعی و هم به لحاظ سیاسی نسبت به مسائل و مناسبات این طبقه مرفه جدید و صورتبندی های سیاسی آن در قالب دو جناح سیاسی، «بیرونی» است. ایشان در انتخابات مجلس ششم و هفتم که دعواها و ادعاهای دو جناح در اوج بود حاضر نمی شوند زیر بلیط هیچ یک از آن ها وارد انتخابات شوند. گرچه از راهیابی به مجلس بازمیمانند اما همچنان حزب اللهی باقی میمانند. در دورهی کنونی نیز ایشان و جمعی از حامیان واقعی شان از مظاهر پرداختن به مسائل اصلی و رها کردن دعواهای فرعی هستند. و اینها نشانههای خوبی برای بر هم زدن میز بازیهای سیاسی اشرافیت جدید به ما میدهد.
در پایان ما جمعی از فرزندان انقلاب اسلامی از دانشگاه باقرالعلوم(علیه السلام) قم ضمن امیدواری نسبت به ایفای نقش در مسئولیت دوران ساز حماسه سیاسی در سال جاری، از همهی نخبگان مطالبه میکنیم با بازتولید مناسبات معرفتی مورد نیاز برای شور حماسی در بستر شعوری انقلابی، به مسئولیت خود در بیقراری بر «کظه ظالم و سغب مظلوم» عمل نمایند.
ما نیز به عنوان قطرهی کوچکی از دریای باورمندان به انقلاب اسلامی تلاش خواهیم نمود تا پشتوانهی معرفتی حوزهی علمیهی قم و تلاشهای علاقهمندان به علوم انسانی اسلامی را را بدل به فرصتی برای بازتولید نظری و عملی دولت تراز انقلاب اسلامی نماییم.
1. روح الله نامداری- دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات
2. سعید خورشیدی- دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات
3. جمال یزدانی- دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات
4. محسن لبخندق- دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات
5. سجاد مهدی زاده- دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات
6. میثم صداقت زاده- دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات
7. علی سروش- دانشجوی دکتری علوم سیاسی
8. محمد عرب زاده دانشجوی دکتری سیاستگذاری فرهنگی
9. خدیجه هاشمی- دانشجوی دکتری فلسفه اسلامی
10. علی نادری- دانشجوی دکتری سیاست گذاری فرهنگی
11. محسن صفایی فرد- فارغ التحصیل کارشناسی ارشد جامعه شناسی
12. علیرضا بلیغ- فارغ التحصیل کارشناسی ارشد فلسفه علوم اجتماعی
13. احمد احمدی نورالدین وند دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی
14. عصمت یاوری دانشجوی کارشناسی ارشد تبلیغ و ارتباطات فرهنگی
15. آرزو نیکوییان دانشجوی کارشناسی ارشد تبلیغ و ارتباطات فرهنگی
16. فاطمه معصومی- دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه علوم اجتماعی
17. زهرا خسروی- دانشجوی کارشناسی ارشد تبلیغ و ارتباطات فرهنگی
18. حوریه بزرگ- دانشجوی کارشناسی ارشد تبلیغ و ارتباطات فرهنگی
19. زهرا تاجیک- دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی
20. زهرا باغبانان- دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی
21. سعیده رحیمی- دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ اسلام
22. نسیم رهبری- دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ اسلام
23. فاطمه احمدی- دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ اسلام
24. سهیلا سفلائیان دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه علوم اجتماعی
25. محترم پیش قدم- دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه علوم اجتماعی
26. سمیه جاوید- دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی
27. زهره معنوی- دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی
28. مطهره کریمی- دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی
29. مرضیه فخری- دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه علوم اجتماعی
30. زهرا معتمدی- دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه علوم اجتماعی
31. عالمه جمال زاده- دانشجوی کارشناسی ارشد تبلیغ و ارتباطات فرهنگی
32. حمیده مهدی پور- دانشجوی کارشناسی ارشد تبلیغ و ارتباطات فرهنگی
33. مرضیه گوهری- دانشجوی کارشناسی ارشد تبلیغ و ارتباطات فرهنگی
34. مرضیه قیطاسی- دانشجوی کارشناسی ارشد تبلیغ و ارتباطات فرهنگی
35. اکبر اسد پور- دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی
36. محمد صیدالی- دانشجوی کارشناسی فلسفه علوم اجتماعی
37. احمد کرمینژاد – دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه علوم اجتماعی
38. حسین حاج محمدی – دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه علوم اجتماعی
39. مهدی امامی- دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه علوم اجتماعی
40. محمد بهرامی- دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی
41. حمید کبیری- دانشجوی کارشناسی ارشد دانش اجتماعی مسلمین
42. مهدی طالعی - دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه علوم اجتماعی
43. محمد بابازاده- فارغ التحصیل کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی اسلام
44. حمید علی آبادی- دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه
45. احمد محبوبی فارغ التحصیل کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی اسلام
46. عیسی اسکندری- دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه علوم اجتماعی
47. حسن عباسی- دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ اسلام
48. سید اسماعیل مسعودی- فارغ التحصیل کارشناسی ارشد جامعه شناسی
49. روح الله ترابی- دانشجوی کارشناسی ارشد دانش اجتماعی مسلمین
50. محمد رضا انواری- دانشجوی کارشناسسی ارشد تبلیغ و ارتباطات فرهنگی
51. محمود طاهری نسب- دانشجوی کارشناسسی ارشد تبلیغ و ارتباطات فرهنگی