کد خبر: ۱۳۷۵۰
زمان انتشار: ۱۳:۴۵     ۱۷ خرداد ۱۳۹۰

اگر چنانچه اسلام به آن معنايى كه هست در ايران تحقق پيدا بكند، مطمئن باشيد كه كشورها يكى بعد از ديگرى همين رويّه را پيدا مى‏كنند... اگر ما خوب اين نقش را بازى بكنيم و اسلام را به آن طورى كه هست در ايران پياده‏اش بكنيم، علاوه بر اينكه خودمان- ان شاء اللَّه- پيروز هستيم و تا آخر هم پيروز هستيم ان شاء اللَّه از ما به ساير بلاد [سرايت مى‏كند] .

صدور انقلاب اسلامی ایران در این برهه تاریخی به کشورهای منطقه نیازمند مدل و الگویی است که از عقلانیت اسلامی برخاسته باشد. این «الگوی برداری» از یک حیث، نیازمند توجه و دقت در بنیان های تاریخی انقلاب اسلامی است؛ اگر به مراحل رشد و تکامل جامعه ایران توجه کنیم می توان سه برهه تاریخی برای آن تا انقلاب اسلامی سال 58 برشمرد : «حکومت شاهان دیندار صفوی، حکومت مشروطه پهلوی ، انقلاب اسلامی». در مرحله اول، شاهان صفویه در ساختار سلطنت با دغدغه های دینی و مذهبی اعمال قدرت می کنند، در مرحله دوم خود ساختار و نظام تصمیم گیری به شرع قید می خورد و در نهایت با ظهور انقلاب اسلامی ساختار دینی ولایت فقیه در کشور جایگزین می شود.

امروزه شاهد هستیم ساختار دیکتاتوری دول عربی متزلزل گشته و توسط جنبش های اسلامی خواه درحال تغییر و تبدل می باشد. آنچه به وضوح شاهدیم اینکه هرچند این بیداری اسلامی از نگاه و محاسبه کشورهای غربی مخفی بود ولی با وقوع آن، بی درنگ خود را با شرایط وفق داده و سعی در جایگزین کردن «نظام دموکراسی» در این کشورها می باشند، و این به معنای بازگشت استکبار جهانی با ظاهری فریبنده تر است.

آنچه مسلم است اینکه اگر ساختار سیاسی این کشورها به سمت لیبرال دموکراسی برود بازگشت آن به سوی ساختار حکومت دینیِ مطلوب دشوار تر خواهد شد. چرا که ساختار «دموکراسی غربی»، ساختار پیچیده تری از «نظام دیکتاتوری» بوده و مبارزه با آن نیز دشوارتر می باشد. با نیم نگاهی به انقلاب اسلامی ایران نیز می توان گفت اگر مبارزه علیه رژیم پهلوی بدست اشخاص و احزاب دموکراتیک به پیروزی می رسید، قطعاً سرنوشت انقلاب اسلامی به گونه ای دیگر رقم می خورد. از این روی می توان گفت انقلاب های کشورهای منطقه در میان دو راهی قرار دارند در یک مسیر دموکراسی غربی با ضوابط و قواعد مشخص وجود دارد و در طرف دیگر ساختار اسلامی است اما متأسفانه الگوی حزب عدالت و توسعه اردوغان، گزینه آنها برای این ساختار می باشد چنانکه اخوان المسلمین و آقای قنوشی صریحاً بدان اذعان کرده اند! البته انتظار الگوبرداری از ساختار «ولایت فقیه» نیز، انتظار نابجایی است اما آنچه محل تأکید است اینکه انقلاب اسلامی با پیشینه ارزشمند خود ظرفیت تطبیق با شرایط این کشورها را دارا است. بر این اساس با ذکر مراحل سه گانه تحقق انقلاب اسلامی، ساختار مطلوب در این برهه برای کشورهای عربی، ساختار «مشروطه اسلامی» است؛ یعنی علاوه بر اینکه حاکمان، مسلمان و متشرع باشند، می بایست ساختار تصمیم گیری و قانون نویسی به شریعت اسلام قید بخورد و از فیلتر ضوابط اسلامی عبور کند.

نکته دومی که از بنای تاریخی حضرت امام خمینی (ره) می توان درس گرفت، سبک و شیوه مبارزه انقلابی می باشد؛ حضرت امام خمینی (ره) در بدو شروع مبارزات خود با دو پیشنهاد مبارزه پارلمانتالیستی و مبارزه مسلحانه مواجه گردید اما حضرت امام (ره) با تدبیر و درایت الهی خود به زمین بازی دشمن وارد نشد و در ساختارهای تعریف شده توسط آنها به مبارزه نپرداخت - که در غیر اینصورت قطعاً بازنده میدان می بود- و همچنین گزینه جنگ مسلحانه را نیز مردود دانست به اصرار مجاهدین خلق مبنی بر ورود به مبارزه مسلحانه اعتنائی کرد. حضرت امام (ره) از این دو راه مرسوم در فلسفه سیاسی رویگردان شد و با شیوه الهی، توانست گرایش های توحیدی مردم  را بیدار کرده و با منطق «پیروزی خون بر شمشیر» ، نهال انقلاب اسلامی را در فطرت انسان ها جای دهد. از این روی قیام های کشورهای مسلمان می بایست بر سبک و شیوه مردمی انقلاب تحفظ داشته و به دام مبارزه دیپلماتیک و مسلحانه گرفتار نشوند.


- صحيفه امام، ج‏10، ص:180

- یک مقام امنیتی ایتالیا گفته است: «ما در 1911 به عنوان استعمار کننده به لیبی وارد شدیم دقیقاً صد سال بعد (2011) وارد می شویم به عنوان آزاد کننده ! »

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها