به گزارش«خبرگزاری دانشجو»، سریال
«پروانه» یک ارتباط عاشقانه را در بستری تاریخی روایت می کند. داستان در
سال 54 میگذرد و نقبی است به تشکیلات مجاهدین خلق. تشکیلاتی که با ادعای
تفکر اسلامی شروع به مبارزه مسلحانه کرد.
سریالهای تلویزیونی در این سالها بیش
از همه به نمایش فضای دو قطبی مبارزه میان مسلمانان و ساواک پرداختند، اما
بخشی از تاریخ در این روایتها ناگفته ماند؛ انحراف فکری گروههایی نظیر
مجاهدین خلق، هر چند در ابتدا از چشم بسیاری از مبارزان پنهان مانده بود،
اما بتدریج هزینههایی که بار جریان انقلاب کردند که بیش از آزار ساواک و
دستگاههای امنیتی رژیم شاه عرصه را بر مبارزان تنگ کرد.
سریال «پروانه» با اینکه در اصل
روایتگر یک موقعیت دراماتیک است، در پس زمینه خود به خوبی توانست سایه
سنگین شروع یک انحراف تشکیلاتی را بر شخصیتهای خود و در حقیقت بر مردم
نشان دهد.
بخش زیادی از دلیل موفیقت سامان به
درهمتنیدگی تاریخ و درام بازمیگردد؛ نکتهای که بسیاری از سریالهای
تاریخی از ناتوانی در آن ضربه خوردهاند. مخاطب در «پروانه» پیش از هر چیز
با یک درام روبرو است که میتواند او را با خود همراه کند و حتی بی
نظمیهای آزاردهنده پخش سریال هم او را از پیگیری داستان منصرف نمیکند.
هر چند «پروانه» درباره زندگی پرتنش
چریکی است، اما در سطح، داستان با ریتمی کند که متناسب با روحیه شخصیت اول
آن، یعنی پروانه است، به پیش میرود، اما با این وجود بقیه عناصر روایت،
کشش لازم برای همراهی مخاطب را پدید می آورند.
علاوه بر این کارگردانی درست و با حوصله
جلیل سامان هم آن را از بقیه سریالهای تاریخی متمایز میکند؛ در روزگاری
که سریالها به صفحه سیاه مشق کارگردانها تبدیل شدهاند، این میزان دقت در
جزئیات از چشم مخاطب دور نمیماند.
جلیل سامان در «پروانه» هم مانند
«ارمغان تاریکی» توانست شخصیتهایی خلق کند که در ذهن مخاطب زنده می مانند.
شخصیتهایی که واقعاً با تاریخ معاصر ایران گره خوردهاند.