رئيس ستاد انتخاباتي آقاي دکتر حسن روحاني در واکنش به خبر ويژه کيهان 8/3/92
با عنوان «از کدام افتخار سخن ميگوئيد؟!» جوابيهاي فرستادهاند که فقط بخشي از آن
به خبر ويژه کيهان مربوط است و بخشهاي ديگر، اگرچه شامل موضوعاتي است که کيهان
انگيزه فراواني براي بحث درباره آن دارد ولي در شرايط کنوني از پرداختن به آن،
اجتناب ميکند.
مسئول ستاد آقاي روحاني در جوابيه خود آورده است؛
«تاريخچهاي
که برخي آقايان از مذاکرات هستهاي ايران نقل ميکنند بسيار ناقص، مخدوش و حتي
گمراهکننده است. آنها زماني که به دوران تصدي دکتر حسن روحاني ميپردازند از
قطعنامههاي شوراي حکام آژانس بينالمللي انرژي اتمي نام ميبرند ولي فراموش
ميکنند به قطعنامههاي تحريمي شوراي امنيت بپردازند که از زمان حاکميت دولت نهم و
تغيير در مديريت و رويکرد هستهاي به طور سريالي و نردباني عليه کشور صادر گرديده
است.
آقايان همراه با کارشناسان جديد خود با اتخاذ سياستهاي به اصطلاح تهاجمي و
با رويکردهاي غيرمتعارف و نابخردانه در صحنه بينالمللي مسبب وضعيتي شدند که پرونده
هستهاي ايران به ناحق به شوراي امنيت ارجاع شود و مردم بيگناه کشور در معرض
شديدترين تحريمهاي بينالمللي و نيز يکجانبه قرار گيرند. اين کارشناسان و
دولتمردان جديد گفتند شوراي امنيت بلوف است و هيچگاه برنامه هستهاي ما را به شوراي
امنيت ارجاع نخواهند داد، وقتي که به شوراي امنيت ارجاع شد گفتند قطعنامهاي عليه
ايران صادر نخواهد شد و وقتي قطعنامهها پي درپي صادر و تحريمها اعمال شد گفتند
قطعنامهها کاغذ پارهاي بيش نيستند. شايد اين نوانقلابيون نميدانستند که با
کشاندن پرونده هستهاي ايران به شوراي امنيت عملا به آرزوي ديرينه نومحافظهکاران
آمريکايي جامه عمل پوشاندند. اصلا چرا اين افراد انقلابيون نميگويند در زمان تصدي
چه کسي قطعنامههاي تحريمي عليه ايران صادر شده است؟ و يا اين که راه برونرفت از
شوراي امنيت و تحريمهاي مخرب آن چگونه و کجاست؟»
کيهان: آقاي حسن روحاني در
برنامه گفتوگوي ويژه شبکه 2 ضمن دفاع از عملکرد 22 ماهه خود به عنوان دبير شوراي
عالي امنيت ملي و مسئول تيم مذاکره کننده هستهاي، اين عملکرد را افتخارآميز دانسته
و از جمله گفته بود در آن دوران مانع ارسال پرونده هستهاي ايران به شوراي امنيت
سازمان ملل و صدور قطعنامه عليه ايران شده است.
و کيهان در پاسخ آورده بود «بايد
از آقاي روحاني پرسيد، در حالي که تمامي فعاليتهاي هستهاي ايران را به حالت تعليق
درآورده بوديد، چه بهانهاي براي ارسال پرونده به شوراي امنيت وجود داشت؟! و اين چه
افتخاري است که به آن اشاره ميکنيد؟!
در خبر ويژه کيهان به اعتراض آقاي خاتمي
رئيس جمهور وقت اشاره شده بود که از روند- مورد نظر آقاي روحاني!- به شدت گلايه
کرده و گفته بود «غرب با وجود بازرسيهاي انجام شده -حتي از مراکز نظامي ما- و
همکاري گستردهاي که با آنها داشتهايم به عهد خود پايبند نبوده و برخلاف قولي که
داده بودند پرونده ايران را از حالت فوقالعاده خارج نکردهاند» اکنون بايد از آقاي
روحاني پرسيد آيا به نظر شما آقاي خاتمي هم «بيسواد» و «دروغگو» هستند؟!
در خبر
کيهان به اعتراض مشابه آقاي کمال خرازي وزير وقت امور خارجه و نظر علياکبر
محتشميپور هم استناد شده بود که با استدلال آقاي روحاني آقايان خرازي و محتشميپور
هم در صف بيسوادها و دروغگوها قرار دارند!
تعجبآور است آقاي روحاني از اعتراف
چندباره و صريح مقامات رسمي غرب- از جمله اعتراف جرج فريدمن مسئول شوراي راهبردي
استراتفور و مشهور به باشگاه کهنهکاران سيا- بيخبر هستند که چالش هستهاي را
بهانه ميدانند و به صراحت اعلام ميکنند غرب از پيشرفتهاي حيرتآور ايران آنهم در
حال ستيز با آمريکا نگران است و تحريمها براي پيشگيري از اين پيشرفتها و ممانعت
از الگو شدن ايران براي ساير کشورهاست.
چرا جناب روحاني اشاره نميفرمايند که
برخي از اعضاي اصلي تيم مذاکره کننده تحت مديريت ايشان امروزه به کدام کشور غربي
فرار کردهاند؟! و چرا نظر معروف توني بلر نخستوزير وقت انگليس را ناديده ميگيرند
که در مصاحبه با بيبيسي و در توضيح علت حمله به عراق گفته بود؛ «ما ميوه حمله
نظامي به عراق را در سعدآباد چيديم»؟! بايد خطاب به آقاي روحاني گفت؛ مگر غير از
اين است که به قول حضرت آقا، حاضر شده بوديد فقط 5 سانتريفيوژ در اختيار داشته
باشيد ولي تروئيکاي اروپايي- طرف مذاکره آن روزها- اجازه نميداد! ميدانيد چرا؟!
براي اين که دوستان شما- و نه خود شما- به جاي نشان دادن اقتدار، به غرب التماس
ميکردند. آيا التماس کردن به دشمن و آن هم بي نتيجه ماندن التماسها افتخارآفرين
بوده است؟!
آقاي روحاني! در معادلات بينالمللي امروز، سهم هرکس را به اندازه
اقتدارش ميدهند و نه چانهزني و التماس.
و بالاخره جناب روحاني! به خاطر داريد
بعد از مذاکرات بروکسل که تعليق فعاليتهاي هستهاي کشورمان و اجراي داوطلبانه
پروتکل الحاقي را در پي داشت، براي مدير مسئول کيهان نقل کرده بوديد که «وقتي به
«جک استراو» وزير خارجه انگليس و يکي از سه عضو تروئيکاي اروپايي گفتم؛ شايد براي
نشان دادن حسن نيت، پروتکل الحاقي را داوطلبانه اجرا کنيم، جک استراو خنديده و گفته
بود؛ آقاي دکتر! اين چه امتيازي است؟ نمايندگان مجلس شما طرح دو فوريتي تهيه
کردهاند که براساس آن دولت را ملزم به پذيرش پروتکل الحاقي کنند»! و شما چقدر از
اين بيهويتي- و به اعتقاد مدير مسئول کيهان، وطنفروشي- آن عده از نمايندگان مجلس
ششم نگران شده بوديد و يا به خاطر داريد که وقتي يکي از نمايندگان مجلس ششم پشت
تريبون رفت و اعلام کرد «ما 19 سال درباره فعاليت هستهاي خود به غرب دروغ
گفتهايم»! و با اين اقدام نشانه ديگري از وطنفروشي خود را به نمايش گذاشت،
حضرتعالي تا چه اندازه عصباني شده بوديد؟!
آقاي روحاني! اين قماش که امروزه دور
شما جمع شدهاند همان قماش وطنفروش و بيهويت هستند. چرا از نتيجه کار آنها دفاع
ميکنيد و با صراحت نميگوئيد که مدعيان اصلاحات در پديد آوردن آن شرايط تحميلي نقش
اصلي را داشتهاند؟!