به گزارش 598، فارس در گزارشی نوشت: رسانههای فارسیزبان خارجنشین در
آستانه هر انتخاباتی در ایران، برنامههای ویژهای را برای پوشش این
انتخابات بهراه میاندازند. این امر برای مردم ایران و رایدهندگان در
انتخابات امری عادی است چرا که بارها تکرار شده و اثر آن هم عموما بهحدی
محدود است که شایان توجه جدی نیست.
اما بررسی رویکرد این رسانهها
در خصوص انتخابات ایران، دستکم از یک منظر میتواند مفید باشد و آن شناخت
مواضع صاحبان اصلی این رسانهها یعنی قدرتهای استکباری بینالمللی نسبت
به انتخابات در ایران است. این شناخت است که میتواند برای ما مفید باشد
وگرنه اصل مواضع این رسانهها تاثیر چندانی بر روند انتخابات ندارد.
از
دل رویکردهای این رسانهها میتوان به این واقعیت دست یافت که غربیها خود
را بیشتر با کدام اندیشهها در ایران در تعارض و با کدام اندیشهها در
تعامل مییابند. همچنین آنها از انتخابات ایران چه انتظاری دارند و کدام
بخش از مواضع ایرانیان برای آنها قابل پذیرش و کدام غیرقابل پذیرش است.
* چرا بیبیسی فارسی؟
با
توجه به ماهیت رسانههای متعدد فارسیزبان که بر ضد نظام جمهوری اسلامی
ایران فعالیت میکنند، اداره کل بینالملل خبرگزاری فارس به این نتیجه
رسیده است که رویکرد بیبیسی فارسی در قبال جمهوری اسلامی ایران از چند
جهت قابل بررسیتر از سایر رسانههای فارسی زبان است بنابراین در این سلسله
تحلیلها، محور را بیبیسی فارسی قرار داده است؛ البته این بدان معنا
نیست که سایر رسانههای فارسیزبان و رسانههای خارجی به زبانهای دیگر
مورد رصد فارس قرار نمیگیرند. خبرنگاران و تحلیلگران فارس تلاش میکنند تا
رویکرد تمام رسانههای جریان غالب را ببینند و مواضع آنها را مورد مداقه
قرار دهند.
دلایل انتخاب بیبیسی فارسی برای محوریت این تحلیلها را بدین شرح میتوان خلاصه کرد:
-
بیبیسی رسانهای بینالمللی و پرمخاطب محسوب میشود که رویکرد آن
رویکردی کلان است؛ بنابراین بیبیسی فارسی هم از همان رویکرد کلانی که در
اتاقهای فکر لندن و واشنگتن طراحی شده است پیروی میکند؛
- دشمنی
بیبیسی با ملت ایران جنبهای تاریخی دارد و دستکم از جریانات مربوط به
نهضت ملی شدن نفت ایران و کودتای ناکام 25 مرداد 32 و همچنین کودتای موفق
28 مرداد 32، مسبوق به سابقه است؛
- در میان رسانههای فارسیزبان
بسیارند رسانههایی که علنا از رویکردهای لومپنیستی استفاده میکنند در
حالی که بیبیسی فارسی دستکم در ظاهر حفظ آبرو میکند؛
-
بیبیسی بهعکس بسیاری از رسانههای فارسیزبان، عموما مواضع خصمانه خود
را در ظاهری از بیطرفی ارائه میکند که ممکن است کسانی را که با گفتمان
غالب این رسانه آشنا نباشند، فریب دهد؛
- در ناآرامیهای پس از
انتخابات 88، بیبیسی فارسی یکی از رسانههایی بود که علیرغم لحن ظاهرا
بیطرفانه خود نتوانست حمایت خود را از اصحاب فتنه پنهان کند.
* شیوه پوشش انتخابات در بیبیسی فارسی
پوشش
انتخابات در بیبیسی فارسی از ماهها قبل آغاز شده است هر چند که حدودا
از یکماه قبل گستردگی فراوان یافته است. اکنون تقریبا روزی نیست که این
رسانه مخالف با جمهوری اسلامی، مطلبی را در خصوص انتخابات روی خروجی خود
نفرستد.
بیبیسی هم از طریق انتشار اخبار و هم از طریق انتشار
تحلیل از افراد مختلف که عموما افرادی مخالف با جمهوری اسلامی ایران هستند،
این روزها فعالانه به کار رسانهای در خصوص انتخابات ریاستجمهوری کشورمان
مبادرت میورزد. پای ثابت تمام تحلیلهای بیبیسی فارسی را میتوان
یادآوری رویدادهای پس از انتخابات ریاستجمهوری 88 دانست.
بخش
فارسی بنگاه سخنپراکنی بریتانیا، همچنین صفحهای ویژه را به تحلیل مسائل
انتخاباتی ایران و اخبار آن اختصاص داده است. یکی از روزهای پرکار این
رسانه غربی، روز ثبت نام در انتخابات بود که سعی داشت مخاطبان خاص خود را
از لحظه لحظه وقایع آن بیخبر نگذارد. این در حالی بود که رسانههای ایرانی
به جهت داشتن خبرنگار مستقر در ستاد انتخابات وزارت کشور، عموما از
بیبیسی فارسی پیش بودند.
علاوه بر تحلیلهای متعدد، طی روزهای
اخیر بیبیسی فارسی به تحلیل «مساله اصلی انتخابات ایران» مباردت ورزیده
است. این رسانه ابتدا نظر تعدادی از کسانی که خود آنها را صاحبنظر میداند
منتشر کرده است و سپس تلاش کرده در بین مخاطبان خود یک نظرسنجی عمومی در
خصوص انتخابات ریاستجمهوری و مساله اصلی آن برگزار کند و نظرات آنها را
منتشر نماید. اینکه این نظرات تا چه اندازه بیطرفانه و کامل منتشر
میشوند، سوالی است که تنها مدیران این رسانه انگلیسی میتوانند پاسخ دهند
اما عموم نظرات منتشر شده در این رسانه، بر ضد جمهوری اسلامی و روند
انتخاباتی آن است که نشان میدهد خط خبری مورد علاقه بیبیسی فارسی دقیقا
تقابل با انتخابات ایران است.
* مساله اصلی انتخابات و کارشناسان مورد علاقه بیبیسی فارسی
بیبیسی
تاکنون نظر بیش از 20 نفر از کسانی را که خود کارشناس ایران میداند منتشر
کرده است. در خصوص این کارشناسان موارد زیر به چشم میخورد:
1- تمام کارشناسان مزبور ایرانیالاصل هستند؛
2- عموم کسانی که مورد نظرخواهی بیبیسی فارسی قرار گرفتهاند، مقیم خارج از ایران هستند؛
3-
در میان آنها کسانی به چشم میخورند که سابقه ضدیت آنها با نظام جمهوری
اسلامی ایران اظهرمنالشمس است. نام کسانی چون ابوالحسن بنیصدر، فرج
سرکوهی، محسن سازگارا، احمد سلامتیان و ... در این میان به چشم میخورد؛
4-
طرح سوال کاملا مغرضانه است. سوال به این شکل مطرح شده است: « مهمترین
مساله و یا شکاف اصلی که سرنوشت انتخابات پیش رو را (اعم از میزان مشارکت
انتخاباتی مردم، تمرکز تبلیغات انتخاباتی و برنده انتخابات) رقم میزند،
چیست؟» این بدان معناست که مهمترین مساله در طرح سوال این پژوهش، همردیف
«شکاف اصلی» قرار گرفته است. شکاف اصلی یا مساله اصلی نیز با مثال معرفی
میشود تا ذهن کارشناس جهتگیری لازم را پیدا کند. بنابراین، تحقیق از
ابتدا فاقد اصل بیطرفی است که اصول علمی پوزیتویستی بر آن تاکید دارند.
لذا در بیان هرمنوتیکی، طراح سوال از ابتدا بهدنبال پاسخ است و با تفسیر
خاص خود وارد میدان شده، نه اینکه بهدنبال «صورت ذهنی مطابق با واقع»
باشد؛
5- در طرح سوال از شاخصسازی مشخص استفاده نشده است بلکه به
کارشناس اجازه داده شده تا با پیشزمینه ذهنی خود وارد عرصه پاسخگویی
شود. از سوی دیگر چون تقریبا تمام کارشناسان از طیف مخالفان جمهوری اسلامی
انتخاب شدهاند، این فرصت ایجاد شده که ضمن پراکندگی نظرات و ایجاد ضعف
مبرم در نتیجهگیری، پیشفهمهای دارای ضدیت با جمهوری اسلامی ایران غلبه
یابند؛
6- نمونه انتخابی از میان کارشناسان، نمونه تصادفی نیست
بلکه کاملا جهتمند است. در میان کل کارشناسان یکنفر که وفاداری او به
نظام جمهوری اسلامی ایران مطرح باشد، به چشم نمیخورد.
در آنالیز پاسخهای داده شده میتوان گفت که در میان تمام جملات و نظرات کسانی که کارشناس خوانده شدهاند، 25 مفهوم به چشم میخورد:
«مشروعیتبخشی
ظاهری، شکاف میان نخبگان سیاسی و عامه، تناسب دوراندیشی با انتخاب
اصلاحطلبان، شفافیت انتخابات، مهندسی انتخابات، مشکلات اقتصادی، نظارت
شورای نگهبان، اثبات ثبات و یکپارچگی نظام، رقباتی نبودن انتخابات، پرهیز
از تنشهای بیمورد، عدم مشارکت گسترده مردمی، درگیری بین جناحها، تهدید و
فشار و ارعاب، تشکیک در اثرگذاری رای مردم، عدم پویایی سیاسی نامزدها،
اعتمادسازی بین مردم و نظام، تقلب در انتخابات، امنیت کشور، حقوق شهروندی،
انتخابات آزاد، تناقض ذاتی در قانون اساسی، تحریم انتخابات، آزادی اعتراض و
انتقاد، رفع تحریمها و حل و فصل مناقشه هستهای، جایگاه و اختیارات
رئیسجمهور.»
کسانی که با گفتمان عامه مردم ایران و نگاه آنها به
انتخابات آشنا هستند از میان 25 مورد فوقالذکر، تنها چهار مورد را
میتوانند بهعنوان دغدغه جدی یا نسبتا جدی مردم در انتخابات ریاستجمهوری
آتی شناسایی کنند: «مشکلات اقتصادی، ثبات و یکپارچگی نظام، پرهیز از
تنشهای بیمورد و امنیت کشور.» شاید برخی بر این باور باشند که دو بحث
حقوق شهروندی و رفع تحریمها و حل و فصل مناقشه هستهای هم در این میان
هستند اما شیوه طرح این دو مساله توسط بیبیسی، آنها را از این مدار خارج
میکند. بحث حقوق شهروندی عموما بهعنوان سند نقض حقوق بشر در ایران مطرح
میشود و دنبالهروی از گفتمان «احمد شهید» است و در بین معتقدین به گفتمان
انقلاب اسلامی با آن معنا و مفهوم جایی ندارد بلکه در نزد عامه مردم معنای
دیگری دارد. در خصوص مساله هستهای هم کاملا روشن است که مسالهای ملی و
حیثیتی است و حل و فصل آن برای مردم ایران تنها با بهرسمیت شناخته شدن
حقوق حقه ایران ممکن است. از سوی دیگر، اگرچه تحریمها را نمیتوان
بیتاثیر دانست اما تقریبا روشن است که تحریمها تنها در کنار ضعف مدیریت
داخلی موفق به آزار سیستم اقتصادی ایران شدهاند.
بنابراین، در
میان محورهای مطرح شده از سوی کارشناسان بیبیسی، تنها 16 درصد تا حدودی
مطابقت با واقع دارد. از سوی دیگر، آنچه در این مفصلبندی خودنمایی میکند،
«ادامه گفتمان فتنه 88» است.
15 مورد از موارد ذکر شده را
میتوان کم و بیش در ادامه گفتمان فتنه 88 تلقی کرد: «مشروعیتبخشی ظاهری،
شکاف میان نخبگان سیاسی و عامه [به معنای شکاف میان مردم و نظام]، تناسب
دوراندیشی با انتخاب اصلاحطلبان، شفافیت انتخابات، مهندسی انتخابات، نظارت
استصوابی شورای نگهبان، رقابتی نبودن انتخابات، عدم مشارکت گسترده مردمی،
تهدید و فشار و ارعاب، تشکیک در اثرگذاری رای مردم، عدم پویایی سیاسی
نامزدها، اعتمادسازی بین مردم و نظام، تقلب در انتخابات، انتخابات آزاد،
تحریم انتخابات.» به این ترتیب 60 درصد از مفصلبندی فوقالذکر، در تناسب
با گفتمان فتنه 88 است.
در این بین گزینههایی را هم میتوان
شناسایی کرد که با گفتمان حلقه انحرافی در تناسباند که البته بعضی از آنها
دارای اشتراک با گفتمان فتنه میباشند: «مهندسی انتخابات، انتخابات آزاد و
جایگاه و اختیارات رئیسجمهور.» بر این اساس، 12 درصد از مفصلبندی مزبور
نیز در تناسب با گفتمان فتنه و انحراف است.
این بدانمعناست که در
گفتمان بیبیسی فارسی، با در نظر گرفتن اشتراکات و همپوشانیها، در حدود
70 درصد از گفتمان حاکم نزدیک به ادبیات دو جریان فتنه و انحراف است و
تنها در خصوص 16 درصد از این گفتمان میتوان گفت که دیدی نسبتا واقعبینانه
دارد.
به این ترتیب، از یک منظر میتوان بیبیسی فارسی را طی
چند هفته گذشته، بلندگوی دو جریان انحرافی و فتنه دانست. وقتی میخواهیم در
خصوص عملکرد یک رسانه قضاوت کنیم، طبعا در خصوص عملکرد غالب آن قضاوت
میکنیم نه عملکردهای استثنایی.