آقای مرعشی، مردم کجا از آقای هاشمی استقبال کرده اند؟

598 به نقل از بولتن نیوز: فرشته قاضی خبرنگار سایت ضد انقلابی روز آن لاین که در چهار سال گذشته، به طور متوسط هر دو روز یک گزارش علیه نظام جمهوری اسلامی تهیه کرده است، در مصاحبه با حسین مرعشی برادر زن اکبرهاشمی رفسنجانی، به بررسی شرایط احراز نشدن صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی پرداخته است.

حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی، نماینده سابق مجلس و معاون رئیس جمهور در دولت سید محمد خاتمی در مصاحبه با "روز" در پاسخ به این پرسش که هاشمی چرا به نظر شورای نگهبان اعتراض نکرده است گفت: در قانون محلی برای اعتراض به شورای نگهبان پیش بینی نشده و از نظر قانونی کار خاصی نمی توان انجام داد. از سوی دیگر شورای نگهبان هیچ وقت به افکار عمومی پاسخگو نیست و شکایت از عملکرد شورایی که به مردم و افکار عمومی پاسخگو نیست مفهومی ندارد. این بدین معنی نیست که آقای هاشمی شکایتی ندارد، او مطالبات و حرف خود را با مردم در قالب بیانیه ای در میان خواهد گذاشت. آقای هاشمی خود را عرضه کرد، مردم استقبال کردند و نظام نپذیرفت. مسئولیت با نظام است. هاشمی نسبت به ردصلاحیت خود اعتراض نخواهد کرد، از رهبری هم درخواستی نمیکند اما با مردم سخن خواهد گفت. اعتراض نکردن به این معنی نیست که اقای هاشمی شکایتی ندارد."

به گزارش بولتن نیوز، این جملات نشان می دهد که برخلاف آن چه برخی می گویند که هاشمی و اطرافیان وی به نظر شورای نگهبان تمکین کرده اند و اعتراضی ندارند و دعوت به آرامش کرده اند، واقعیت چیز دیگری است یعنی هاشمی و اطرافیان او چون امکان شکایت در چارچوب قانون از شورای نگهبان را ندارند در نتیجه به ظاهر سکوت کرده اند، و چون نظر مقام معظم رهبری وبی طرفی ایشان نسبت به نامزدها را می دانند، از ایشان نیز درخواستی ندارند. اما اعتراض و شکایت خود را از طریق بیانیه و سخن گفتن با مردم مطرح خواهند کرد و نباید تصور کنیم که هاشمی به این سادگی از عرصه  سیاست کنار خواهد رفت او اگر راهی داشت حتما اعتراض می کرد لذا فعلا سکوت می کند و بعدا خودی نشان خواهد داد...

سوال دیگری که مطرح است این است که مردم کجا از اقای هاشمی  استقبال کردند؟ اگر مقایسه سال 84 و رای هاشمی در شرایط آن سال را با سال 92 در نظر بگیریم باید گفت که در سال 84 به دلیل وضعیت مناسب تر اقتصادی، به پیروزی احمدی نژاد منجر شد اما شرایط امروز که به خاطر مشکلات اقتصادی و تحریم  و عملکرد نامناسب دولت احمدی نژاد در 8 سال اخیر، موجب مشکلات بیشتر شده است باعث شده که مردم منتظر حضور یک شخص قوی تر نسبت به احمدی نژاد باشند....
در نتیجه نباید تصور شود که مردم هاشمی را مطلوب خود در نظر گرفته اند. زیرا اگر در سال 84 هر کس دیگری به جای احمدی نژاد،  کنار هاشمی می نشست و رقابت می کرد باز هم پیروز می شد و مردم به رقیب هاشمی رای می دادند.
لذا باید توجه داشته باشیم که اگر امروز برخی فعالان سیاسی، فعالان اقتصادی و... به هاشمی اقبال نشان داده اند به معنای پیروزی و استقبال تمام مردم است!
لذا باید از آقای مرعشی سوال شود که مردم کجا از آقای هاشمی استقبال کردند؟ ایا اگر زمینه حضور نامزد بهتری فراهم می شد آیا بازهم همین استقبال ذهنی مورد نظر اقای مرعشی تحقق می یافت؟
چه اتفاقی از سال 84 به این سو جز عملکرد نامناسب دولت احمدی نژاد، عامل چنین تحلیلی بوده است؟ آیا آقای هاشمی جز کار سیاسی و برخی فعالیت های سیاسی کار مهم دیگری انجام داده است که مردم به خاطر این توان بالای آقای هاشمی، به ایشان اقبال نشان داده باشند؟ مشکل این است که عده ای می دانند چه موقع خود را در معرض و روی موج نیازها  و مطالبات مردم قرار دهند و این به معنای اقبال عمومی به معنای واقعی نیست...

مرعشی با اشاره به تفاوت واکنش مشایی و احمدی نژاد با هاشمی گفت: احمدی نژاد و مشایی تصور می کردند که به نقطه ای می رسند که نظام قدرت هزینه برای ردصلاحیت مشایی را ندارد و مردم معترض می شوند لذا نظام مجبور می شود مشایی را تایید کند. بعد دیدند که چنین نشد و خود احمدی نژاد هم هیچ عکس العملی نتوانست نشان دهد و نتوانست مردم را هم به صحنه بیاورد. الان برای اینکه حرفی برای گفتن داشته باشند می گویند ما از طریق رهبری پی گیری میکنیم...

این سخنان نیز نشان می دهد که راهکارها و ظرفیت های متفاوت مشایی و هاشمی باعث شده که مطالبات و نوع واکنش آنها به احراز صلاحیت نشدن، متفاوت باشد و از آن جا که احمدی نژاد تا زمانی که رئیس جمهور است حرفی برای گفتن دارد و قدرت سازماندهی سیاسی و ارتباط با گروه های سیاسی به اندازه هاشمی را ندارد لذا همین حالا موضوع را پیگیری خواهدکرد و تنها راهی که به ذهنشان می رسد درخواست از مقام معظم رهبری برای بررسی مجدد صلاحیت مشایی است.
اما هاشمی رفسنجانی، با صبر و حوصله بیشتری به دنبال آن است که مطالبات و برنامه سیاسی خود را به پیش ببرد. در روزهای اخیر، نامه هایی از سوی برخی علما، یکی از فرزندان و نوه امام خمینی و... مطرح شده است که این نوع نامه نگاری ها و اظهارات، به مراتب از اعتراض هاشمی به نظر شورای نگهبان، بیشتر مورد توجه رسانه ها بوده است. لذا به نظر می رسد که هاشمی در صدد آماده سازی فضای عمومی برای انتشار بیانیه ای است که مرعشی به آن اشاره کرده است.

مرعشی نیز در این رابطه به فرشته قاضی گفته است: آقای هاشمی با برگه های محدودی بازی نمیکند و برای ادامه نقش در ایران، برگ هایی برای بازی دارد.آقای هاشمی اهل این نیست که عقب نشینی کند. همه فشارها برای تسلیم کردن آقای هاشمی است، آقای هاشمی سیاستمداری نیست که همیشه با برگ های محدودی بازی کند. همین انتخابات هم نشان داد که آقای هاشمی سیاستمدار زبردست و چیره دستی است، او هم حتما برای ادامه نقش خودش در ایران، برگ هایی برای بازی دارد.
این نکات نشان می دهد که حذف یا کنار رفتن هاشمی از عرصه سیاست، نظری غیر واقعی است و هاشمی به این سادگی سکوت نخواهد کرد و لذا فعالان سیاسی باید نسبت به برخی تحرکات در آینده هوشیار باشند و اجازه ندهند که کسانی به بهانه پرداختن به موضوع هاشمی، مشکلاتی در فضای سیاسی جامعه ایجاد کنند و آرامش را به هم بزنند.
نوع رفتار هاشمی برعکس ظاهر آن به معنی آرامش و سکوت و کنار آمدن با نظرشورای نگهبان نیست. آقای مرعشی در این زمینه با اشاره به پیغام هایی که قبل از اعلام نظر شورای نگهبان به هاشمی و پیشنهاد انصراف مطرح بوده می گوید: آقای هاشمی در مقابل پیغامی که برای او آورده بودند که انصراف بده، نپذیرفت و گفت اگر میخواهید رد کنید، رد کنید من انصراف نمیدهم، به خاطر مردم آمده ام.
همین نوع رفتار نیز نشان می دهد که هاشمی به دنبال ایجاد هزینه برای شورای نگهبان و نظام بوده است و سخن مرعشی که می گوید " مسوولیت با نظام است" نیز ثابت می کند که هاشمی و اطرافیان آن به دنبال این نبوده اند که موضوع با آرامش و سکوت تمام شود. زیرا وقتی کسی به قصد خدمت می آید اما از احراز نشدن صلاحیت خود مطمئن می شود باید به موقع ازثبت نام کردن پرهیز کند یا قبل از اعلام نظر شورای نگهبان، انصراف دهد یا بعد از اعلام نظر شورای نگهبان، بلافاصله اعلام کند که تمکین می کند و در جای دیگری مشغول خدمت خواهد بود....

در عین حال مرعشی ادعا می کند که آقای هاشمی اصراری برای اینکه رئیس جمهور شود نداشت. او برای کمک به عبور از این مرحله از بحران در کشور آمد، الان هم فکر میکند که وظیفه اش تمام شده است. نظام اگر نخواست از فرصت حضور آقای هاشمی استفاده کند مسئولیت اش بر عهده خودش است نه با آقای هاشمی. آقایان طبیعتا اگر هوشیار بودند می گذاشتند آقای هاشمی رئیس جمهور شود. کشور را احمدی نژاد به نقطه ای از بحران رسانده که کشوری نیست که با 6 ماه یا یکسال بشود درست کرد و آقای هاشمی هم قطعا نمی توانست 6 ماهه یا یکساله کشور را سامان دهد. اگر هوشیار بودند می گذاشتند می آمد رئیس جمهور می شد و بعد حمله میکردند. آقای هاشمی خودش را عرضه کرد، مردم هم استقبال کردند نظام نپذیرفت و مسئولیت با نظام است.
 
آقای مرعشی در مقابل سوالی در مورد نقش هاشمی در جریان فتنه و سال 88 گفت: اگر فتنه ای بوده یا هست باید سوال کرد که هدف وماهیت اش چه بود، چه کسی شروع کرد و چه نهادهایی در آن نقش داشتند. اینها مسائل پنهانی نیست.مردم هم آگاه تر از اینها هستند و همه چیز را خوب میدانند. .........از رای بالای آقای هاشمی ترسیدند، فکر میکردند رای ندارد و دیدند که مردم چه استقبالی کردند ...

به گزارش بولتن نیوز، این در حالیست که هاشمی به جای رئیس جمهور شدن و نامزد شدن، بهتر بود که نقش میانجی بین اصلاح طلبان و اصولگرایان را بازی می کرد و قضایای مربوط به فتنه را تبدیل به فرصتی برای مذاکره وآرامش و همکاری جناح های نظام و کاهش مشکلات می کرد.
هاشمی به جای این که به این موضوع اشاره کند که چین و هند چگونه پول نفت ایران را نمی پردازند و اقتصاد چگونه شده و احمدی نژاد چه کرده، باید کاری می کرد که کسان دیگر و جوانان نامزد انتخابات شوند و از آنها حمایت می کرد و با ایجاد کار مهمتر یعنی ایجاد آرامش  و کاهش تنش بین گروه های سیاسی، و دلجویی از فعالان سیاسی و... نقش سیاستمدار باسابقه ای را بازی می کرد که می تواند مشکلات سیاسی را کاهش دهد.
اما با کمال تعجب هاشمی هنوز به کار اجرایی و دویدن در قوه مجریه علاقه دارد هنوز به دنبال رقابت سیاسی و مقابله با برخی گروه های سیاسی وافراد است در حالی که می توانست مانند بزرگتر و یک فرد باسابقه ریش سفیدی کند و مشکلات را در فضای سیاسی حل کند تا نوبت به کاهش مشکلات اقتصادی مردم نیز برسد.
این انتقاد به هاشمی، تنها از جانب اصولگرایان و رسانه های امروز مطرح نیست، بلکه حتی از سوی اصلاح طلبان نیز مطرح است و جالب است که عباس عبدی منتقد سال های گذشته هاشمی رفسنجانی درجناح اصلاح طلب نیز نکاتی شبیه به این موضوع را در نامه ای به کرباسچی مطرح کرده است.

عباس عبدی در بخشی از نوشته خود اظهارداشت: هاشمي، ايفاي نقش كاتاليزور براي شكل‌گيري واكنشي سياسي ميان مجموعه منتقدين و حكومت است. اين نقش هم به لحاظ موقعيت آقاي هاشمي در ساخت سياسي و هم ارتباط ايشان با نيروهاي منتقد و نيز وضعيت جسمي و سن و سال ايشان بهترين بود، اتفاقاً در سخنان ايشان نيز به طور ضمني بر نفي نقش كنشگرانه خویش تأكيد شده بود، ولي ظاهراً به دليل ضعف تحليلي و رفتاري اصلاح‌طلبان كه قادر به برداشتن گام موثری در اين راه نبودند، ايشان مجبور شده‌اند كه شخصاً در مقام كنشگر نيز وارد ميدان شوند، و شايد روبرو شدن ايشان با اين وضع از روي ناچاري بوده است. با این وجود بايد اميدوار بود كه وضع فعلي به هر دليلي كه رخ داده و تحت هر شرايطي كه بوده، به نحوي راهبري شود كه روز بعد از انتخابات، جامعه ايران در فضاي سياسي آرام‌تر و همدلانه‌تري تنفس كند، نه آن که خواسته یا ناخواسته کاری شود که بر تنش‌های موجود افزوده گردد، و اين موضوعي است كه در حال حاضر بيش از همه مسئوليت سياسي و تاريخي آن برعهده جناب آقاي هاشمي است. در صورت تحقق این هدف(رییس جمهور شدن آرام و همدلانه آقای هاشمی) باید هم به آقای هاشمی و هم به رهبری نظام تبریک گفت که نقش تاریخی خوبی ایفا کرده‌اند. اگر چه در کنار این تبریک باید از کلیت نظام این سوال کلیدی را هم پرسید که، اگر کسی مثل آقای هاشمی می‌تواند از طریق انتخابات رییس‌جمهور شود چرا در سالهای گذشته چنین حجم وسیعی از حملات غیر اخلاقی و غیر قانونی علیه وی راه افتاد؟ آیا این سبب نمی‌شود که حکومت نه تنها نان هیچ‌کدام از دو روش جاری و تجربه شده را نخورد بلکه چوب هر دو روش را نصیب خود نماید؟ آیا این اتفاق قرینه مناسبی برای آن نیست که یک بار برای همیشه راه اخیر انتخاب شده و ادامه یابد؟