بولتن نيوز: چندي پيش كه مطالبي با عنوان «اين انقلاب متعلق به چه كسي است، جعفر پناهي يا... ؟» و «گ مثل گستاخ، مثل پناهي» را منتشر كرديم برخي از خوانندگان محترم، ما را متهم به سياهنمايي كردند و به آن دو مطلب اعتراضاتي داشتند. موضوع ما در آن دو مطلب اين بود كه چطور است كه غرب يك كارگردان دست چندم سينما كه هيچكدام از كارهايش جزو آثار خوب و با كيفيت محسوب نشده و فقط نان مخالفت با جمهوري اسلامي را ميخورد تا بدين حد مورد احترام قرار ميدهد؟
محض اطلاع بعضي از دوستان بايد عرض كنيم جعفر پناهي همان كسي است كه در جريان حوادث بعد از انتخابات در مصاحبهي با راديو فردا چنين بي ادبانه سخن گفت:
«من دیروز بهانه میگرفتم . واقعا دلیل واضحی نداشت عدم رای دادنم . ولی دلم یک حال خاصی بود. و قادر نبودم این کار را بکنم. دخترم که برای اولین بار است به سن رای دادن رسیده و رفته بود رای داده بود، وقتی برگشت به من گفت که تو خائنی برای چه رای نمیدهی ؟ ناراحت و عصبی بود و این نشانه ذوق و شوق و امیدی بود که در جوانان ایران ایجاد شده بود. تصور آنان بر این بود که واقعا آراءشان تاثیرگذار است و میتوانند کاری انجام دهند، میتوانند ابراز احساسات کنند، میتوانند خواستههایشان را به نوعی بیان کنند.
اما امروز صبح ، دخترم سرخورده و بهت زده است. باور نمیکند. بغضی دارد که نمیتواند خواستههایش را بگوید. سعی میکند به چشم ما نگاه نکند. دلش میخواهد برود و یک جایی خودش را گم و گور کند. این حالت بهت زدگی را در کل شهر میبینیم . همه بهت زده و حیرانند. از اینکه واقعا چه اتفاقی افتاده است؟ حقیقت این است که تقلب محض انجام شده است. هیچ کس نمیتواند به صداقت آمار اعلام شده باور داشته باشد به جز آنانی که این برنامه را طراحی و برنامه ریزی کردهاند.
جعفر پناهی به این هم بسنده نکرد و نسبت به انتخاب آقای احمدی نژاد هم عکس العمل از خود نشان داد. او در همین مصاحبه گفت:
«فکر میکنید آقای احمدی نژاد دوباره چهار سال دیگر تغییری در روشهایش ایجاد خواهد کرد؟ امکان ندارد. ایشان تحقیر بیشتری انجام خواهند داد. مردم را حقیر میکنند و سعی میکنند حکومت خودشان را بیشتر و بیشتر به مردم اعمال کنند. چهرهای که از او پس از رایگیری دیدیم دقیقا حالت چهره یک بازنده بود. و حالا به نظر میرسد این موضوع او را بیشتر و بیشتر تهیج خواهد کرد تا هر دورغی که میتواند بگوید. و این دروغها هم حد و مرزی نداشته باشد و آنها را اعمال کند. سعی میکند که پیشتاز باشد و نهایتا امکان دارد که کارهای خطرناکی از وی سربزند.»
اما وقتي پناهي بازداشت شد خيلي زود دستگاههاي تبليغي و رسانهاي غرب دست به كار شدند و از اين موضوع در جهت بهرهبرداري اهداف خود استفاده كردند. براي مثال جشنواره بينالمللي فيلم کن، جشنواره بينالمللي فيلم برلين، سازمان عفو بين الملل، برخي از سينماگران جهان، تيم برتون رييس داوران جشنواره کن، جمعي از فيلمسازان و هنرپيشههاي معروف هاليوود و حتي كاترين اشتون، رئيس سياست خارجهي اتحاديهي اروپا از جعفر پناهي حمايت كردند و دربارهي او حرفهايي زدند.
حتي برنار کوشنر وزير خارجه و فردريک ميتران وزير فرهنگ فرانسه در بيانيه اي مشترک نوشتند: «جعفر پناهي يکي از سرشناسترين نمايندگان سينماي ايران است و کاملاً جا دارد که در جشنواره کن حضور داشته باشد. از او براي عضويت در هيئت داوران دعوت شده است؛ ما آزادي فوري او را خواهانيم و همچنين از مقامات ايراني مي خواهيم که حقوق بنيادين آزادي بيان و آفرينش را براي همه ايرانيان محترم بشمارند.»
همچنين در اول مارس 2012 سينماگران ايتاليايي در حمایت از جعفر پناهی در شهرهاي رم و تورين مراسمي برگزار کردند. نام این مراسم را هم گذاشتند «شبي در حمايت از سينماي ايران. این مراسم به صورت مستقیم از تلويزيون دولتي ايتاليا پخش شد و شخصيت هايی سينمايي چون برناردو برتولوچي، کارگردان ايتاليايي، مارکو مولر، مدير جشنواره سينمايي ونيز، اوگو گرگورتي، رييس اتحاديه سينماگران ايتاليا در آن حضور داشتند.
همه و همهي اينها نشان از يك سناريوي از پيش طراحي شده عليه جمهوري اسلامي با محوريت چنين فتنهگراني كه عليالظاهر داراي چهرهي هنرمندانه و دموكراتيك بودند داشت. اما هنوز ماجرا به وضوح مشخص و نمايان نبود. هنوز ابعاد پيچيدهي طراحي دشمن به طور دقيق مشخص نشده بود. تا اين كه ديروز خبر مصاحبهی تلویزیوني مارک کِرک نماینده جمهوری خواه در مجلس سنا با شبكهي صدای آمریکا منتشر شد و به همه ي اين ابهامات پاسخ داد.
مارک کِرک در اين مصاحبه به زوایای مختلف جنگ اطلاعاتی و راهکارهای تهاجم دیپلماتیک به ایران پرداخت. وی در خصوص این جنگ اطلاعاتی که اساس آن بر حقوق بشر نهاده شده، افشا می کند که "لایحه جدیدی قرار است سیاست خارجی آمریکا را متمرکز کند و "حقوق" مردم ایران را در اولویت سیاست خارجی ما قرار بدهد. همین اقدام را در ارتباط با شوروی سابق کردیم که موفقیت آمیز بود و شوروی سقوط کرد. فکر می کنم باید این استراتژی را در مورد ایران هم اعمال کنیم."
مهمترین استراتژی که سیاست خارجی آمریکا به صورت کاملا یکپارچه دنبال خواهد کرد برجسته سازی ویژه نام مخالفان ایرانی خواهد بود.
این سناتورجمهوری خواه در خصوص نقش و مسئولیت گزارشگر مخصوص حقوق بشر در ایران شده گفت: "این فرد مسئول هماهنگی سیاست خارجی آمریکا در رابطه با ایران خواهد بود و اطمینان حاصل خواهد کرد که پرونده مخالفان برجسته، در بالاترین اولویت قرار گیرد. اما مهم ترین وظیفه این فرد این است که نام مخالفان برجسته ایرانی و پرونده هایشان را در رسانه های غربی، عربی، و بین المللی مطرح کند و اینکه چرا در زندان هستند. برای مخاطبان فارسی زبان در کشورهای مختلف دنیا و در داخل ایران، و همینطور در رسانه های بین المللی، درباره این افراد و مبارزات آنان صحبت کند."
وی اذعان می کند که این یک برنامه مشخص است که از سوی سیاست خارجی دنبال می شود که برنامه ریزی آن از مجلس سنا شروع شده و دستگاه سیاست خارجی آمریکا آن را اجرا می کند.
در این خصوص وی چنین می گوید:" ما در حال حاضر این کار را در مجلس سنا شروع کرده ایم و حالا از وزارت امور خارجه می خواهیم که در این باره اقدام کند. ما چهار نفر را انتخاب کردیم، یکی از آنها جعفر پناهی، یکی از برجسته ترین کارگردانان ایرانی (!!!) است که در فضای بین المللی فیلم وارد شده و تصویر متفاوتی از ایران را به نمایش گذاشته و فیلم هایی ساخته که حکومت با آنها مخالف است. "
وی می گوید ما آنها را به عنوان نماد حقوق اولیه ای معرفی می کنیم که متعلق به تمامی مردم ایران است. در مورد مخالفان حکومت شوروی هم به ما همین را گفتند همین استراتژی را بکار بسته و موفق به سقوط شوروی شدیم.
به گزارش مشرق، سناتور مارک کِرک در خصوص برجسته سازی نام مخالفان تاکید می کند: "ما باید به این مخالفان کمک کنیم و صدای آنان در فضای بین المللی باشیم، و مطمئن شویم که همه در ایران و در جامعه بین المللی اسم آنان را می دانند و پرونده شان را می شناسند."
مارک کرک در خصوص برجسته کردن صدای جنبش سبز و حمایت رسانه ای برای اینکه صدای بین المللی داشته باشند اینگونه افشا کرد: "وقتی صدایی از چندین کشور شنیده شود، دیگر به معنی اهداف یک کشور برای کشور دیگر نیست. ما نیاز داریم که این صداها را در ایالت متحده، کانادا، فرانسه، بریتانیا، آلمان، ژاپن، استرالیا و سراسر دنیا بشنویم، که به این صدا یک نیروی ویژه اخلاقی بدهد. ضمنا مسائل فنی هم وجود دارد که باید انجام دهیم. ایالات متحده باید اینترنت مستقیم را از طریق ماهواره در اختیار ایران قرار دهد که شما نتوانید توسط رسانه های دولتی کنترل شوید. که اجازه داشته باشید هر چه که می خواهید بگویید، باید بتوانید از دولت ایران انتقاد کنید. "
مارک کرک در خصوص تلاش های آمریکا برای ارتباط مستقیم با مردم ایرن برای عملیات روانی و نفوذ بیشتر می گوید: "امیدواریم از رسانه های جدید استفاده کنیم مثل توییتر، مای اسپیس، فیس بوک و انواع روش های اینترنتی به علاوه موبایل و اس ام اس. فکر می کنم صدای آمریکا، بی بی سی و الجزیره، همگی مخاطبانی در تهران دارند. اما ضمنا می خواهیم سرویس اینترنت مستقیم به ایران ارائه کنیم که مردم ایران مجبور نباشند از طریق دولت به اینترنت متصل شوند، بلکه فقط با یک دیش ماهواره در حیاط خانه شان، هر چیزی که می خواهند تماشا کنند و بدون واسطه دولت، هر چیزی که می خواهند بگویند."
جمعبندي مطالب فوق نشان ميدهد جنگ جديدي در عرصهي نرم توسط غرب و به سردمداري ايالات متحده عليه جمهوري اسلامي ايران شروع شده كه محوريت آن بر استفاده از افراد به ظاهر هنرمند است. هنرمندان غربگرايي كه در جهت تحقق اهداف غرب حركت كرده و توليدات خود را بر مبناي دستورات و سلائق آنان ميسازند. به محض ساختن يك اثر توسط اين عناصر خائن، دستگاه پروپاگانداي غرب نيز شروع وارد معركه شده و «اثر» و «خالق اثر» را در حد اسطوره بالا ميبرند. در حقيقت امثال جعفر پناهي نه كارگردان سينما (ولو دست چندم) كه پياده نظام ارتش نرم ايالات متحده هستند. آنها مزد كارهاي خود را به طور مستقيم از غرب ميگيرند.
مسئولين فرهنگي و هنري جمهوري اسلامي بايد خيلي مراقب باشند و در دقيقه اخبار اين اتفاقات و تحولات را رصد كرده و به موقع و به هنگام نيز چنين خطراتي را دفع كنند. متاسفانه اخباري در اين روزها منتشر شده كه برخي به دنبال بازگرداندن بعضي هنرمندان و روزنامه نگاران فراري هستند. مسئولين بايد مواظب باشند كه خداي نكرده چنين اقداماتي در جهت تكميل پازلي كه دشمن طراحي كرده قرار نگيرد.