به گزارش 598 به نقل از تراز، نرخ رشد حجم پول،یکی از مهم ترین شاخص های
سیاستهای پولی است که نقش موثری در تعیین عملکرد اقتصاد دارد.تقریبا در
تمام کشورهای دنیا حجم پول همراه با بزرگ شدن اقتصاد،افزایش می یابد،اما
مسله ی مهم ،تناسب میان نرخ رشد حجم پول و نرخ رشد اقتصادی است.
اما
متاسفانه در اقتصاد ایران تناسب میان نرخ رشد حجم پول و نرخ رشد اقتصادی
کمتر حفظ شده است.رابطه پول و نقدینگی با کالاها،رابطه ای محوری در تحلیل
اقتصادپولی است.در اقتصاد های بی ثبات رابطه پول وکالا رابطه ای ساده و
ثابت است اما در اقتصادهای توسعه یافته و بی ثبات رابطه مذکور رابطه ای بس
پیچیده و بی ثبات است.آنچه در مورد نقدینگی با اهمیت است و باید در تحلیل
ها مورد توجه قرار بگیرد کیفیت و ماهیت نقدینگی است.
البته کمیت آن
هم با اهمیت است اما در درجه دوم اهمیت قراردارد.اما سوال اینجاست نقدینگی
چگونه در یک جامعه روند افزایشی به خود میگیرد؟بدهی های دولت و
ذخایرارزخارجی در ترازنامه بانک مرکزی عامل اصلی رشد پایه پولی و نقدینگی
بوده و درمجموع نرخ رشد نقدینگی بیشتر از مجموع رشد تولید و تورم رشد داشته
است.وضعیت نقدینگی یعنی عدم هماهنگی رشد ضریب فزاینده و رشد پایه پولی و
رشد مستمر قیمت ها و انباشت نقدینگی های سوداگرانه حکایت از نبود استقلال
در بانک مرکزی ،عدم انظباط و شفافیت بودجه ای دولت ،گسترش فساد در حوزه پول
و بانک و وضعیت نهادی دسترسی محدود به وام و اعتبار ،وجود پولشویی،وجود
بخش های غیر رسمی در اقتصاد دارد.
نقدینگی از سال ۱۳۷۱تا ۹۱؟
طی
برنامه اول توسعه بعد از انقلاب نقدینگی چهار برابر شده، نرخ رشد به طور
متوسط ۴/۷ بوده و تولید حقیقی ۴/۱ برابر شده است. شاخص قیمتها هم ۷۳/۲
برابر شده و رشد ابتدا افزایش سپس کاهش مییابد و در سالهای ۱۳۷۱ و ۱۳۷۲
به ترتیب به چهار درصد و یک درصد میرسد. سال ۱۳۷۲ سال شروع بازپرداخت
بدهیهای خارجی و تورم به طور متوسط ۷/۱۸ درصد بوده است.
عملکرد
نرخ رشد نقدینگی در سالهای برنامه اول بسیار بیشتر از مقادیر مصوب بوده و
این بیانگر این است که زمینههای تثبیت پولی و تورم برای برنامههای تعدیل
فراهم نشده است. رشد نقدینگی عمدتاً به خاطر رشد پایه پولی و تا حدی رشد
ضریب فزاینده پولی بوده است. ضریب فزاینده پولی هم به خاطر کاهش نسبت ذخایر
اضافی بانکها و کاهش نسبت سکه و اسکناس در دست مردم افزایش یافته است.
در
دوره ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۸ به عنوان دوره برنامه دوم، نقدینگی به طور متوسط ۲۶
درصد رشد داشته است و حدود ۱/۳ برابر شده است. تولید ناخالص داخلی به طور
متوسط ۴/۳ درصد رشد کرده و حدود ۱۷/۱ برابر شده و شاخص قیمتها حدود سه
برابر افزایش یافته است.متوسط مصوب رشد نقدینگی ۵/۱۲ درصد اما عملکرد آن
حدود ۲۶ درصد بوده است. شاخصه این دوره تورم بالا، رشد نقدینگی بالا، سرعت
گردش پول فعال و نرخ رشد GDP پایین بوده است.
در دوره ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۳
نقدینگی به طور متوسط حدود ۳۰ درصد رشد پیدا کرده و بیش از ۵۶/۳ برابر شده
است. تولید حقیقی به طور متوسط شش درصد رشد داشته و حدود ۳/۱ برابر شده
است. شاخص قیمتها هم ۹۳/۱ برابر شده و نرخ تورم حدوداً به طور متوسط ۲/۱۴
درصد بوده است.
در دوره ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۷ رشد متوسط نقدینگی حدود ۳۰
درصد بوده است. رشد حدود ۴۰درصدی نقدینگی در سال ۱۳۸۵ حائز اهمیت است.
متوسط رشد GDP کمتر از شش درصد بوده و شاخص قیمتها به طور متوسط ۱۶ درصد
رشد کرده و متوسط رشد پایه پولی در این دوره حدود ۳۸ درصد بوده است.
از
ابتدای سال ۱۳۸۸ که رقم نقدینگی حول وحوش ۲۳۵هزارمیلیاردتومان بود اکنون
این رقم به حدود ۴۳۰ هزار میلیارد تومان بالغ شده است. در حالی که تولید
ملی بسیار کم افزایش یافته و شاید بتوان گفت ثابت مانده است.