کد خبر: ۱۲۸۶۳۵
زمان انتشار: ۱۸:۱۷     ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۲
تحلیل دکتر شرف الدین از نقش رسانه ملی در ترویج سبک زندگی اسلامی:
رسانه ملی برای تأمین بخشی از نیازهای محتوایی شبکه‌های متعدد و روزافزون خود، اقدام به پخش محصولات رسانه‌ای تولید یافته در سایر فضاهای اجتماعی فرهنگی بعضاً ناهمخوان با اقتضائات فرهنگ غالب ایران کرده که خود، به آشفته سازی هر چه بیشتر اوضاع فرهنگی موجود و فاصله دادن جامعه با اقتضائات الگویی مطلوب، کمک بسیار کرده است، كه البته اگر مصرف بی‌رویه اقلام فرهنگی ارائه شده توسط فناورهای ارتباطی جهان‌گستر همچون ماهواره‌ها و اینترنت را نیز به این فهرست اضافه کنیم، آشفتگی و التقاط فرهنگی مورد انتظار، با وضوح بیشتری خودنمایی می‌کند.
به گزارش سرویس نقد رسانه پایگاه 598، «رسانه ملی حتی اگر آیینه تمام‌نمای منشور فرهنگی جامعه معاصر ایران تلقی  شود – که البته به هیچ وجه این گونه نیست - تنها به انعکاس واقعیات موجود قادر خواهد بود و بر این اساس، انعکاس و ترویج سبک اسلامی در رسانه یا سیما، تابع میزان تحقق و عینبت آن در جهان واقعی است.»

جملات فوق قسمتی از مصاحبه انجمن فارغ التحصیلان موسسه امام خمینی(ره) با سید حسین شرف الدین عضو هيئت علمي مؤسسه امام خميني(ره) در بررسی نقش رسانه ملی ما در ترویج سبک زندگی دینی می باشد که در ادامه می آید.

عضو هيئت علمي مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)  با اشاره به اين كه رسانه‌های جمعی همواره به عنوان یکی از کنش‌گران فعال فرهنگی اجتماعی و یکی از کارگزاران مهم آموزش و پرورش عمومی شمرده شده‌اند، خاطر نشان كرد: سبک زندگی نیز به عنوان جلوه مشهود و محسوس فرهنگ، تجلی و تبلور عینی باورها، ارزش‌ها، گرایش‌ها و ترجیحات فرهنگی در قالب مظاهر رفتاری و نمودهای مشاهدتی؛‌ الگوها و شیوه‌های زیستی و منطق نظری و عملی افراد و گروه‌ها در تعاملات اجتماعی و...؛ از جمله عرصه‌هایی است که در سپهر عام مأموریت‌ها و کنش‌های رسانه جای دارد.

سيد حسين شرف الدين افزود: ‌شواهد عینی گویای آن است که رسانه‌های جمعی مدرن در خلق، ترویج، تقویت، تثبیت، تعمیق، تغییر، پالایش و ویرایش عناصر و منظومه‌های فرهنگی از جمله  سبک‌های زیستی،  نقش محوری و بعضاً بی‌بدیلی را ایفاء کرده و می‌کنند.



وي ادامه داد: رسم معهود بر این قرار گرفته  که هر رسانه جمعی اعم از رسانه دارای گستره فعالیت ملی و منطقه‌ای و رسانه دارای گستره و پوشش جهانی، به ویژه در برخی محصولات، همواره با یک بستر فرهنگی اجتماعی خاص تعامل کرده و از ظرفیت‌ها در نمایه‌های عینی و ذهنی آن فرهنگ، جهت تولید برنامه‌های متنوع خویش بهره می‌گیرد.

برنامه‌های رسانه‌ای حتی خلاقانه‌ترین آن‌ها نیز معمولاً به یک نظام یا گفتمان فرهنگی غالب و مرجح، بستر اجتماعی خاص و حوزه مفهومی و معنایی معین ارجاع دارد كه رسانه ملی و مشخصاً سیمای ملی که در موضوع فرهنگ و سبک،‌ نقش برجسته‌تر و محوری‌تری دارد، نیز از این قاعده مستثنا نیست.

استاديار مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) ادامه داد: از این رو، رسانه ملی حتی اگر آیینه تمام‌نمای منشور فرهنگی جامعه معاصر ایران تلقی  شود – که البته به هیچ وجه این گونه نیست - تنها به انعکاس واقعیات موجود قادر خواهد بود.

بر این اساس، انعکاس و ترویج سبک اسلامی در رسانه یا سیما، تابع میزان تحقق و عینبت آن در جهان واقعی است. پرواضح است که سبک‌های زیستی غالب و رایج در عینیت جاری جامعه ما و دنیای روزمره مؤمنان، از نصاب لازم اسلامیت متناسب با نظام ارزشی و هنجاری اسلام برخوردار نیست.

وي با اشاره به اين كه منظومه فرهنگی غالب در ایران چه در سطح کلان و چه در سطوح خرد، متضمن درجاتی آشکار از اختلاط و التقاط و بعضاً عناصر ناهمگون است، خاطر نشان كرد: این اختلاط  و آمیزش در عصر و زمان حاضر به دلیل کثرت ارتباطات میان فرهنگی و ورود آسان فرهنگ‌ها به حوزه‌های استحفاظی یکدیگر، شدت و حدت بیشتری یافته و روزمره نیز برغلظت آن افزوده می‌شود.

دكتر شرف الدين با بيان اين كه توقع مشارکت جدی رسانه و سیمای ملی در شناسایی، استنباط، الگوسازی و به طور کلی خلق و ارائه  سبک‌های بایسته با مرجعیت منابع و ذخایر فرهنگ دینی نیز با توجه به محدودیت‌های مختلف رسانه، توقعی برنیاوردنی است، ادامه داد: علاوه بر آن، رسانه ملی برای تأمین بخشی از نیازهای محتوایی شبکه‌های متعدد و روزافزون خود، اقدام به پخش محصولات رسانه‌ای تولید یافته در سایر فضاهای اجتماعی فرهنگی بعضاً ناهمخوان با اقتضائات فرهنگ غالب ایران کرده که خود، به آشفته سازی هر چه بیشتر اوضاع فرهنگی موجود و فاصله دادن جامعه با اقتضائات الگویی مطلوب، کمک بسیار کرده است، كه البته اگر مصرف بی‌رویه اقلام فرهنگی ارائه شده توسط فناورهای ارتباطی جهان‌گستر همچون ماهواره‌ها و اینترنت را نیز به این فهرست اضافه کنیم، آشفتگی و التقاط فرهنگی مورد انتظار، با وضوح بیشتری خودنمایی می‌کند.  

وي ادامه داد: بر این اساس، وقوع هر نوع تحول جدی در شاکله فرهنگی موجود و سوق‌یابی جامعه در مسیر بهره‌گیری بیشتر و بهتر از الگوهای زیستی فرهنگ دینی و کاهش تدریجی فاصله‌های موجود با اقتضائات زیستی و عملی این فرهنگ و به تعبير جامعه‌شناختی تغییر تدریجی جهان زیست موجود به نفع جهان زیست مطلوب و متشرعانه؛ به عزم جدی و مشارکت همگانی مراکز علمی و پژوهشی کشور اعم از حوزوی و دانشگاهی و نهادها و سازمان‌های فرهنگی و البته تحمل صبورانه مجموعه‌ای از افت و خیزهای اجتناب ناپذیر نیازمند خواهد بود كه رسانه ملی نیز در جنب این مجموعه جایگاه یافته و نقش خطیر خود را بايد ايفاء كند، علاوه  بر این که ضعف آشنایی و پایین بودن درجه حساسیت جامعه نسبت به سبک زندگی دینی، مانع از آن شده تا این مهم به عنوان یک مطالبه جدی و خواست همگانی از همه کارگزاران فرهنگی کشور از جمله رسانه‌ها تعقیب شود.

شرف الدين در پاسخ به سئوالي در خصوص تأثير برنامه‌ها و فيلم‌هاي سيما در خصوص سبك زندگي با بيان اين كه سبک ایرانی اسلامی یا اسلامی ایرانی واژه چندان گویا و دارای قلمرو مفهومی و معنایی مورد وفاقی نیست، اظهار داشت: به زحمت می‌توان این سبک را با ذکر شاخص‌هایی از غیر آن متمایز نمود. در هر حال،‌ اگر منظور از سبک اسلامی ایرانی، الگوهای متعارف زیستی غالب در ساحت‌های مختلف زندگی مردم ایران در وضعیت تاریخی اجتماعی کنونی است، ظواهر امر چنین نشان می‌دهد که رسانه و عمدتاً سیمای ملی همواره به رغم محدودیت‌های انکار ناپذیر سعی کرده، دست کم به اقتضای نیاز و تقاضای مخاطبان، مأموریت‌های محوله و الزامات هنجاری، واقعیت موجود را کم و بیش و با اعمال پردازش‌های حرفه‌ای و نیمه حرفه‌ای در قالب‌های نمایشی و مستند، بازنمایی کند.

وي با اشاره به ضعف‌هاي توليدات سيما ادامه داد: البته تمرکز محسوس رسانه ملی - به استنثای شبکه‌های استانی - بر ظرفیت‌ها و مختصات فرهنگی  کلان شهرها به ویژه تهران بزرگ، توجه وافر به انعکاس شاخص‌های فرهنگی طبقه متوسط شهری، ناتوانی در شناسایی و انعکاس برخی واقعیات و سرمایه‌های اصیل فرهنگی، عدم اهتمام به نفوذ در بطون و لایه‌های عمیق فرهنگی و غالباً اکتفاء به عادت‌واره‌ها و جلوه‌های روزمره زندگی، مواجه سطحی و کلیشه‌ای با میراث فرهنگی، عدم توان در رفع تعارضات عملی میان برخی از عناصر فرهنگ سنتی با فرهنگ مدرن و اقتضائات دنیای کنونی، ضعف جدی در ترجمه الگوهای سنتی و مذهبی به معادل‌های عصری، محدودیت برخورداری از هنرمندان و برنامه‌سازان دارای بینش و دغدغه دینی، بعضاً بی‌اعتنایی به باورها و ارزش‌های دینی و اقتضائات سبکی آن، تاثیر پذیری الگویی از جریان رسانه‌ای غالب و جهانی، ضعف ارجاع به مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی اجتماعی در مقام برنامه‌سازی،‌ ضعف اعتناء به نیازها و خواسته‌های مخاطبان و موضوعیت نداشتن جلب رضایت ایشان، غلبه جنبه‌های سرگرم کننده بر اقتضائات فرهنگ دینی، رویکرد غالباً توصیفی و کم‌تر تحلیلی و انتقادی به زیست جهان اجتماعی و...؛ به عنوان عمده‌ترین ضعف‌های رسانه ملی، همواره مانع ایفای نقش جدی در خلق و ارائه سبک‌های زیستی متناسب و هدایت جامعه در این مسیر بوده است كه این موضوع در برنامه‌های نمایشی همچون فیلم‌ها و سریال‌ها که مصرف عمومی دارند، نمود بیشتر و ملموس‌تری دارد.

عضو هيئت علمي مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) خاطر نشان كرد: البته نقد عملکرد رسانه ملی در انعکاس سبک‌های زیستی الگویی یا مشارکت آن در شناسایی، استنباط، مهندسی، ترویج، تقویت و برجسته‌سازی این سبک‌ها، هیچ‌گاه به معنای نادیده انگاشتن دستاوردهای فرهنگی این رسانه و نقش برجسته آن در ترویج فرهنگ دینی و بالاتر از آن، توجیه ضعف‌ها و کم کاری‌های سایر نهادها و سازمان‌های مسئول در این خصوص نیست.

وي خاطر نشان كرد: طرح موضوع سبک زندگی اسلامی و ضرورت بازخوانی الگوها، رویه‌ها، عادات و شیوه‌های عملی موجود در عرصه‌های مختلف زیستی، رسالتی ملی مذهبی است که همه بخش‌های مسئول حسب وظایف، امکانات و توانمندی‌های خود بدان مأموریت یافته و باید در آن ایفای نقش کنند.

جریان‌یابی این پویش همگانی، بالقوه می‌تواند رسانه ملی را نیز در جهت ایفای وظایف و تأمین انتظارات راهبری کند و انحرافات و اعوجاجات آن را تا حد زیاد تصحیح نماید.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها