به گزارش 598 به نقل از مشرق،
از قدیم گفتهاند آزموده را آزمودن خطاست اما انگار در باشگاه پرسپولیس
گوش کسی به این حرفها بدهکار نیست و آزموده را میآزمایند، هرچند با شکست و
ناکامی همراه شده باشد.
هنوز از خاطر اهالی فوتبال نرفته است زمانی
که حمید استیلی به عنوان جانشین علی دایی و سرمربی پرسپولیس انتخاب شد؛
انتخابی که از سوی کمیته فنی باشگاه پرسپولیس صورت گرفت، کمیتهای متشکل از
بیژن ذوالفقارنسب، محمد زادمهر و محمد پنجعلی که چند روز بحث و گفتوگوی
آنها منجر به انتخاب حمید استیلی شد و نهایتش دوازدهمی پرسپولیس در لیگ
یازدهم، شکستهای سنگین در دربی، حذف از جام حذفی، ناکامی در آسیا و ... .
پیش
از آغاز فصل دوازدهم لیگ برتر هم داستان تکرار شد. بالاخره برای مدیرانی
که «پُز» دموکراسی و احترام به نظر اکثریت را میدهند، انتخاب سرمربی از
سوی پیشکسوتان باشگاه یک حربه مناسب است، هرچند اگر به شکست منجر شود. آنها
با این کار هم به قدیمیهای باشگاه احترام میگذارند، هرچند به ظاهر و هم
توپ را به میدان آنها میاندازند و اگر انتخاب، انتخاب درستی نبود در زمان
شکست احتمالی شانه خالی میکنند و میگویند: من به انتخاب پیشکسوتان احترام
گذاشتم، به من مربوط نیست و ...!
رویانیان که به زعم خودش تیمی خوب
برای حضور در فصل 92-1391 بسته بود، در شرایطی که تیمها برای حضور در لیگ
آماده میشدند، هنوز سرمربی را انتخاب نکرده بود. او وقت پرسپولیس را با
مذاکره بی نتیجه با دنیزلی کشت و در نهایت دست به دامان کمیته فنی شد تا
سرمربی را انتخاب کنند.
آنها اول به قول پروین «مستو» را انتخاب
کردند و در ادامه هم«اون آرژانتینیه» و «پرتغالیه» را! در نهایت پیرمرد
پرتغالی سرمربی پرسپولیس شد. ژوزه؛ مرد دربیها. این انتخاب پیشکسوتان
پرسپولیس بود، قدیمیها باشگاه در قالب کمیته فنی. چه انتخابی! آنها در
نشست خود به اجماع نرسیدند. یکی میگفت علی دایی، دیگری متسو را بهتر
میدانست و آن یکی ژوزه را تحسین میکرد.
حاصل این تضارب آرا شد
پرسپولیس 92-1391 که با هزار ریخت و پاش در لیگ ششم است و ناکامی در فینال
جام حذفی را یدک میکشد. نقش محمد رویانیان در این شکست محفوظ است اما سوال
اینجاست که سهم کمیته فنی که «مانوئل ژوزه» را برای هدایت پرسپولیس انتخاب
کرد، چقدر است؟
این سوال را باید از قدیمیهای پرسپولیس پرسید، از
پیروانی، از درخشان، از خوردبین و ... آنها با چه دلیلی ژوزه را انتخاب
کردند؟ ملاکشان چه بود؟ شاید بگویند تیم دیر بسته شده و در اختیار سرمربی
قرار گرفته است. این دیگر عذر بدتر از گناه است. آنها که در فوتبال مدعی
هستند، چرا؛ چرا در آن زمان اینها را نگفتند و هواداران پرسپولیس را
فریفتند!
هنوز هواداران پرسپولیس طعم تلخ انتخاب کمیته فنی را در
کام داشتند که بار دیگر نام این کمیته «کذایی» به میان آمد، درست بعد از
باخت پرسپولیس به سپاهان! چه کمیتهای، جمع اضداد جمع است. به غیر از پروین
که آخرین قهرمانیاش برمیگردد به سال 81 و از آن سال تاکنون در استیل
آذین و پرسپولیس، موفق نبوده، باقی «سرسلسلهدار» ناکامی هستند و تشنه حضور
روی نیمکت پرسپولیس. در این بین برخیها فراموش شدند. ابراهیم آشتیانی،
رضا وطنخواه و حمید استیلی. شرایط پرسپولیس آنقدر حساس بوده که اعضای کمیته
فنی سریع جمع شدند تا تدبیر کنند، آن هم چه تدبیری!
کمیتهای که
از سوی مدیرعامل و رئیس هیات مدیره باشگاه «اختیاردار» انتخاب سرمربی برای
پرسپولیس شده است در اولین تصمیمگیری خود روی انتخاب مربی ایرانی تاکید
کرده، مربی ایرانی که پرسپولیسی باشد.
در اینجا یک سوال مطرح
میشود، کدام پیشکسوت پرسپولیس به غیر از علی دایی - البته با ارفاق - در
این چند ساله گذشته در عرصه مربیگری توفیقی داشته است. شاید اخراج از یک
تیم لیگ برتری، هفتمی در لیگ دسته اول و ... افتخار باشد و ما بیخبر
باشیم! برای کمیته فنی پرسپولیس فعلا ایرانی بودن و پرسپولیسی بودن در
اولویت است و توانایی مربیگری در اولویتهای بعدی است، که اگر بود روی
گزینههایی چون کرانچار، ابراهیمزاده و ... خط قرمز نمیکشیدند!
ظاهرا
در جلسات پی در پی کمیته فنی که علی پروین همین چند وقت پیش به کشک بودن
آن اذعان کرد، اعضا روی انتخاب یک سرمربی از بین حمید درخشان و افشین
پیروانی به اتفاق نظر رسیدهاند! جالب اینجاست که این 2 نفر عضو همین کمیته
فنی هستند! اتفاقی بیسابقه در فوتبال که پرسپولیس برای وقوع آن پیشقدم
شده است. طرح این پرسش که درخشان و پیروانی با کدام کارنامه قرار است
سرمربی پرسپولیس شوند با کمیته فنی بیفایده است، چرا که اگر برای آن پاسخی
داشتند برای انتخاب آنها به اجماع نظر نمیرسیدند!
پرسپولیس دارد
میآزماید آزموده را بدون در نظر گرفتن خطایش و در این بین رویانیان پشت
کمیته فنی مخفی شده و «کشک» میریزد روی «آشی» که آنها برای پرسپولیس
میپزند! او دل به انتخاب کمیته فنی بسته و کمیته فنی دل به امیال شخصی خود
و چه شود آخر و عاقبت این دلبستگیها!
کسی نیست از رویانیان بپرسد،
این انتخاب سرمربی از سوی کمیته فنی با کدام الگوی باشگاهداری صورت گرفته
است؟! انتخاب اعضای کمیته فنی با کدام متر و معیار انجام شده است؟! آیا
استقلالی که این فصل قهرمان شد با نظر کمیته فنی باشگاه قلعه نویی را
انتخاب کرده است؟! آیا رحیمی با نظر پیشکسوتان سپاهان کرانچار را برگزید؟
آیا ...؟
رویانیان پاسخ این پرسشها را میداند اما انگار خود را به
بیاطلاعی زده است. او که میخواست پرسپولیس را جهانی کند، کارنامه
مدیریتیاش هنوز از موفقیت تیم فوتبال این باشگاه خالی است و این یعنی
«مردودی» برای مدیری که باشگاهش را با تیم فوتبال آن میشناسند.
فعلا
سردار شکست خورده توپ را به زمین پیشکسوتان تشنه خدمت انداخته و خود
تماشاگر بازی آنهاست. رویانیان، پروین را برای انتخاب سرمربی همهکاره
معرفی کرده، درست همان کاری که در فصل گذشته انجام داد و عمر سرمربیگری
«سلطان» به 24 ساعت هم نکشید.
این بار هم یک تصمیم تکراری؛ قرار است
پروین برای پرسپولیس تصمیم بگیرد آن هم از نوع «علی اصغریاش» و این یعنی
بازگشت به عقب و این یعنی به احتمال زیاد یک سال دیگر ناکامی. مگر پروین در
این سالها امتحانش را پس نداده است؟ پس چرا سردار از این اتفاقات درس
نمیگیرد؟
رویانیان در این بازی خود را 2 سر برد میداند، بیخبر از
آنکه در این بازی بازنده اصلی خود اوست! او راه اشتباهی که حبیب کاشانی
رفت و تمام موفقیتهای خود را تحت الشعاع قرار داد را رفت و باز هم دارد
میرود. سرانجام کار معلوم است، مگر اینکه اتفاق خاصی بیفتد، که آن هم بعید
است!