598 به نقل از کیهان: وبسایت شبکه دولتی انگلیس در این باره، شق خوشبینانه
آمدن هاشمی را قرار گرفتن در عرض حاکمیت و مطالبه تغییر قانون اساسی عنوان کرده و
مینویسد: پیشفرض ما در این تحلیل، وجود درک واقعی در ذهن هاشمی از خواسته
رایدهندهها به اوست. آنها توقع دارند او جسارتی مانند احمدینژاد در هموار کردن
مسیر قانونی[!؟] برای گذر از حاکمیت دینی داشته باشد. امیدواریم او به گونهای
بیاید که هاشمی قبل از سال 76 فقط در اوراق تاریخی همان سالها مرور شود.
پایگاه
اینترنتی روزنت نیز در تحلیلی نوشت: ایستادگی موسوی و کروبی مقابل حاکمیت مطلوبتر
از مشی خاتمی و هاشمی بود. راهبرد موسوی و کروبی استراتژیک بود اما در سطح تاکتیکی
اشتراک چشمگیری میان سبزها و هاشمی و خاتمی وجود دارد. باید بر همان استراتژی موسوی
و کروبی تاکید کرد اما همکاری تاکتیکی با هاشمی را منتفی نکرد. هاشمی منجی و قهرمان
نیست. جنبش سبز نباید در هاشمی ادغام شود و باید تمایز آن روشن باشد ولی باید از
تقابل و رویارویی با وی نیز اجتناب کرد. کاستن آرای او اشتباه است منتها باید معلوم
شود که هاشمی نماینده جنبش سبز نیست. تمایز باعث میشود تبعات شکست احتمالی او
متوجه جنبش سبز نگردد اما پیروزی احتمالی او امر مثبتی است. در واقع هر قدر او در
موضع نقد حاکمیت جلوتر برود یا نتیجه موضعگیریها و اعمال او در ایام رقابت
انتخابات باعث محدود شدن حوزه نفوذ و قدرت نهاد ولایت فقیه شود، باید همگرایی
تاکتیکی سبزها با وی نیز گسترش یابد.
در همین حال پایگاه اینترنتی حلقه لندن
(جرس) از هاشمی خواست تا شعار خود را «انتخابات آزاد» قرار دهد و افزود: مهمترین
گره، انتخابات آزاد است که صرفنظر از نتیجه، حضور هاشمی میتواند فرصتی برای طرح
مجدد این مطالبه باشد. به عبارتی دیگر انتخابات آزاد، مطالبه تاریخی است که هاشمی
خود چندی پیش آن را به کار برد و امروز میتواند به شعار انتخاباتی وی تبدیل شود.
از سوی دیگر جمشید اسدی در سایت گویانیوز و در مطلبی تحت عنوان «رفسنجانی و شور
انتخابات! کدام انتخابات؟» خاطرنشان کرد: رفسنجانی نامزد انتخابات ریاستجمهوری شد
و شور تازهای در دل اپوزیسیون مصلحتاندیش انداخت! از خوشآمد به رفسنجانی گرفته
تا شتاب برای پشتیبانی از او. اپوزیسیون شتابان و مصلحتاندیش، حتی بدون آن که
بداند رفسنجانی چه برنامهای دارد تصمیم خود را برای پیروی از وی گرفت.
وی
میافزاید: جای شگفتی نیست! نگاهی با پیشینهای دراز در اپوزیسیون هیچ سیاستی را
برنمیتابد جز چشم بستن به بازیهای درون حاکمیت و دل بستن به جناحی علیه جناح
دیگر. به باور ما اما میبایستی گزینه آزادی و دموکراسی را دست کم در سپهر اندیشه
فرا کشید و بالا دست کرد. استفاده بخردانه از فرصتی در دل نظام به معنای چشمپوشی
از فرصتسازی برای دموکراسی راستین نیست.
اسدی مینویسد: تنها در پرتو تعریف و
منشور روشنی از دموکراسی و انتخابات راستین است که میتوان آمدن این یا آن نامزد
انتخاباتی- رفسنجانی یا مشایی- را سنجید و واکنش نشان داد. جانمایه استراتژی
انتخابات آزاد از قانون اساسی جمهوری اسلامی فراتر میرود.