کد خبر: ۱۳۷۹۱۵
زمان انتشار: ۲۰:۱۲     ۱۲ خرداد ۱۳۹۲
"علیرضا نوری زاده" چهره تابلودار اپوزیسیون، با انتشار یادداشتی در نشریه ضدانقلاب "کیهان لندن" (KayhanLondon) از هم مسلکان و مخاطبان خود خواسته است که با توجه به اثبات ناکارآمد بودن دعوت به تحریم انتخابات، از فرصت رقابت های انتخاباتی در ایران برای دامن زدن به اختلافات داخلی و در نهایت به آشوب کشیدن کشور بهره برداری کنند.

 

با توجه به اینکه نوری زاده در گفتار و نوشتار خود از ادبیاتی شنیع و هتاکانه استفاده می کند، یادداشت مورد اشاره را با جرح و تعدیل بخش های مغایر شئونات اخلاقی، از منظرتان می گذرانیم:

 

 

«« چه باید کرد؟ این سؤال بیش از آنکه بر زبان اهالی خانه پدری جاری باشد، این سوی خط و فاصله، در بین ما به غربت نشستگان، از تبعیدی گرفته تا خانه به اختیار در خارج گزیده و از دانشجوی بورسیه تا رانده شده از دانشگاه های وطن، شنیده می‌شود.
در واقع هر یک از ما در آستانه انتخاباتی که می‌تواند موجد دگرگونی بنیادین در اساس و پایه نظام باشد و یا به تعبیری این پایه‌های سست بنیاد[!] را مستحکمتر کند، با این پرسش مهم روبرو هستیم که چه باید کرد؟

در سال ۵۷ کسی صحبت از چه باید کرد به میان نمی‌آورد؛ چون "چه نباید کرد" محور سخن و تلاش اکثریت ما بود...

 

 

علیرضا نوری زاده

 

 

در صحنه چه می‌گذرد؟ اینکه در پس پرده‌ هاشمی‌رفسنجانی و یا رحیم مشایی با رهبر ساخته‌اند و اینها همه بازی است، بی‌اساس‌ترین خیالی است که متأسفانه بسیاری از ما همچنان گرفتار آن هستیم. اصلاً چنین چیزی نیست...

آن ها که در صحنه قابلیت بازی دارند سه نفرند. شیخ علی اکبر‌ هاشمی‌رفسنجانی، اسفندیار رحیم مشایی و سعید جلیلی...

 

 

مسند نشینی سعید جلیلی فاجعه‌ای است که نه فقط آثارش نصیب ما، که نصیب نسل های آینده خواهد شد... آیا باید دست روی دست گذاشت و نظاره کرد تا سعید خان بر کرسی ریاست جمهوری بنشیند؟ آیا از دست ما کاری برمی‌آید...؟

 

به گمان من، مهم این نیست که چه کسی تدارکاتچی بعدی خواهد بود و سعید جلیلی را شکست خواهد داد، مهم این است که سعید جلیلی انتخاب نشود... چنین است که تک تک ما وظیفه داریم به عنوان "چه باید کرد؟" مانع از فاجعه ای در ابعاد بزرگ شویم.

 

 

 

 

حال بسیاری خواهند پرسید چگونه و از چه طریقی...؟

 

یادتان هست روزهای پس از دوم خرداد و انتخاب محمد خاتمی به اراده ملت ایران را که چگونه از آن همه سرود و رنگ و آواز و حرکت خالی شد و جایش سیاهی و مرگ و درد و یأس نشست؟ پیدا بود که از آن فضا کسی مثل احمدی نژاد بیرون خواهد آمد؛ حتی اگر حریفش‌هاشمی‌رفسنجانی باشد که در مقام "عالیجناب سرخپوش" هزینه بسیاری در تقابل با برکشیدگان خودش پرداخت کرد و ناچار شد بار دیگر به رهبری پناه ببرد.

 

 

فضای ۸ سال پیش را به یاد بیاورید. در مقایسه با امروز، مشابهت‌های بسیار دارد؛ اما یک تفاوت عمده باعث می‌شود که در نهایت با دو زمینه متفاوت روبرو شویم. اینکه ۸ سال پیش دولت در دست اصلاح طلبان بود و وزیر کشور موسوی لاری؛ امروز احمدی‌نژاد دولتمدار است و وزیر کشور مصطفی محمدنجار. دیروز اوامر رهبر، طابق النعل بالنعل توسط سید لاری به اجرا درمی‌آمد، اما امروز نه محمود احمدی‌نژاد اعتنایی می‌کند و نه مصطفی نجار جرأت عبور از پرزیدنت را دارد.

 

 

در این میان، سه راه پیش پای ما وجود دارد؛ و "ما" که می‌گویم، منظورم همه نیروهایی است که در خارج خانه پدری بیش و کم در حیرت چه باید کرد فرو رفته‌اند.

 

این را هم اضافه کنم که در میان ما [ایرانیان مقیم خارج از کشور] چند هزار تنی چه برای ممهور شدن کارت ملی و یا اظهار وفاداری به نظام و یا تجدید بورس تحصیلی، به نمایندگی‌های دولت ابدمدت مراجعه و رأی خواهند داد.

 

 

 

 

تحریم و تماشا

از هم اکنون پیداست که شماری از ما تحریم را مناسب‌ترین وسیله برای مقابله با بازی انتخابات فرض کرده‌ایم؛ اما در واقع این تحریم فقط شامل خود ما می‌شود که اصلاً با صندوق‌های رأی و رژیم و نمایندگی‌هایش کاری نداریم.

 

متأسفانه بعضی از ما به این توهم دچار هستیم که اگر ما انتخابات را تحریم کنیم و یک اطلاعیه چهار خطی بیرون دهیم و بعضاً در یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای داد سخن دهیم که بله، این انتخابات غیرقانونی است و... پنجاه میلیون رأی دهنده در خانه می‌مانند و توصیه‌های ما را به گوش جان اطاعت خواهند کرد. حال آنکه در خانه پدری قصه به گونه دیگری عنوان می‌شود...

 

روزنامه‌نگاران و کارمندان گرفتار عیالوار و جوان بیکار متنفر از ادبیات سیاسی رایج و أعوذبالله گوها، اینها به فرمان تحریم ما اعتنایی نمی‌کنند و به دنبال تغییری هرچند اندک در زندگی روزانه خود هستند.

 

 

 

 

تشویق و تماشا

گروه دوم، که در جمعشان بسیاری از مخالفان سرسخت رژیم هم دیده می‌شوند، بر این باورند که باید کاری کرد و فضا را از این حالت یأس و بی‌تصمیمی‌ بیرون آورد.

می‌توان یک بار دیگر با هوشمندی، فضای سال ۸۸ را ایجاد کرد. باید با دقت رفتار و عملکرد رژیم را زیر نظر داشت.

 

باید همه توان را به کار برد که مردم به خیابان بیایند و با طرح شعارهای دیر و دور، فضای جامعه را دگرگون کنند. باید بدون اینکه قبای خویش را آلوده بازی انتخابات کنیم، از راه دور با تشویق این و تقبیح آن، خروس جنگی‌ها[!] را هرچه بیشتر به جان هم بیندازیم.

 

طی دو سه هفته‌ اخیر، با تأمل روی گفته‌ها و بحث‌های چهره‌های سرشناس مخالف رژیم در خارج کشور، تعداد افراد این گروه را بیش از دیگران یافته‌ام و در میان این افراد، از چپ‌های دیروز و لیبرال‌های امروز تا ملی‌ها و نیمه مذهبی‌ها بسیار دیده‌ام.

 

 

 

 

ورود به بازی با قاطعیت

سرانجام گروه سوم، که باز از مخالفان سرشناس نظامند و در عین حال شعار انتخابات آزاد را به عنوان شعاری محوری در مبارزه خود برگزیده‌اند، بر این باورند که هر نوع شکافی در بدنه رژیم به ایجاد فرصت جهت برگزاری انتخاباتی آزادتر منجر خواهد شد و حال که رژیم با رفسنجانی و مشایی سر آشتی ندارد و سخت مخالف حضور آن هاست، وظیفه ما اتخاذ یک استراتژی مرحله‌ای است که با برشمردن مضار کسی مثل سعید جلیلی، به صورت فعال از راه دور -ولی با حضوری ملموس- بدون آنکه خود رأی دهیم، در انتخابات شرکت کنیم.

 

این گروه، هم صدایان بسیار در داخل کشور دارند؛ هم صدایانی که رأی هم می‌دهند و حضورشان در صحنه انتخابات حیاتی است...

 

بنابراین هر یک از ما، به‌ویژه آن ها که صدا و قلمی‌ دارند و قادرند داخل را مخاطب قرار دهند، باید از امکانات خود جهت به خیابان کشیدن مردم استفاده کنیم...»»

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها