1- انجام وظيفه در نظام اسلامي افتخار دارد
انجام تکليف و بر عهده گرفتن بار سنگين مسووليت در نظام اسلامي از بالاترين اعمال ديني و از جمله وظايفي است که خداي متعال براي کساني که چنين تواني دارند مشخص کرده است. اين وظيفه در عين سنگين و سهمگين بودن ثواب و نتايج خوبي نيز به دنبال دارد و البته کسي که از چنين وظيفهاي شانه خالي کند را نميتوان مدح کرد. در متون ديني در موارد متعددي از کساني که وظايف عمومي را برعهده ميگيرند و در راه اين کارهاي بزرگ زحمت ميکشند تقدير شده است. چنان که از حضرت مولي الموحدين علي عليه السلام منقول است که فرمودهاند:
خَيْرُ النَّاسِ مَنْ تَحْمِلَ مَئُونَةَ النَّاسِ.( غررالحكم، ص 371، ح 8413)
بهترين مردم کسي است که سنگيني بار مردم را به دوش ميکشد
مشخص است که گاه برعهده گرفتن اين بار سنگين نيازمند پذيرفتن مسووليتها و کارهايي است که در صورتي که شرايط آن موجود باشد و فرد صلاحيت لازم براي آن را داشته باشد پذيرفتن آن مسووليت نيز کاري خوب و شايسته است. چنان که از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نقل شده است که فرمودند:
خَيْرُ النَّاسِ الْقُضاةُ بِالْحَقِّ.( مستدركالوسائل، ج 17، ص 320)
بهترين مردم قضاوت کنندگان به حق هستند
2- قدرت و رياست در نظام اسلامي نيازمند صلاحيت است
در کنار مطالبي که در بالا ذکر شد بايد توجه داشت که مساله خدمت به مردم و مسووليت پذيري در نظام اسلامي تبديل به يک بهانه براي قدرت طلبي و هواپرستي نشود. در نظام اسلامي هر کسي صلاحيت هر مسووليت و پستي را ندارد و اگر کسي که صلاحيت کاري را ندارد خود را براي آن کار مطرح کند و آن قدرت را بطلبد در واقع در جهت هلاکت خويش قدم برداشته است. چنان که به امام رضا عليه السلام منسوب است که حضرت فرموده باشند:
مَنْ طَلَبَ الرِّئَاسَةَ لِنَفْسِهِ هَلَكَ فَإِنَّ الرِّئَاسَةَ لَا تَصْلُحُ إِلَّا لِأَهْلِهَا. (الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص: 384)
هر کس براي خود رياست را بطلبد هلاک شده است چرا که رياست جز براي کساني که صلاحيت آن را دارند مجاز نيست.
بر اين اساس ادعاي خدمتگذاري و تلاش براي بر دوش گرفتن
سنگيني بار مردم کافي نيست و انسان بايد شايستگي و صلاحيت لازم براي چنين
کارهاي بزرگي را نيز داشته باشد. البته ما بر اساس حسن نيت اولا چنين فرض
ميکنيم که همه برادران مومني که خود را براي انتخابات و پستهايي از اين
دست مطرح کردهاند واقعا براي رضاي خدا چنين کاري را کردهاند و قصد و
منظور قدرتطلبي و هواي نفس ندارند. اما شايسته است که اين برادران نيز
توجهي به اين معارف ديني داشته باشند. از سوي ديگر اگر خلاف اين امر مشخص
شد و معلوم شد که کسي قدرت طلبي دارد و يا صلاحيت لازم را ندارد و باز هم
براي قدرت حرص ميزند آنگاه ميتوان او را مصداق چنين احاديثي دانست.
نکته ديگري که بايد به آن توجه داشت اين است که قدرت در نگاه ديني اصل و هدف نيست و بلکه وسيلهاي در جهت تحقق اهداف ديني و احقاق حقوق است. چنان که در بخش پاياني خطبه معروف به شقشقيه (خطبه سوم نهج البلاغه) از مولي الموحدين چنين نقل شده است که:
اءَما وَ الَّذِى فَلَقَ الحَبَّهَ، وَ بَرَاءَ النَّسَمَهَ لَوْ لا حُضُورُ الْحاضِرِ وَ قِيامُ الْحُجَّهِ بِوُجُودِ النّاصِرِ، وَ ما اءَخَذَ اللّهُ عَلَى الْعُلَماءِ اءَنْ لا يُقارُّوا عَلى كِظَّهَ ظالِم وَ لا سَغَبِ مَظلُومٍ لاْلَقْيْتُ حَبْلَها عَلى غارِبها وَ لَسَقَيْتُ آخِرَها بِكَاءْسِ اءوَّلِها، وَ لالْفَيْتُمْ دُنْياكُمْ هذِهِ اءَزْهَدَ عِنْدى مِنْ عَفْطَهِ عَنْزٍ.
بدانيد. سوگند به كسى كه دانه را شكافته و جانداران را آفريده ، كه اگر انبوه آن جماعت نمى بود، يا گرد آمدن ياران حجت را بر من تمام نمى كرد و خدا از عالمان پيمان نگرفته بود كه در برابر شكمبارگى ستمكاران و گرسنگى ستمكشان خاموشى نگزينند، افسارش را بر گردنش مى افكندم و رهايش مى كردم و در پايان با آن همان مى كردم كه در آغاز كرده بودم . و مى ديديد كه دنياى شما در نزد من از عطسه ماده بزى هم كم ارج تر است .
پس هدف از حکومت چنان که در بيان حضرت آمده است مقابله با ظلم و جلوگيري از شکبمارگي ظالمان و گرسنگي مظلومان است و اگراين طور نبود حکومت و قدرت در نظر امام مسلمين و سيد الوصيين از آب بيني بز نيز کم ارزشتر است.
در مورد ديگري حضرت امير المومنين عليه السلام در باب ارزش حکومت و قدرت وقتي که ابزاري براي احقاق حق نباشد آن را با لنگه کفشي پاره و بي ارزش مقايسه ميکند و باز هم براي يک لنگه کفش پاره ارزش بيشتري قائل است. چنان که ابن عباس در خطبه 33 نهج البلاغه از آن حضرت چنين نقل ميکند:
(ومن خطبة له عليه السلام عند خروجه لقتال أهل البصرة ، وفيها حكمة مبعث الرسل، ثم يذكر فضله ويذم الخارجين) قال عبد الله بن عباس رضي الله عنه: دخلت على أَمير المؤمنين عليه السلام بذي قار وهو يخصِف نعله، فقال لي: ما قيمة هذا النعل؟ فقلت: لا قيمةَ لها! فقال عليه السلام: والله لَهِيَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ إِمْرَتِكُمْ، إِلاَّ أَنْ أُقِيمَ حَقَّاً، أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلاً.
ابن عباس گويد در
هنگامه پيش از جنگ جمل در منطقه ذيقار داخل خيمه حضرت شدم در حالي که حضرت
کشف پارهاي را وصله ميزدند. پس حضرت از من پرسيد: اين کفش چقدر ميارزد؟
جواب دادم: هيچ. پس حضرت فرمود: به خدا قسم اين کفش از حکومت بر شما براي
من ارزشمندتر است، مگر آنکه به واسطه حکومت حقي را اقامه کنم يا باطلي را
دفع نمايم.
4- اطرافيان رياست طلبان نيز در معرض هلاك هستند
علاوه بر اين كه انساني كه خودش رياست طلب است در معرض هلاكت و از دين خارج شدن قرار دارد، اطرافيان او نيز در معرض چنين امري هستند. از اين رو اگر انساني رياست طلبي ميكند بايد از او دوري جست و جزو اطرافيان او قرار نگرفت و خود را از خطر او بري كرد. چرا كه اين انسانهاي گرگ صفت هم براي خود خطرناكند و هم براي اطرافيانشان. از اين روست كه امام صادق عليه السلام نسبت به اين امر تذكر ميدهند و هشدار ميدهند كه مبادا از اطرافيان انسانهاي قدرت طلب باشيد كه اين ها هم خود را هلاك ميكند و هم اطرافيانشان را:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِيَّاكُمْ وَ هَؤُلَاءِ الرُّؤَسَاءَ الَّذِينَ يَتَرَأَّسُونَ فَوَ اللَّهِ مَا خَفَقَتِ النِّعَالُ خَلْفَ رَجُلٍ إِلَّا هَلَكَ وَ أَهْلَكَ (الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 298)
ابن مسكان بيان ميدارد كه از امام صادق عليه السلام شنيدم كه حضرت فرمود: بپرهيزيد از اين روساي رياستطلب؛ چرا كه به خدا قسم فردي (از اينان) پيروان و اطرافياني پيدا نميكند مگر آن كه هم خود را هلاك ميسازد و هم ديگران را هلاك ميكند.
5- قدرت طلبي و رياست طلبي انسان را جهنمي ميکند
چنان که در روايات سابق الذکر نيز اشاره شد قدرت طلبي و رياست طلبي عامل هلاکت انسان و وارد شدن او در جهنم است. مساله فقط اين نيست که قدرت در نگاه اسلامي اصل و هدف نيست؛ بلکه بسيار بالاتر از آن را بايد گفت. اگر کسي شايستگي ندارد و يا قدرت را در جهت حق به کار نميگيرد قدرت طلبي او را به جهنم خواهد برد و براي او خطر نيز دارد. روايات در باب خطر قدرت طلبي و حب رياست و حب مقام و حب جاه و تلاش براي رسيدن به قدرت بسيار فراوان است و ما در ادامه فقط به برخي از آنها به عنوان نمونه اشاره ميکنيم و اميدواريم که خداي متعال همه ما را از چنين بلاي عظيمي نجات دهد و جامعه ما را از چنين خطر بزرگي بر کنار دارد. از امام رضا عليه السلام در اين باره روايت شده است كه:
مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ لِيُمَارِيَ بِهِ السُّفَهَاءَ أَوْ يُبَاهِيَ بِهِ الْعُلَمَاءَ أَوْ يَصْرِفَ وُجُوهَ النَّاسِ إِلَيْهِ لِيُرَئِّسُوهُ وَ يُعَظِّمُوهُ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ ـ إِيَّاكَ وَ الْخُصُومَةَ فَإِنَّهَا تُورِثُ الشَّكَّ وَ تُحْبِطُ الْعَمَلَ وَ تُرْدِي بِصَاحِبِهَا وَ عَسَى أَنْ يَتَكَلَّمَ بِشَيْءٍ لَا يُغْفَرُ لَهُ. (الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص: 384)
هر كس علم را بياموزد تا به واسطه آن ميان جاهلان خودنمايي كند و يا به عالمان مباهات نمايد و يا مردم را به خود متوجه سازد تا به رياست برسد و او را بزرگ دارند، جايگاه خود را در آتش فراهم كرده است ـ بپرهيز از آنكه خصومت ورزي چرا كه باعث ايجاد ترديد ميشود و اعمال نيك انسان را باطل ميسازد و كسي كه چنين كند خويش را بي ارزش ساخته است و ممكن است كه در خصومت به كاري دست زند كه هرگز بخشوده نشود.
به همين مضمون از امام باقر عليه السلام نقل شده است كه:
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ لِيُبَاهِيَ بِهِ الْعُلَمَاءَ أَوْ يُمَارِيَ بِهِ السُّفَهَاءَ أَوْ يَصْرِفَ بِهِ وُجُوهَ النَّاسِ إِلَيْهِ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ الرِّئَاسَةَ لَا تَصْلُحُ إِلَّا لِأَهْلِهَا. (الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 47)
هر كس علم را بياموزد تا به واسطه آن به عالمان مباهات نمايد و يا ميان جاهلان خودنمايي كند و يا مردم را به خود متوجه سازد، جايگاه خود را در آتش فراهم كرده است، چرا كه رياست فقط براي كساني كه صلاحيت دارند مجاز است.
همچنين در كتاب شريف كافي در اين باره روايت شده است كه:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ طَلَبَ الرِّئَاسَةَ هَلَكَ (الكافي، ج2، ص: 298)
هر كس قدرت طلبي كند هلاك ميشود.
و نيز روايت شده است كه:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنِ ابْنِ مَيَّاحٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ مَنْ أَرَادَ الرِّئَاسَةَ هَلَكَ. (الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 299)
هر كس قدرت طلبي كند هلاك ميشود.
6- رياست فقط براي اصلح جايز است
نكته ديگري كه بايد به آن توجه كرد اين است كه رياست فقط براي اصلح جايز است و جايز نيست انسان با فرد اصلح در رياست و رسيدن به قدرت رقابت كند. البته در اين جا اصلح واقعي مورد نظر است نه اين كه افرادي با تبليغات و شعار خود را اصلح معرفي كنند و بعد مدعي آن شوند كه كار ديگران جايز نيست و بايد به نفع ما كنار بروند. در هر صورت اين نكته را بايد مورد توجه قرار داد كه اگر اصلح بودن ديگري مشخص شد ديگر جايز نيست كه انسان با او رقابت كند و خود را در معرض قدرت طلبي و رياست جويي قرار دهد. از اما رضا عليه السلام در اين باره چنين نقل شده است كه ميفرمايند:
مَنْ دَعَا النَّاسَ إِلَى نَفْسِهِ وَ فِيهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَهُوَ مُبْتَدِعٌ ضَالٌّ. (الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص: 384)
هر كس مردم را به خودش دعوت كند در حالي كه در بين آنها اعلم و برتر از او وجود دارد بدعت گذار و گمراه كننده است.
7- حب رياست و حب قدرت خود باعث گمراهي است
نكته ديگر اين است كه نه تنها قدرت طلبي و تلاش براي رياست در انساني كه شايستگي ندارد باعث سقوط و ورود به جهنم است، خود حب رياست و حب قدرت نيز عامل خطرناك و هلاك كنندهاي است. انسان مسلمان و مومن بايد تلاش كند كه نه تنها قدرت را صرفا ابزاري براي خدمت بداند بلكه حب و محبت آن را نيز از دل خارج نمايد. البته بايد گفت كه مساله به اين سادگي نيست و نميشود با صرف يك تذكر چنين بيماري خطرناكي را دفع كرد و چنين خطر بزرگي را از خود دور نمود. در همين رابطه از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه از پيامبر اكرم نقل فرمودند:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ أَوَّلَ مَا عُصِيَ اللَّهُ بِهِ سِتٌّ حُبُّ الدُّنْيَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الطَّعَامِ وَ حُبُّ النِّسَاءِ وَ حُبُّ النَّوْمِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ. (المحاسن، ج1، ص: 295)
اولين چيزي كه باعث شد خداي متعال را عصيان كنند محبت دنيا و محبت رياست و محبت طعام و حب زنان و حب خواب و حب راحتي بود.
رياست طلبي و حب رياست به حدي خطرناك است كه كسي كه واجد اين خصوصيت نامناسب اخلاقي باشد در معرض هلاكت قرار داد و به راحتي دين خود را از دست ميدهد چنان كه از امام معصوم عليه السلام نقل شده است كه در باب كسي كه رياست را دوست داشت فرمود:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع أَنَّهُ ذَكَرَ رَجُلًا فَقَالَ إِنَّهُ يُحِبُّ الرِّئَاسَةَ فَقَالَ مَا ذِئْبَانِ ضَارِيَانِ «2» فِي غَنَمٍ قَدْ تَفَرَّقَ رِعَاؤُهَا بِأَضَرَّ فِي دِينِ الْمُسْلِمِ مِنَ الرِّئَاسَةِ. (الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 298)
در نزد امام كاظم عليه السلام نام كسي را ذكر كردند و گفته شد كه او رياست را دوست ميدارد. پس امام عليه السلام فرمود: دو گرگ درنده در گله گوسفندي كه چوپان رهايش كرده است آن قدر ضرر ايجاد نميكنند كه رياست در دين مسلمان ضرر ايجاد ميكند.
بر همين اساس است كه انسانهاي رياست طلب و محب قدرت در لسان اولياء دين لعن شدهاند چنان كه نقل شده است:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّسَ مَلْعُونٌ مَنْ هَمَّ بِهَا مَلْعُونٌ مَنْ حَدَّثَ بِهَا نَفْسَهُ. (الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 298)
امام صادق عليه السلام فرمود: هر كس رياست طلبي كند و يا براي آن تلاش نمايد و يا در ذهن خود حديث نفس رياست طلبي داشته باشد ملعون است.