سایت افق سبز/ حضرت آيتالله خامنهاي در سخنرانی خود در مرقد امام که به مناسبت سالگرد رحلت امام خمینی(ره) ایراد نمودند، بي توجهي به بعد معنوي و اخلاقي امام خميني را زير 'پوشش عدالتخواهي و انقلابيگري'، انحراف ديگري از مكتب امام خواندند و خاطرنشان كردند: "اگر برادران مومن و كساني را كه به اصل نظام و اسلام معتقدند، اما از لحاظ فكري با ما مخالفند، مورد اهانت و ايذاء و آزار قرار دهيم از خط امام منحرف شدهايم، .... اگر به اسم انقلابي گري، امنيت را از بخشي از مردم سلب كنيم، اين هم از مصاديق انحراف از خط امام عزيزمان است.
ایشان با اشاره به وجود آراء و عقايد مختلف در جامعه افزودند: "اگر عنوان مجرمانهاي بر حركتي منطبق شود دستگاه هاي مسئول موظف به پيگيري هستند اما اگر كسي دنبال براندازي و اجراي دستور دشمن نيست، ولي با مذاق و تفكر سياسي ما مخالف است، نبايد عدالت و امنيت را از او سلب و او را زيرپا له كنيم چرا كه به فرموده قرآن مخالفت با يك قوم، نبايد موجب بي تقوايي و بي عدالتي شود و همه بايد در اين زمينه ها هوشيار و مراقب باشند."
فرمایشات رهبر معظم انقلاب ناظر به معنويت، اخلاق، سعه صدر و اعتمادیست که برخواسته از انقلاب و راه امام می باشد. پدیده انقلاب اسلامی از ابتدای شکل گیری و تا مرحله پیروزی و در طی بیش از سه دهه از برقراری نظام اسلامی، همواره آمیخته با آزادی و آزاد اندیشی بوده است. امام فرمود همه در اظهار نظر آزادند و تنها خط قرمز ما توطئه و براندازیست. حضرت امام و رهبری معظم انقلاب به پیروی از اسلام عزیز، به کرامت و آزادی انسان ها ارج نهاده که این خود موجب رشد و تعالی ملت گردیده است. در عرصه حیات فردی و اجتماعی، انسان ها حق انتخاب داشته که علاوه بر بالا رفتن درک و بینش، حس مسؤولیت و مشارکت را در آنها زنده می سازد.
در طی بیش از سی سال از پیروزی انقلاب، دمکراسی به معنی وا قعی کلمه در این کشور وجود داشته و به عنوان نمونه، مردم به طور متوسط سالی یک بار در انتخابات سراسری شرکت کرده و آزادانه به فرد یا افراد مورد نظر خود رای داده و در مواقعی که حتی رهبری انقلاب با انتخاب فردی مخالف بودند به رای و نظر عموم تمکین نموده و حتی فرد برگزیده ملت را مورد حمایت خویش قرار دادند. نمونه آن انتخاب بنی صدر به ریاست جمهوری بود که علیرغم آن که امام به او رای نداده بود، حکم ریاست جمهوری او را تنفیذ نمود و همواره او را در تمشیت امور کشور تایید می نمود و تا این که به دامان منافقین غلطید و همان مردمی که روزی او را با اکثریت آرا، برگزیده بودند، از اریکه قدرت پایین کشیدند و موجب شد که این بار شخصیتی مانند شهید رجایی و سپس آیت الله خامنه ای را به عنوان ریاست جمهوری برگزینند و این نبود جز درک و شعور سیاسی مردم.
امام، نظام مستحکم با بنایی استوار و سیستمی مترقی بنیان نهاد که بر دو پایه اسلامیت و جمهوریت استوار است که مردم سالاری دینی تعبیر بسیار گویایی از چنین نظام سیاسی می باشد. امام تاکید می نمود که "ولایت فقیه مخالف دیکتاتوری است" ، " میزان رای ملت است." ، ... . امام حکیم ما با این شیوه حکومتی، مردم را همواره در صحنه نگه داشتند، چرا که مردم خود را در اداره امور سهیم دانسته و به سرنوشت کشور حساس می باشند، علاوه بر آن که به دلیل دینی و الهی بودن نظام، دفاع از آن را بر خود فرض می دانند. تجربه حکومت دینی با حق آزادی و حق انتخاب مردم، نمونه ای بی نظیر از مردم سالاری دینی موفق در جلوی دیدگان جهانیان و به ویژه ملت های مسلمان است که الآن به عنوان راهنما و الگوی عملی برای انقلاب های منطقه در آمده است که این خود مدال افتخاریست برای انقلاب اسلامی.
منطق اسلام آن چنان قوی و استوار است که از هرگونه رای و فکر و اندیشه حتی مخالف هراسی ندارد زیرا که عقلانیت در جوهره اسلام و انقلاب نهفته است. مگر نه آن که ائمه مصومین(ع) و شیعیان و شاگردان ایشان با مخالفین و پیروان مکاتب مادی و الحادی بر سر افکار و عقاید بحث و مناظره می کردند و مخالفین بر اثر استدلال و منطق قوی اسلامی، از پای در می آمدند و لذا حضرات معصومین (ع) هیچ ابایی از بحث و گفتگو با ایشان نداشتند.
لذا نظام مبتنی بر ارزش های اسلامی، دارای ظرفیت های بالاست و از این رو حق انتقاد، اظهار نظر و آزادی کامل در جامعه وجود دارد البته با رعایت حدود الهی و پرهیز از توطئه. اگر سؤال شود که چرا مثلا زنان در پوشش و حجاب آزاد نیستند؟ پاسخ آنست که حجاب و پوشش زن، نفی آزادی او نیست، بلکه زن با عفاف و حجاب خود، به آزادی حقیقی دست میابد و آن، رها شدن از بی بند و باری و آزاد گشتن از نگاه های مسموم نامحرمان است و در حقیقت، امر به معروف و نهی از منکر در اسلام، برای رها گشتن انسان از بدی ها و رسیدن به آزادی معنویست.
اصولا بنای نظام اسلامی جذب حداکثری و نیز حضور حداکثری مردم در انتخابات و مشارکت همگانی بوده و هر کس و گروه در بیان آرای خود آزاد است که همین اختلاف سلایق، مورد رشد و تکامل جامعه شده، کشور را از آسیب ها بیمه کرده و موجب اعتماد سازی می شود و هرگز نباید از افکار و آرای مخالفین، هراسی به خود راه داد چه رسد به کسانی که به اصول و ارزش ها پایبند بوده و تنها با ما اختلاف سلیقه دارند.
برای نمونه، آن چه این روزها زیاد از آن صحبت می شود جریان انحرافی به سرکردگی اسفندیار رحیم مشایی است که به روشنی آشکار است که در صدد نفوذ افکار فراماسونری در جامعه می باشد، آن هم به منظور برچیدن اساس اسلام در این کشور، ولی برای مقابله با این خطر که متاسفانه از طرف این گروه نزدیک به رئیس جمهور محترم دنبال می شود، چه باید کرد؟ لب به توهین گشود، برخوردهای خشن نمود، رجز خوانی کرده، به طور یکجانبه بتازیم؟؟ و یا این که با دعوت به مناظره، دیدگاه ها و عقاید باطل این گروه منحرف را به چالش کشیده و افشاگری کنیم و به این طریق آنها را خلع سلاح کرده، فرصت مظلوم نمایی را از ایشان سلب کرده و اهداف ضد اسلامی آنها را بر همگان آشکار نماییم.
پر واضح است که صحنه کنونی، جنگ نرم است که گاهی در قالب فتنه 88 ظهور و بروز پیدا می کند و گاهی هم در قالب فتنه مشایی، که در راستای فتنه قبلی بوده و چه بسا از آن خطرناکتر می باشد. سلاح جنگ نرم از نوع نرم است، نه خشونت و برخورد. از بایسته هایی این نبرد، روشنگری، اقناع و گفتگوست که زمینه رشد افکار عمومی را فراهم آورده و موجب افزایش بصیرت می شود که این کار به طور حتم، حذف جریان انحرافی را از صحنه کشور در پی داشته و فرصت عرض اندام و ادامه تحرکات را از آنان می گیرد، همان طور که با آشکار شدن اهداف پلید، ضد اسلامی و براندازانه فتنه گران در عاشورای 88 ، توده های میلیونی در حماسه بی نظیر 9 دی بپا خواسته و آخرین میخ ها را بر تابوت فتنه کوبیدند و این یعنی رشد و بالندگی ملت. لذا انقلابی گری و ولایت مداری ایجاب می کند که سعه صدر خود را بالا برده، منطق خویش را قوی نموده و به تبیین جریانات انحرافی بپردازیم و نیز با کسانی که با ما اختلاف سلیقه سیاسی دارند، با حفظ متانت و هوشیاری، مدارا نموده، و به فرموده رهبرمعظم انقلاب، عرصه را بر آنها تنگ نکنیم.