جام دینی:مرحوم شیخ بهایی رحمةالله علیه در کتاب خویش«مفتاح الفلاح» در شرح فرازی از دعای ساعت هشتم تا دهم روز «اللهم انت الکاشِفُ للمُلِمّاتِ... و بالاِمام البِرِّ علیّ بنِ مُحمّدٍ(علیه السلام) الذی کَفَیتَهُ حیلَةَ الاعلاءِ و اَرَیتَهُم عَجیبَ الآیَةِ»
چنین فرموده است« ورایتهم عجیب الایة» مراد به آیه عجیبه، معجزه ای است که از حضرت هادی علیه السلام به ظهور رسیده و آن چنان است که بعض اساتید ما رضوان الله علیهم آن را ذکر کرده اند که این فقره اشاره به آن است که متوکل اراده کرده که به حضرت هادی علیه السلام اهانتی و استخفافی رساند، آن هم در روزی که هوا در نهایت حرارت و گرمی بود.
ماموران اعلام کردند که متوکل قصد رفتن به فلان جا را کرده است و دستور داده که به جز خودش کسی دیگر سوار بر مرکب نباشد و تمامی همراهان اعم از اشراف و اعیان و بنی هاشم می بایست پیاده باشند.
قصد متوکل از این کار هم فقط تحقیر شأن امام سلام الله علیه بود و این که حکم به پیاده رفتن جمیع مردم کرده بود به واسطه اینکه گمان ننند که مقصود احتقار شأن آن رفیع الشأن ـ علیه صلوات الله الملک المنـّان ـ است بلکه این امر نسبت به جمیع بزرگان است.
چون راه دور بود و هوا بسیار گرم، آن حضرت غرق در عرق گشته، بسیار مانده شده هر دم تکیه بریکی از خادمان خود می نمود.
در این اثنا یکی از منافقان را نظر به حضرت افتاد که بسیار مانده و آزرده اند، خواست که از جانب متوکل معذرت خواهی کند، گفت: « یا حضرت! این مشقّت و تعب مخصوص شما نیست و خلیفه قصد آزاد و اهنت شما نکرده، بلکه همه مردم به این تعب و سختی گرفتار هستند.»
حضرت امام علیه السلام به آن شخص فرمود:« به خدا قسم ناقه صالح نزد خدای تعالی عزیزتر از من نبود> و این آیه را از قرآنن بر زبان معجزِ بیان جاری ساختند« تَمَتَّعوا فی دارِکُم ثلاثَةَ اَیّامٍ ذلک وَعدٌ غیرُ مَکذوبٍ»([مهلت شما تمام شد] سه روز در خانه ایتان بهره مند گردید(و بعد از آن، عذاب الهی فراخواهد رسید) این وعده ای است که دروغ نخواهد بود.(این فرمایش حضرت صالح پیامبر علیه السلام است آنگاه که قوم وی پند حضرتش را نشنیدند و ناقه را پی کردند که آن حضرت بدین کلام آنان را از عذاب الهی خبر داد.) آیه 65 سوره مبارکه هود)
همچنان که حضرت فرموده بودند در شب جهارم از آن سواری، غلامان متوکل اتفاق کرده در وقتی که متوکل در مجلس نشسته بود بر سر او ریختند و به ضرب تیغ او را پاره پاره کردند و آن مردی که از جانب متوکل عذر خواهی کرده بود به خدمت حضرت آمده، توبه کرده و در سلک شیعیان و پیروان آن حضرت شدند.