به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، هفته گذشته سعید جلیلی باحضور در ستاد حوزی حیات طیبه به بازدید از فعالیت های صورت گرفته در این ستاد و ایراد سخنانی در خصوص روند عینی سازی گفتمان انقلاب اسلامی در دولت آینده و موانع و راهکارهای موجود در جمع اعضای این ستاد پرداخت.
متن ذیل گزیده ای از سخنان دکتر جلیلی در جمع اعضای ستاد حوزوی حیات طیبه است که در ادامه آید:
بسم الله الرحمن الرحیم
آن چیزی که شما عزیزان را اینجا جمع نموده گفتمان انقلاب اسلامی است و عشق و علاقه و اعتقاد به آن و باور و ایمان به این گفتمان می باشد. این تلاشی هم که در حال انجام آن هستیم برای اینست که انشاء الله بتوانیم این گفتمان را محقق کنیم؛ بالاخره عرصه دولت، عرصه ریاست جمهوری و آن امکانی که به دنبال ریاست جمهوری فراهم میشود یک عرصه بزرگ ساختار اجرایی کشور است که انتظار انقلاب اسلامی این بود که این ساختار اجرایی بتواند این گفتمان را محقق کند و آن را به اجرا در بیاورد و بگونه ای شود که وقتی مردم برای مناسبات روزمره و کلی خود در بحث های اجتماعی؛ سیاسی و اقتصادی و هر چیز دیگری با این ساختار مواجه می شوند این ساختار به آن ها کمک کند و ظرفیت آنها را آزاد کند ولی متاسفانه ما درا ین بخش دچار مشکل هستیم.
به نظر
می رسد دو مشکل اساسی که در این عرصه وجود دارد یک مشکل این است که به هر حال آن چیزی که باید حاکم
باشد بر این مناسبات علی رغم اینکه به لحاظ سند ما مشکلی نداریم از قانون اساسی،
رهنمود های مقام معظم رهبری، سیاست های کلی و بحث های مختلفی که در آن وجود دارد اما مهم این است که روح آن مطالب حاکم شود
و یک باور اساسی نسبت به آنها برای پیشبردش
وجود داشته باشد. این باور باید شکل بگیرد شما مثلا بهترین بحث ها را در
سیاست خارجی مطرح کنید اگر این باور نباشد با یکی دو تا حرکت شکلی از آن عبور
می شود و بعد از گذشت مثلا یکسال میبینیم که چیزی از آن حادث نشده است.
اگر در مسائل اقتصادی و علی رغم اینکه سیاست ها و نگاه شما عادلانه باشد و قانون اساسی یتان هم بر آن تاکید داشته باشد و مقام معظم رهبری بارها بر آن تاکید کرده باشند اما اگر این باور شکل نگیرد شما خواهید دید که این اهداف ساری و جاری نمی شود از آنطرف هم ساختار اجتماعی شما باید این ظرفیت را داشته باشد تا بتواند این ها را تبدیل به عینیت کند. اینها همان دو ضعف موجود در این عرصه است من مخصوصا در قم که یکی از ویژگیهایش این است که به حوزه علمیه متصل است این انتظار را از دوستان دارم که این حرکتی که صورت گرفته یک حرکتی است که همه باید بر این مبنا شکل بدهند و آن نگاهی را که در این زمینه باید دنبال بشود را مدیریت کنند و لذا هرچه قدر ظرفیت بخصوص طلاب عزیز و فضلای حوزه در این زمینه فعال بشود و هرچه قدر متناسب با این بحث حرف ها تولید و توزیع شود میتواند به گسترش گفتمان انقلاب اسلامی کمک کند حالا یک نفر هم در این حرکت دسته جمعی بنده خواهم بود.
خواهشی که از دوستان دارم این است که در فضای انتخاباتی که مسائل را دنبال می کنید اگر چه یک اقتضائاتی دارد مثلا روی یک فرد بحث بشود اما فرد محور نباید شود بلکه باید گفتمان محور بشود و روی این گفتمان همه باید کار کنند و همه باید به همان نسبت متناسب با ظرفیت هایشان کار کنند در جهت نشان دادن راهکارها و راه حل هایی که می شود این گفتمان را محقق کرد. اگر همه این کار را دنبال کنند یک فضای عمومی ایجاد خواهد شد و انشاءالله میتواند تبدیل به گفتمان غالب شود و اگر این بحث به گفتمان غالب تبدیل شد و در جامعه مطرح شد خود این موضوعیت دارد و حتی میتواند خودش یک پیروزی و هدف باشد که به هر حال کسانی که یک باور مشترک دارند بتوانند از فرصت انتخابات استفاده کنند و این نگاه به دین و اندیشه دینی میتواند موجب پیشرفت کشور باشد و این اهمیت زیادی دارد.
لذا من خواهشم از دوستان این است که در این عرصه تمامی دوستان تا جایی که ممکن است تلاش خودشان را به کار بگیرند و ما طبیعتا دنبال این نیستیم که ما شیوه های مرسوم و بعضا غلط تبلیغاتی که همه ما سالها به آن ایراد داشتیم بخواهیم آن ها را دنبال کنیم بحث ما این است که با یک عکس و پوستر و خرج های کذا و بیهوده بخواهیم یک هدفی را محقق کنیم. آن چیزی که اهمیت دارد این است که بتوانیم این پیام را منتقل کنیم که به هر حال این عرصه و این نگاه و این اندیشه دینی و اندیشه ولایت و مقام معظم رهبری می تواند پیشرفت کشور و رفاه بیشتر و پیشرفت آن چیزی که ما از آن با تعبیر قرآنی حیات طیبه یاد می کنیم انشاءالله محقق شود.
این کار، یک کار دینی و یک تبلیغی محسوب میشود چرا که کاملا در همان راستا میباشد. انشاءالله همه ما بتوانیم این تلاش را شکل بدهیم و کاری که میکنیم یک کار مورد رضای خداوند باشد.
ما یک گفتمان انقلاب اسلامی داریم که یک
اصول روشن و یک ابعاد مشخص دارد و مبنا باید این باشد و این باید محقق شود. در
مدیریت اجرایی برای انکه بتوانیم این گفتمان را پیاده کنیم به دو بحث نیاز داریم اول اینکه این گفتمان باید باز شود مطرح شود و
در عرصه های گوناگون خودش را نشان دهد این گفتمان در برخی جاها باز شده و مطرح شده
و در برخی عرصه ها مطرح نشده است و باید روی آن کار کنیم و در آنجاهایی که بوده باید اولا تبیین صورت بگیرد که
متاسفانه در عرصه های زیادی تبیین نشده
است و یک کار جدی در هنر و فرهنگ و ... را می طلبد.
لذا یکی از بحث های اساسی این باید باشد که ما وزارتخانه ها و دستگاهها و بحث ها را متناسب با این گفتمان و برای اینکه اصلا به حرکت در بیاید اصلاح کنیم. سفرهای استانی که صورت گرفت سفرهای خوب و لازمی بود و به مانند کسی بود که فهمیده بود این ماشین راه نمی رود و یا کند راه میرود پیاده می شد و با دویدن می رفت تا هدف را محقق کند . اما این کافی نیست چون شما دارید تمام هزینه کشور را صرف تعمیر این ماشین می کنید بعد پیاده می روید به سمت هدف. و لذا ما باید مشکل این ماشین را حل کرده و فعالش کنیم. وزارت کشاورزی ما وزارت ارشاد ما باید بگونه ای باشد که این ظرفیت ها را بتواند آزاد کند نه اینکه مانع ظرفیت ها بشود و این همان بحث اساسی است.
بحث اصلی و اساسی این است که تیمی که قرار است در سطح ملی و دولت شکل بگیرد باید تمایزات آن با باند مشخص شود و نباید باند باشد و نباید کسانی به صرف آشنایی با بنده و شما و لو آدم های قوی فقط یک فرصت کار پیدا کنند این یک بحث اساسی و شاید مورد انتظار مردم هم باشد بالاخره کشور 70 میلیون جمعیت دارد و سلایق مختلف هم دارد شما بعضی وقت ها بهتر از من مشاهد کردید که مثلا در یک شهرستان با یک برادری صحبت می کنیم و مثلا معلمی بوده وقتی با او صحیت میکنم میبینم که فهم و عمق درک مطلبش از همان موضوعی که مطرح میکند ارزشمند است که من کسانی که در ستاد ها و کسانی که در تهران و مسئولیت های بالا هستند نمیبینم. و یکی از اشکالات همین است که هر کس به اسم تیم یک باندی را تشکیل بدهد و بر مبنای همان باند بخواهد کار را انجام بدهد.
این به
نظر من ضعف دارد البته نمی گویم که کار راحتی است ولی یکی از بحث های اساسی
که من در ساختار اجرایی مطرح کردم همین بحث است که باید سازوکارها درست شود
که نیروهایی که میتوانند موثر باشند با یک سازوکار مشخص شناخته شوند نه بر اساس
ملاک های شخصی من.
به هر حال ما برای اداره یک کشور اگر این حرفهای اساسی را باور داریم و می خواهیم که اجرا شود باید سازوکاری داشته باشیم که بتواند بهترین نیروها را در حد ممکن شناسایی کند و بدون ملاحظات تیمی به کار بگیرد و البته وقتی که شما یک چنین حرکتی را شروع می کنید طبیعی است که بر اساس شناخت خود شروع می کنید چون علم غیب که نداریم. مثلا شایسته سالاری حرف خوبی است اما آنقدر مطرح شده که چیز لوثی شده است و میگویند که دیگر این را نگویید بنابراین نباید این مطلب لوث شود ولی این مفهوم که ما بتوانیم با سازوکارهایی بهترین ظرفیت ها را در آن جایگاه قرار بدهیم و باید وظیفه اصلی دولت و مسئولین باشد.